آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ ۱۰:۳۰ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو…نیشخندی زد و گفت: مگر این معشوقه دلبری می داند؟ مگر این چادری عهد قجر عشوه هم می فهمد؟ راز صید پسران می داند؟ با دو جمله بتواند بکند مست دلی؟ با نگاهی همه فرهاد کند؟همه مجنون بشوند؟ راه رفتن که کند منگ دل هر پسری هیچ می داند او؟ تو بگو اصلا نازی به صدایش باشد؟ چشمک پر هوسی می فهمد؟ جلوه ی تن، رخ زیبا و ادا ملتفت است؟ هیچ از لذت خندیدن و مستی داند؟ تاب گیسو بلد است؟ . . . من همه ش زیر لبم خندیدم او چه داند تو چگونه دل ما را بردی؟ او چه داند که زن و گوهر هستی چه بود ؟ یاد دیدار نخستت بودم با همه سادگی و حجب و حیا می رفتی نه نگاهت به کسی نه زدی چشمک و نه خنده ی بی جا نه سخن نه تنت جلوه گر و عشوه کن مردی بود نه صدایت نازک به همین سادگی و زیبایی دل من را بردی؟ نه فقط من که خدا هم خندید هر فرشته به تو مبهوت شده هر ملک گرد تو می چرخید و بالهایش به تو خوش آمد گفت ماه بانو،عسل چادریم ای به قربان حیایت خانوم مرد اگر مرد بود لذت او عفت توست چلچراغ نفسش چادر توست. ای به قربان حجابت بانو این را خوب بدان همه ی عشق من از چادر توست . . .
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||
|
اطلاعات نویسنده |
مگر این معشوقه، دلبری می داند؟
سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۴۳ بعد از ظهر
[1]
|
||
بانو
شماره عضویت :
1458
حالت :
ارسال ها :
609
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
305
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
3950
پسند ها :
253
تشکر شده : 172
|
شعربه این زیبایی نخونده بودم...
می پسندم 0 |
||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
مگر ، این ، معشوقه، ، دلبری ، می ، داند؟ ، |
|