آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۲۵ امرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۰۰ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
163
حالت :
ارسال ها :
21
محل سکونت : :
یزد
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
22
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
40
پسند ها :
7
تشکر شده : 13
|
اومد پيشمو توي چشمام زل زد و گفت: عجب احمقي شده بودما!
گفتم: چطور مگه؟ گفت: به سرم زده بود طلبه بشم! لبخندي زدم و دستشو توي دستام گرفتم و گفتم: بله عزيزم، خدا رحم کرد! به تبع از لبخند و جمله ي من ، با اعتماد به نفس پوزخندي زد! هنوز آثار پوزخندش روي چهرش بود، که دستاشو محکم توي دستام فشردمو آروم توي گوشش گفتم: آخه عزيزم، طلبه شدن لياقت ميخواد...
بعد بدون اينکه منتظر عکس العملش بشم، از اونجا دور شدم...
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
تیر تو پر شدن
جمعه ۲۵ امرداد ۱۳۹۲ ۰۶:۵۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
146
حالت :
ارسال ها :
650
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
465
دعوت شدگان :
19
اعتبار کاربر :
5448
پسند ها :
399
تشکر شده : 1546
|
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
تیر ، تو ، پر ، شدن ، |
|