وقتى اميرالمؤ منين عليه السلام بر عمرو بن عبدود پيروز شد ضربه نهايى را وارد نكرد. اصحاب كه از دور ناظر بودند درباره آن حضرت سخنانى مى گفتند و در آن ميان حذيفه از آن حضرت دفاع مى كرد. رسول خدا فرمود: اى حذيفه كوتاه بيا، چرا كه على علت توقفش را خواهد گفت . آن گاه على عليه السلام ضربت خود را به عمرو وارد كرد.
هنگامى كه برگشت ، پيامبر صلى الله عليه و آله علت را جويا شد. على عليه السلام گفت : عمرو، مادرم را دشنام داد و آب دهان به رويم انداخت ، من ترسيدم اگر در آن حال او را بكشم به خاطر خودم باشد. از اين رو او را رها كردم تا آنچه (از خشم و ناراحتى ) در من پديد آمده بود فرو نشيند، آن گاه او را به خاطر خدا كشتم .
یاعلی