چگونه قلبمان سیاه می شود؟
تکرار و استمرار گناه، اندک اندک آدمی را در تاریكى روحى بیشترى فرو مى برد و به جایى مى رساند كه گناهانش در نظرش حسنات جلوه و گاه حتی به گناهش هم افتخار مى کند. در این مرحله است که راه هاى بازگشت به رویش بسته مى شود و تمام پل ها پشت سرش ویران مى گردد و این، خطرناك ترین حالتى است كه ممكن است براى یك انسان پیش آید.
شاید تا به حال برایت پیش آمده باشد که وقتی نگاهی به خودت کرده باشی، این سؤال ها برایت ایجاد شده باشد که برای مثال چرا دچار افسردگی شده ای؟ چرا رزق و روزی ات کمتر شده با وجودی که تلاشت بیشتر شده؟ چرا حافظه ات ضعیف شده و یا چرا در گذشته ها حالت های معنوی بهتری داشتی و الان ...؟
به طور حتم خوانده ای که در روایات آمده، قلب آدمی همچون آیینه ای صاف و پاک و هر گناهی که انجام می دهد، مانند نطقه سیاهی است که روی آن آیینه ایجاد می شود و هر چه آدمی بیشتر گناه کند؛ این نقطه های سیاه بیشتر و بیشتر می شود تا جایی که خدای ناکرده سراسر این آیینه را سیاهی فرا می گیرد.
قساوت قلب
آدمی با دلی نرم و رقیق به دنیا می آید و خود اوست كه باعث قساوت قلب خود می شود. انجام هر گناه پله ای می شود برای قساوت قلبش. وقتی قلب انسان را قساوت بگیرد، دیگر نسبت به امور لطیف و ظریف و نورانی تأثیرپذیر نخواهد بود؛ در نتیجه بسیاری از امور كه باعث تنبه و رشد دیگران است، در رشد و ترقی او تأثیر نخواهد داشت:
کَلاّ بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ
چنین نیست که آن ها می پندارند؛ بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است. (مطففین/14)
خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ...
خدا بر دل ها و گوش های آنان مهر نهاده و بر چشم هایشان پرده ای افکنده شده... (بقره/7)
انسانی كه دچار قساوت قلب می شود، نه تنها با خالق خود مشكل پیدا می كند؛ بلكه در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی اش هم دچار مشكل می شود. وقتی دل آدمی سخت می شود، نمی تواند از احساسات لطیف و پاك برخوردار باشد و در نتیجه زندگی سرد و خشنی خواهد داشت. گناه از اعضاء و جوارح، سرازیر قلب مى شود و اندک اندک قلب را به یك باتلاق متعفن و گندیده مبدل مى کند. در چنین شرایطی است كه انسان راه و چاه را تشخیص نمى دهد و مرتكب اشتباهات عجیبى مى شود كه همه را حیران مى كند و با دست خود تیشه به ریشه سعادت خویش مى زند و سرمایه خوشبختى خویش را به باد فنا مى دهد.
رسول خدا (ص) می فرمایند: «از مستی گناه بپرهیز؛ چرا كه برای گناه هم جنونی مانند جنون شراب وجود دارد؛ بلكه جنونش شدیدتر است»
كاهش قوای عقلی
قوای عقلی و فكری آدمی پایدار و ثابت نیست؛ بلكه متناسب با افعالی كه از او صادر می شود، این قوا شدت و ضعف پیدا می كند. گناه از اموری است كه باعث ضعیف شدن قوای عقلی و فكری انسان می شود؛ زیرا عقلانیت انسان از جنس نور است و گناه تولید كننده ظلمت و این دو با هم جمع نمی شوند.
نزول بلاها
هر امری كه در عالم اتفاق می افتد، بی علت نیست؛ بنابراین بلاها و مشكلاتی كه برای افراد یا جوامع اتفاق می افتد و آنها را گرفتار می کند نیز از همین گونه است. وقتی انسان ها در مدار بندگی خداوند قدم بر دارند، از بسیاری از بلاها و مشكلات در امان خواهند بود و همواره در حفظ و حراست خداوند به سر خواهند برد، اما با انجام گناه و معصیت الهی، خودشان را مستحق نزول بلا می کنند:
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ
هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و (خداوند) بسیاری را نیز عفو می کند (شورا/30)
خداوند در آیات بسیاری به این حقیقت اشاره کرده است:
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَلکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ
و اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن ها می گشودیم؛ ولی (آن ها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.
(اعراف/96)
زهرا رضائیان
منبع: بخش قرآن تبیان