الان ساعت چهار صبح هست
خوابم برد
ذهنم درگیره فکرم مشغوله نمیدونم چرااا اما بیشترین چیزی ک الان عذابم میدهد صدای گذر زمان است ک از اب روان تندتر ب حرکت در امده نمیدونم چی شد هدفمو گم کردم نمیدونم ته این بی هدفی من ب کجا میرسه با این  زمانی ک داره ب سرعت در حال حرکت است حالم خوش نیس دلم گرفته ن فقط زمان بلکه از زمین از همه چیز.نمیدونم همش دارم ب امتحانات سخت زندگی فکر میکنم ک یکی یکی دارم پشت سر میگذارم 
برخی سخت و نفس گیر .برخی خوب و خاطره هاشان تا سال ها بافیست و بزخی نیز تجربه بدل میشن  .این وقت شب فکرم ب همه جا خطور کرده هم ب گذشته هم ب حال هم ب اینده هم در دنیای واقعی و هم در دنیای مجازی
وقتی ب خیال و دنیای مجازی ام می نکرم خیالات افسانه ایی دنیایی مجازیی ک برای خودم ساخته ام و با انها خو گرفته ام شاید همین ها تسکینی باشند بر درد های دنیای واقعی.دنیایی ک گاهی اوقات سختی هاش  مرا ب ته خط میرسونند یا سختی دل کندن از یک دوست  از خاطرات تلخ و شبرین و رفاقت چهار ساله با دوستان خوابگاهیم .......یا عذاب افسار زمانی ک از دستت گریخته باشد یا رفتار آدم های اطرافت..
امروز دانشگاه تو حیاطش رو نیمکتی ک همسایه درختی بود ک برگ هایش همه ریخته بودن و اندکی برگ بر روی دوش خود ...چشم ب برگ های زرد زیر پایم افتاد و باد عجیبی ک میوزید و این درخت برگ های زرد خود را با انرژی هر چه تمام ب پاین پرت میکرد  اشک هایش فوران شده بود اشک های خود را ب سر و رویم ریخت و با ناله بهم گفت ی روزی من جوون بودم و سر سبز

موضوع ادغام شده باچند موضوع

ی روز سر سبز بودم و همه از عطر وجودم و اکسیژنی ک میدادم و نفسی ک از وجودم میكیدن اما با گذر زمان من فرسوده تر شدم و اونا از دورتر شدن  دوتر شدن  تا این فاصله من و اونا ب ی دیوار بزرگی تبدیل شد و الان فقط مانده ام و اشک هایی ک میریزم و این نیمکت خالیست ک مرا درک میکند و رفیق درد هایم شد،آه ای باد تندتر از این باید بوزی و اشک هایم را ب مردمی برسانی ک بوی از معرفت نبردن
در همین حین ب خودم اومدم  گفتم خدایا این مصداق ما آدم هاست ک هر جوونتر و شاداب تر باشی بیشتر از نفست استفاده میکنن اما بامروزر زمان اشتیاقت و شادابیت کمتر و کمتر میشود اما ای کاش این مثداق ب واقعیت برایمان اتفاق نیفتد و روزی ما با پدر و مادر خود چنین نکنیم و ...معرفت یادمون بره و زیر پا له ش کنیم
..............
.....
........
.......
....
...
..
.
،
،
.
.

ان شالله  که  اینطور  بشه
ممنون خانم هدف زیبا بود بزرگوار