آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ ۰۷:۲۵ قبل از ظهر
|
|||||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
1883
حالت :
![]()
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
چرا از مرگ می ترسید
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید
می پسندم 2 0 2 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ ۰۹:۳۰ قبل از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
1310
حالت :
![]()
ارسال ها :
3265
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
خییییلی شعر زیبایی بود. ممنون
یادمه یه جمله خیلی قشنگ از یه خانم عادی شنیدم که واقعا به دلم نشست میگفت از مرگ نمیترسم چون میدونم دارم به آغوش کسی میرم که از همه چیز و همه کسم مهربونتره و دیگه از اونجا مطمئنتر نیست اما نگران اعمالمم که ان شالله قبل از مرگ اون مهربون میبخشدم
الهی و ربی من لی غیرک
می پسندم 1 0 1 ![]() تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
چرا ، از ، مرگ ، می ، ترسید؟؟؟؟؟؟؟ ، |
|