آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ ۱۰:۵۴ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
431
حالت :
ارسال ها :
2349
محل سکونت : :
یکی از روستا های خراسان رضوی تا مشهد 3ساعت راه هست
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
528
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
25093
پسند ها :
1627
تشکر شده : 3862
وبسایت من :
وبسایت من
|
سلام
امشب برای اولین بار با مسئولین عزیز شهرستان یه مصاحبه بسیار کوتاهی داشتم
من در حال یه کار بودم......... ( به سر و صورت خود میرسیدم خخخ ) که مجتبی (دوست عزیزم) زنگ می زنه
منم متوجه نمیشم چون گوشیم با خودم نبود ، به دادشم زنگ میزنه میگه به احسان بگو سریع بیاد نمایشگاه
مسئولین میخوان بیان برای بازدید ، اگه مصاحبه میخواد بکنه همین الان بیاد
تق تق __ بـــله
مجتبی زنگ زد گفت به احسان بگو بیاد نمایشگاه مسئولین دارن میان برا بازدید
ما هم سریع اماده شدیم قیافه رو درست کردیم
همش تویه ذهنم بود از امام جمعه شهرستان حتماً نظرش درباره مذاکرات رو بپرسم
قبل از اینکه بخوام برم نمایشگاه گفتم بزار یه عکس از خودم بگیرم اگه یه روزی با وزیر مزیری مصاحبه کردم
یادم باشه برا مصاحبه با یه مسئول شهرستان چه استرسی داشتم
اونم 2تا سئوال میخوام بپرسم
به نظرتون این جور قیافه برا مصاحبه رسمی خوب بود خخخخ
قبل از اینکه برم برا مصاحبه گرفتم ، دیگه حواسم نبود خوب بیفته ببخشید
دست دادم و گفتم حاج آقا سلام ; نظرتون درباره نمایشگاه چی هست ؟
ابتدا گفتن بله ؟ ؟ ؟؟ گفتم نظرتون درباره نمایشگاه ؟ نظر کلی تون ؟
باز مکث کردن و دور و بر رو نگاه کردن
با خودم گفتم یا ابلفضل مگه سئوالم چه کار است ؟
گفتم احسان به شیوه فردوسی پور برو جلو اینجا باید یه حرف طنز بگی
گفتم حاج آقا سئوال مگه سخت بود ؟ خخ و یه لبخندی رو لب مسئولین و امام جمعه نشست
شاید اون لحظه فکر نمیکردن من برم جلو و بگم نظرتون چی است ؛ شاید تا به حال تویه روستای یه جوان نرفته بدون میکروفون جلو
و اونم دوربینش حرفه ای نیست و یک گوشی داره فیلم میگیره
این رو اون وقتی فهمیدیم که حاج آقا گفتن ، الان دارین فیلم میگیرین ؟ منم یه خورده خجالت کشیدم اما با افتخار به دوستی که با گوشی فیلم می گرفت با دست اشاره کردم گفتم بله
.
.
.
دوباره سئوال رو پرسیدم و حاج آقا هم شروع کرد به صحبت
گوشیم همون موقعه زنگ خورد خخخخ
گوشی خودم ها ، اون گوشی که فیلم میگرفت از دوستان بود
سریع گوشی رو از جیبم اوردم وخاموش کردم
به بقیه مسئولین نگاه کردم دیدم جدی ایستادن
اما خودم یه نیش خند زدم به خودم که عیب نداره
حاج آقا هم با تشکر فراوان از اونایی که زحمت کشیدن شروع کردن به جواب دادن
تقریباً طولانی
.
یه سئوال دیگه هم پرسیدم و جواب دادن
.
از جناب فرماندار هم همین سئوال رو پرسیدم
گفتم جناب مهندس نظرتون درباره نمایشگاه چی است ؟
(مهندس هستن این رو وقتی فهمیدم که قبلش پرسیده بودم فامیل فرماندار چی است؟ گفتن مراد زاده
گفتم دکتر مراد زاده یا مهندس مراد زاده ؟ ؟ گفتن مهندس
منم خواستم خیلی رسمی نباشه گفتم جناب مهندس تا یه خورده هم صمیمی بشیم
که با روی خوش و لبخند شروع کردن به جواب دادن
***
در حین صحبت مسئولین ، من همش به سبک فردوسی پور یا سر تکون میدادم به نشانه تائید
و بعضی وقت هاا از الکی اینطرف اونطرف رو نگاه میکردم که چی فک کردین استرس دارم خخخ
یا به اون دوست عزیزم (علی) که فیلم می گرفت دستشو جلو عقب میکردم که اینجوری بگیر ، بیا نزدیک ، برو عقب ، تا بفهمن من خودم یه پا کارگردانم خخخ البته خیلی یواش که حواسشون پرت نشه
وقت فرماندار صحبت می کرد گوشی حاج آقا تند تند اس ام اس میومد و صدا می کرد منم یه لحظه اخمام رو تو هم کردم و چپ چپ به اون جیبی حاج آقا که صدای گوشی میومد نگاه کردم خخخ
ولی معلوم بود حاج آقا فوق العاده کار دارن و عجله چون اخر صحبت هاشون گفتن به نمایندگی از بقیه تشکر میکنم و صلوات
اما بعد از صلوات از فرماندار سئوالم رو پرسیدم
صحبت های فرماندار تموم شد و بقیه مسئولین هم بودن اما با خودم گفته این دو بزرگوار به نمایندگی از بقیه ، دیگه نمیخواد از بقیه سئوال بپرسم
تشکر کردم و رفتم عقب
همون موقعه جانشین فرمانده سپاه شهرستان گفتن : حاج آقا اگه اجازه هست منم یه توضیح بدم و یه نگاه به من که کجا رفتم ؟
شروع کردن به توضیح دادن
بسیار آدم شریفی هستن ((جناب سرهنگ حسینی))
داشتن صحبت میکردن که من با خودم میگفتم وای کاش از ایشون هم سئوال می پرسیدم ، سپاه بیشترین کمک رو کرده برای نمایشگاه ، حتماً ناراحت شده ، چون یه خورده ماست مالی کنم قضیه رو رفتم گوشی رو گرفتم و خودم فیلم گرفتم ازشون
اخر کاری وقتی جناب سرهنگ و بقیه مسئولین با همه خداحافظی میکرد من هنوز غصه اون کار بدم رو می خوردم که از ایشون چرا نظرشون رو نپرسیدم ؟
موقعه خداحافظی با همه دست دادم و فرماندار باز یه لبخند زد بهم ...... که با خودم گفتم خوبه یه نفر راضی است از مصاحبه ام
جناب سرهنگ وقتی بهم رسیدن و من هنوز قصه میخوردم و فکر می کردم ، بهم دست دادن و گفتن آفرین خبرنگار خوبی میشی در آینده احسنت
این رو که گفت می خواستم بپرم بغلش خخخخ بگم ببخشید از شما سئوال نپرسیدم (این رو بگم که ایشون هنگام بازدید یه توضیحاتی دادن گفتم حتماً دیگه نمیخوان صحبت کنن )
چیزی نگفتم و دستشون رو محکم فشار دادم و تشکر و خداحافظی
اما تا خواستن سوار ماشین بشن باز گفتم از سبک فردوسی پور استفاده کن
رفتم جلو و جدی گفتم من الان هم خبرنگار هستم
گفتن خبرنگار کجا ؟
به خنده گفتم خبرنگار افتخاری روستامون و با خنده یکی زدن به شونم و سوار ماشین شدن
خداروشکر همش خوب بود اما فقط اخر کاری باید میگفتم مسئولین محترم اگه حرفی دارن در خدمتیم اما به جاش گفتم منون از بقیه مسئولین عزیز این اشتباه بزگ من بود
بعد از اینکه همه رفتن و من به فکر این افتادم که خدا کنه سوتی موتی نداده باشم ( چون در مواقع مهم زبونم یه خورده میگیره نیاز به روغن کاری داره خخخ اما همیشه میگم نادر طالب زاده مجری مشهور تلویزیون هم زبونش میگیره اما فوق العاده موفق است در کارش )
همین فکر ها بودم که با خودم گفتم احسان سوتی موتی رو ول کن سئوال درباره مذاکرات نپرسییی از حاج آقااااا
وای وای
ای خدا حاج آقا رفت و سئوال اصلی رو نپرسیدی
ولی در کل خوب بود فقط باید میکروفون دوربین حرفه ای باشه تا شکل مصاحبه رسمی بشه نه با نیم وجب قد بری جلو حاج آقا نظرتون چی است خخخ
حاج آقا می مونه چی بگه خوب ؟ کو میکروفون ؟ کو دوربینتون ؟ چرا قبلش نگفتی در خدمتم فلانی هستیم کی هست ؟ چی هست ؟ خخخ
اینم که قبلش معرفی نمی کردم و یک راست می گفتم نظرتون چی هست / چون زیر نویس میخوام بزارم
ولی در کل از بیست به خودم 17 میدم
ویرایش موضوع توسط : احسان فقط خدا
در تاریخ : یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۲۵ بعد از ظهر
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۰۷ بعد از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
748
حالت :
ارسال ها :
1081
محل سکونت : :
حومه اصفهان؟؟؟؟
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
434
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
6220
پسند ها :
696
تشکر شده : 432
|
خیلی خوب بود همین که به خود جرئت دادی و در جمع حاضر شدی
حالا کی پخش می شه؟ می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۴۹ قبل از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1799
حالت :
ارسال ها :
358
محل سکونت : :
💔
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
138
اعتبار کاربر :
14640
پسند ها :
490
تشکر شده : 526
|
عکس، آینه ،و گوشی انشاالله موفق و پیروز باشید می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ۰۱:۰۰ قبل از ظهر
[3]
|
||
جالب بود خسته نباشید آقای گزارشگر یکی از این میکروفن ها رو قیمت کردم زده بود 700 هزار تومن الان شما قیمت کردید چند بود؟ البته من بلدم بسازم خیلی هم خرجش کنم 10 تومنه می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ۰۵:۵۸ قبل از ظهر
[4]
|
|||
خیلی جالب بود
خسته نباشین می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ۰۹:۱۵ قبل از ظهر
[5]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1042
حالت :
ارسال ها :
2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
395
اعتبار کاربر :
19494
پسند ها :
2065
تشکر شده : 1034
|
برای شما ارزوی موفقیت می کنم .
ان شاءالله که نفس وقلم شما به نیت قربه الی الله باشد ودر این راه خدا کمکتون کنه . موفق باشید. می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ ۰۹:۵۵ قبل از ظهر
[6]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1957
حالت :
ارسال ها :
863
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
124
اعتبار کاربر :
12898
پسند ها :
948
تشکر شده : 1235
|
موفق وسربلند باشید بزرگوار
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۴:۵۳ بعد از ظهر
[7]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
431
حالت :
ارسال ها :
2349
محل سکونت : :
یکی از روستا های خراسان رضوی تا مشهد 3ساعت راه هست
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
528
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
25093
پسند ها :
1627
تشکر شده : 3862
وبسایت من :
وبسایت من
|
این برا قسمتآخر نمایشگاه بود الان دارم فیلم ها رو گلچین میکنم و بعد تغییر فرمت بعد صدا و تصویر رو هماهنگ و میکس جناب آقای معصومی (مدیر کانون مسجد روستامون ) فیلم رو ببین و مورد تاییدنشون باشه اون موقعه فیلم رو میزارم اینترنت می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۶:۲۲ بعد از ظهر
[8]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1103
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
به شیوه فردوسی پور
به شیوه فردوسی پور برو جلو من همش به سبک فردوسی پور یا سر تکون میدادم به نشانه تائید باز گفتم از سبک فردوسی پور استفاده کن اخرش این ارادت به فردوسی پور شما رو از پا میندازه می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
ماجراهای اولین مصاحبه من با مسئولین شهرستان . خخخ
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۱۱ بعد از ظهر
[9]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
431
حالت :
ارسال ها :
2349
محل سکونت : :
یکی از روستا های خراسان رضوی تا مشهد 3ساعت راه هست
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
528
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
25093
پسند ها :
1627
تشکر شده : 3862
وبسایت من :
وبسایت من
|
نوشته شده توسط : حریم قدس » به شیوه فردوسی پور به شیوه فردوسی پور برو جلو من همش به سبک فردوسی پور یا سر تکون میدادم به نشانه تائید باز گفتم از سبک فردوسی پور استفاده کن اخرش این ارادت به فردوسی پور شما رو از پا میندازه خخخخخخ من او رو الگو خودم قرار میدم و نمیخوام فوتوکپی او باشم اما نمیشه خخخخ حال میده ادا شو در میارم خخخ می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
ماجراهای ، اولین ، مصاحبه ، من ، با ، مسئولین ، شهرستان ، خخخ ، |
|