| آخرین ارسال ها |
| نوار پیام ها |
|
مدیریت پیام ها |
| امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
| اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ بعد از ظهر
|
||||||||||||||
|
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34681
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6056
|
اي مضمون آب و آينه
اي نجابت سبز اي رايحه صبح خورشيد رو به تو نماز مي گذارد و مهتاب بر بورياي ساده تو به تمنا مي نشيند اي بلنداي قامت سپيده! اي صداقت محمد اي زبان علي اي اسطوره مهر سلام بر صورت نيلي سلام بر پهلوي شکسته و سلام بر خسوف غمگينانه تو! اي مفهوم سبز ولايت! اي زهره! اي زهرا! سلام و درود خدا بر يگانه بانويي که در علم خدا يعني جبرئيل امين بود. درود بيکران خداوند بر فاطمه(س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) وعرش الهي محبوب ملائکه مقرب وهم کلام با برترين آنان و حامل عزيزترين انسان ها در پيشگاه او بود ؛ وجودي که نور پيامبر (ص) سراسر او را احاطه کرده و شبيه ترين مردم در رفتار و کردار به رسول خدا بود. اين کيست که رسول خدا مي فرمايد: "به هنگام قيامت و صحنه محشر جبرئيل از طرف راست او و مکائيل در جانب چپ ، امير المؤمنين علي بن ابيطالب سلام الله عليه در جلو او ، و دو آقا، جوانان اهل بهشت (حضرت امام حسن وحضرت امام حسين عليه السلام) در پشت سر او حرکت مي کنند و اين چنين با جلال و جبروت وارد محشر مي شود و ندائي از جانب حق تعالي مي رسد و ايشان را به خلائق معرفي مي کند تا اين که وارد بهشت شود و خداوند به او مي فرمايد از من درخواست کن تا به تو عطا فرمايم وهر آرزوئي که داري جامه عمل خواهم پوشاند و او در جواب خداوند عرض مي کند ؛ تو بزرگترين آرزوي من بودي و هستي. و از خداوند تقاضا مي کند که محبان مرا به آتش دوزخ مسوزان. خداوند در جواب مي فرمايد : قبل از خلقت آسمان ها و زمين با خود عهد کرده ام که محبان تو را به آتش دوزخ نسوزانيم. داستان حضرت فاطمه (س) ، داستان تاريخي و منحصر به فرد يک انسان پاي بند به ارزشهاي والاي ايماني و انساني است که تا سر حد جان و توان مقيد و متعهد به مباني فکري و ديني خود بوده است . داستان او شرح دلپذير عواطف بلند آسماني و روايت روياي ايمان ، ايثار و اعتقاد انساني است . داستان شنيدني پارسايي، عفت و کرامت يک زن پيراسته و آراسته به آرايش روحي و معنوي است. حکايت يک بانوي وظيفه شناس و يک همسرنمونه. ستوني است که کنار او آرامشگاه مرد زندگي است . قصه او شرح قناعت ها و بسندگي هاي دنيايي و دل بستن به زيور هاي حقيقي تر و ماندني تر است . فاطمه (س) سمبل يک بانوي ارزشمند و الگو به لحاظ حضور ، مثبت و تأثير گذار در محيط خانه و در محيط جامعه است.
ویرایش موضوع توسط : فاطمه 1
در تاریخ : پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ بعد از ظهر
می پسندم 2 0 2 
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||||||||||||
|
|
||||||||||||||
| اطلاعات نویسنده |
فاطمه؛ چشمه جوشان کوثر
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۳۷ بعد از ظهر
[1]
|
|||
|
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34681
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6056
|
چگونگي ولادت ريحانه پيامبر و خديجه:
در مورد چگونگي تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها اشاره مي کنيم به حديث مفضل از کتاب ارزشمند امالي شيخ صدوق که ماجرا را به صورت دقيق از زبان امام صادق عليه السلام نقل مي نمايد و ما را از بقيه سخنها و تواريخ بي نياز مي گرداند:
هنگامي که خديجه با رسول خدا صلي الله عليه و آله ازدواج کرد، زنان مکه از وي کناره گيري کرده، رفت و آمد خود را با او قطع نمودند. خديجه از اين جهت غمگين شد تا چون به فاطمه حامله شد اين جنين در شکم با خديجه سخن مي گفت و خديجه را دلداري مي داد. چندي از اين ماجرا گذشت تا هنگام وضع حمل فاطمه شد. خديجه کسي را به نزد زنان قريش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه او آيند و هنگام ولادت فاطمه او را کمک دهند. ولي زنان براي خديجه پيغام دادند که تو به سخن ما گوش نکردي و با يتيم ابوطالب که مالي نداشت ازدواج کردي، ما نيز به کمک تو نخواهيم آمد. خديجه از اين پيغام غمگين شد و در حال غم و اندوه به سر مي برد که به ناگاه چهار زن گندمگون بلند قامت را که همچون زنان بني هاشم بودند، مشاهده کرد که بر وي وارد شدند. خديجه از ديدن ايشان نگران شد. اما يکي از آن چهار زن به سخن آمده، گفت: اي خديجه نترس و محزون مباش که پروردگار تو ما را فرستاده و ما خواهران تو هستيم. من ساره همسر ابراهيم خليل هستم و اين آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون) است که همدم تو در بهشت خواهد بود و آن ديگر مريم دختر عمران و چهارمي کلثوم دختر موسي بن عمران است. خداي تعالي ما را فرستاد تا در وضع حمل به تو کمک دهيم. يکي از آنها طرف راست خديجه و يکي طرف چپ او و ديگري روبروي او و چهارمي پشت سر او نشستند. در آن حال فاطمه سلام الله عليها متولد شد در حالتي که پاک و پاکيزه بود. چون روي زمين قرار گرفت، چنان نوري از او فروتابيد که تمام خانه ها را نور داد و در مشرق و مغرب زمين جايي نماند مگر اين که همه را روشن کرد و در آنجا تابيد. در آن حال ده حورالعين وارد شدند که در دست هر يک از آنها تشت و ابريق بهشتي بود که در آن ابريقها آب کوثر بود و به آن زني دادند که روبروي خديجه نشسته بود. پس زهرا عليها السلام را با آب کوثر شست و شو داد و دو جامه سفيد بيرون آورد که از شير سفيدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود. زهرا را به يکي از آنها پيچيد و ديگري را مقنعه او قرار داد. پس حضرت به سخن درآمد و شهادت داد به رسالت پدر بزرگوار خود سيّد انبياء و شوهر خود سيّد اوصياء و فرزندان خود: أشهد أن لا اله الّا اللَّه و أن أبي رسول اللَّه سيّد الانبياء و أنّ بعلي سيّد الاوصياء و ولدي سادة الاسباط؛ شهادت مي دهم به يگانگي خدا و اين که پدرم رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله آقاي پيامبران است و شهادت مي دهم به اين که شوهرم سرور جانشينان و دو فرزندم سرور فرزندان هستند. پس به هر يک از آن زنها سلام کرد و نام هر يک از آنها را بر زبان جاري کرد و زنان به روي او خنديدند و بشارت دادند و حورالعين نيز يکديگر را بشارت دادند و بعضي از اهل آسمان بعضي ديگر را به ولايت آن معظمه مژده دادند و در آسمان نوري ظاهر شد که هرگز مانند آن را نديده بودند. زنها به خديجه گفتند: اي خديجه! اين مولود را بگير در حالتي که پاک و پاکيزه و فرخنده و برکت داده شده است در او و در نسل او. پس خديجه او را گرفت در حالتي که خوشحال بود و سينه در دهان او گذارد و شير جاري شد. رشد و نمو فاطمه سلام اللَّه عليها از رشد خردسالان ديگر سريعتر بود. بدين ترتيب فاطمه متولد گرديد و خداي تعالي اين مولود با برکت را که نسل رسول خدا صلي الله عليه و آله از وي در دنيا به جاي ماند، به آن حضرت عنايت فرمود و خود نيز چنان که در پاره اي از تفاسير آمده، مژده آن را در سوره مبارکه کوثر به آن حضرت داد و براي دلداري رسول خدا و دلگرمي آن بزرگوار در برابر دشمنان سرسخت و نيرومندي چون عاص بن وائل سهمي يا ابوجهل و ابولهب که با درگذشت پسران پيغمبر او را «ابتر» و مقطوع النسل خواندند با کمال مهرباني و ملاطفت او را مخاطب ساخته فرمود: إنا اعطيناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر به يقين ما به تو کوثر (و خير و برکت فراوان) عطا کرديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. و بدان) دشمن تو به يقين ابتر و بريده نسل است. می پسندم 3 0 3
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
فاطمه؛ چشمه جوشان کوثر
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۳۹ بعد از ظهر
[2]
|
|||
|
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34681
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6056
|
زيبايي هاي حضرت فاطمه:
خوبيها و صفات برجسته، يا مربوط به ظاهر انساني است که زبان، چشم، گوش، دست و پا، چگونه بگويد، ببيند، بشنود و عمل کند؛ که درستيِ کار اينها، بهترين معرفي شخصيت انسانها خواهد بود.
اما زبان فاطمه اطهر عليها السلام، آن چنان زباني است که عايشه در باره اش مي گويد: «زباني راستگوتر از زبان فاطمه جز پدرش نديده ام.» «قالت عائشة: ما رَأَيْتُ اَحَداً قَطُّ اَصْدَقُ مِنْ فاطِمَةَ غَيْرَ اَبِيها». اما چشم زهرا عليها السلام، آن چنان است که پدرش از بهترين چيزها براي زن از دخترش مي پرسد: در پاسخ مي گويد: زن مردي را نبيند، و مردي هم او را نبيند. مرد نابينايي از فاطمه عليها السلام اجازه ورود مي خواهد. فاطمه عليها السلام خود را مي پوشاند؛ نبي گرامي مي فرمايد: چرا خود را پوشانيدي؟ او که نمي بيند! در پاسخ پدر مي گويد: او مرا نمي بيند ولي من او را مي بينم؛ او استشمام بو مي کند. پيغمبر که اين سخن و حالت غيرعادي را از دخترش ديد، فرمود: گواهي مي دهم که تو پاره اي از من هستي. اما گوش بتول، آن چنان گوشي است که زماني دو آيه مربوط به جهنم به پدرش نازل مي شود، پدرش سخت مي گريد. فاطمه عليها السلام به پدرش مي گويد: جانم به قربانت چرا گريه مي کنيد؟
نبيِّ اکرم مي فرمايد: به خاطر آن دو آيه. همين که فاطمه عليها السلام اين سخن را مي شنود، به زمين افتاده و مي گويد: واي، پس واي بر آن کسي که وارد جهنم گردد.
اما دست راضيه، آن چنان بود که از بس دسته دستاس را چرخانده بود، دستش مجروح شده بود، و باز همين دست بود که در شب عروسيش پيراهن عروسي را به فقير و مستمند داد، و چه بسيار کارهاي خير ديگري که همين دست انجام داده است. «عَنِ الزُهَري قالَ: لَقَدْ طَحَنَت فاطِمَةُ بِنتُ رَسولِ اللَّهِ حَتّي مَجَلَتْ يَداها وَ طَبَّ الرَّحي فِي يَدِها». اما پاي مرضيه، آن چنان بود که حسن بصري گويد: عابدترين اين امت، فاطمه عليها السلام است. چنان براي عبادت ايستاده بود که پاهايش ورم کرده بود. و عايشه مي گويد: فاطمه راه مي رفت به مانند راه رفتن رسول خدا. (ممکن است حديث معناي وسيع تري داشته باشد.) «الحسنُ البصريُّ: ما کانَ فِي هذِهِ الأُمَّةِ اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَةَ کانَتْ تَقُومُ حَتَّي تَوَرَّم قَدَماها. عن عائشه قالت: اَقْبَلَتْ فاطِمَةُ تَمْشِي کَاَنَّ مَشْيَتُها مَشْيَة رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله». اما زيبايي جمال او و اين روشنايي چهره زهرا عليها السلام بود که آن چنان مي درخشيد که در ماه رمضان بر روشنايي ماه فزوني داشت. روايات روشنايي چهره زهرا عليها السلام بسيار است. امّا زيبايي اخلاق او و اين اخلاقِ محدّثه بود که زماني بانويي ده مسأله از مسائل نماز را، پي در پي از محدثه مي پرسد، و آن حضرت همه را با گشاده رويي پاسخ مي دهد. "برگرفته شده ازhttp://sedighe.ir" می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
فاطمه؛ چشمه جوشان کوثر
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۴۰ بعد از ظهر
[3]
|
|||
|
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34681
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6056
|
کرامات و معجزات زندگاني حضرت زهرا (س):
بهترين لباس عروس
تا حال چنين عروسى ساده اى نديده بودم ! دور از هر گونه تجمل گرايى و ريخت و پاش ! اصلا شبيه عروسى هاى ديگر نبود. مراسم در خانه عروس پايان يافته و طبق رسم شهر، نوبت آن بود که عروس به همراه چند زن ، تا منزل داماد همراهى شود. هر چه نگاه کردم زر و زيور و جواهراتى نديدم ! اما به مناسبت عروسى ، عروس فقط يک پيراهن نو پوشيده بود! چادرش همان چادر قبلى و روسريش روسرى قديمى بود! حتى کفش نخريده بود! زير لب گفتم : خدايا! مبادا عروسى من چنين باشد! بالاخره من هم مثل هر دخترى ، آرزو دارم برايم عروسى مفصلى بگيرند و لباس عروسى بپوشم و خوش باشم ! غرق در اين افکار بودم که سر و صداى زنانى که عروس را همراهى مى کردند، مرا به خود آورد. آنان از سادگى بيش از حد عروسى شگفت زده شده بودند. بعضى مى گفتند: دختر پيامبر و چنين مراسمى ! خيلى عجيب است ! بعضى ديگر مى گفتند : زهرا آن همه خواستگار پولدار داشت ! پس چرا زن على شد! برخى ديگر در جواب مى گفتند: قسمتش اين طور بود! چه مى شود کرد؟ لابد در پيشانى اش اين طور نوشته شده بود! يکى از زنان حرف خوبى زد: مگر چه شده ؟ فاطمه با اختيار خودش ، از ميان خواستگاران ، على را انتخاب کرد. حتى پدرش او را مجبور نکرد! گويى حرفهاى زنان تمامى نداشت . ميان همهمه زنان ، صداى ناله اى کوتاه و ضعيف ، توجه فاطمه (عليها السلام ) را به خود جلب کرد. همين تک ناله کوتاه کافى بود تا روى قلب او تاءثير بگذارد. ناگهان ايستاد و لحظه اى به فکر فرو رفت . شايد با خود مى گفت : بيا و امشب براى رضاى خدا برهنه اى را بپوشان ! براى تو عفت و پاکدامنى بهترين لباس است ! کمال در تقوا و دورى از مدپرستى است . لباسش را به آن زن فقير بخشيد و با لباس قديمى اش قدم به منزل داماد گذاشت . از کار او غرق در تعجب شدم . خدايا! او در شب عروسى اش لباسش را بخشيد! زن بيچاره ، مثل آنکه دنيا را به او داده باشند، دستهايش را به سوى آسمان بلند کرد و مرواريدى از اشک بر گونه اش غلطيد. اشک شوق زن فقير، براى زهرا (عليها السلام ) بهترين هديه بود "حسين مظاهرى ، چهارده معصوم ، ص 36" حضرت فاطمه زهرا(س) مي فرمايد: در حالي که بستر خود را پهن کرده بودم، رسول خدا(ص) بر من وارد شد و فرمود: اي فاطمه، سر به بستر خواب مگذار مگر اين که چهار عمل را انجام دهي: قرآن را ختم کن، پيامبران را شفيع خود قرار بده، اهل ايمان را از خويش راضي گردان و يک حج و عمره انجام بده. پدرم اين چهار دستور را داد و مشغول نماز شد. من هم در حالي که انجام اين چهار کار را مشکل مي ديدم، به فکر فرو رفتم و صبر کردم که نماز پدرم تمام شود و براي انجام آن اعمال راهنمايي بگيرم. وقتي نماز حضرتش به پايان رسيد، عرض کردم: اي رسول خد، چهار دستور به من دادي که براي انجام آن در اين وقت کم توانايي ندارم. آن حضرت لبخندي زد و بعد فرمود: اگر (قل هو الله احد) را سه مرتبه بخواني، مثل اين است که يک ختم قرآن انجام داده اي; و اگر بر من و پيامبران قبل از من صلوات بفرستي، همه ما روز قيامت شفيعان تو هستيم; و اگر براي اهل ايمان از خداوند آمرزش بخواهي، همه آنان از تو رضايت مند خواهند شد; و اگر بگويي: (سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر) مانند اين است که حج و عمره انجام داده اي. "مجله معارف اسلامي شماره 49"
پايه تخت و انگشتر بهشتى
روزى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها از پدر خود، رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله تقاضاى يک انگشتر نمود؟ پيامبر اسلام به دخترش فرمود: آيا مى خواهى تو را به چيزى که از انگشتر بهتر است ، راهنمائى کنم ؟ هر موقع که نماز شب را خواندى ، خواسته خود را از خداوند در خواست نما که برآورده خواهد شد. پس چون حضرت زهراء سلام اللّه عليها حاجت خود را از خداوند متعال طلب کرد، ندائى شنيد: اى فاطمه ! آنچه مى خواستى برآورده شد و هم اکنون زير سجّاده جانماز مى باشد. حضرت زهراء سلام اللّه عليها، سجّاده را بلند نمود و انگشترى از ياقوت زير آن بود؛ برداشت و بسيار خوشحال گشت و خوابيد. در خواب ديد که وارد بهشت شده است و سه ساختمان قصر زيبا، حضرت را جلب توجّه کرد؛ لذا سؤ ال نمود که اين قصرها براى کيست ؟ پاسخ شنيد: براى فاطمه ، دختر محمّد صلّلى اللّه عليه و آله مى باشد، حضرت داخل يکى از آن قصرها شد که بسيار مجهّز و زيبا بود، در اين ، بين چشمش به تختى افتاد که سه پايه داشت ، سؤال نمود: چرا اين تخت سه پايه دارد؟ گفته شد: چون صاحبش از خداوند انگشترى خواست ؛ پس يکى از پايه هاى اين تخت براى او انگشترى ساخته شد. چون صبح شد، حضور پدرش رسول خدا آمد و جريان خوابش را بيان نمود، حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله فرمود: فاطمه جان ! دنيا براى شما و پيروان شما آفريده نشده است ؛ بلکه آخرت براى شماها خواهد بود و بهشت وعده گاه ما و شما مى باشد. و سپس افزود: اين دنيا ارزشى ندارد، بى وفا و از بين رفتنى است و غرورآور و فريبنده خواهد بود. هنگامى که حضرت زهراء سلام اللّه عليها به منزل خويش آمد، آن انگشتر را زير جانمازش نهاد و از آن منصرف گرديد. و چون شب فرا رسيد خوابيد، در خواب ديد که وارد بهشت شده است و همين که عبورش در آن قصر به همان تخت افتاد، ديد که بر چهار پايه استوار گشته است ، وقتى علّت را جويا شد. گفتند: صاحبش انگشتر را برگردانيد و تخت به همان حالت اوّليّه خود چهار پايه بازگشت . "بحارالا نوار: ج 43، ص 47" الجار ثم الدار! امام مجتبى (ع ) مى گويد: در دوران کودکى شبى بيدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا(س ) در حالى که مشغول نماز شب بود گذراندم . پس از آنکه نمازش به پايان رسيد متوجه شدم که در دعايايش يک يک مسلمين را نام مى برد و آنها را دعا مى کند خواستم بدانم که درباره خودش چگونه دعا مى کند. اما با کمال تعجب ديدم که براى خود دعا نکرد. فردا از او سؤ ال کردم : چرا براى همه دعا کردى امّا براى خودت دعا نکردى ؟ فرمود: يا بنى ! الجار ثم الدار. پسرم ! اوّل همسايه بعد خانه ! "پيرامون انقلاب اسلامى ص 62" حرام بودن آتش بر گوشت و خون دخت پيغمبر روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى که آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مي کرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مي جوشيد و بالا مي آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مي زد. عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت آورى ديدم، و آن اينکه دست به درون ديگى که بر روى آتش مي جوشيد برده، آن را به هم مىزد. گفت: دخترکم! اين را پنهان کن که کار مهمى است. اين خبر که به گوش پيامبر اکرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود: همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مىکنند. سوگند به آن کسى که مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام کرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند که آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى کرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود دربارهى او وفا مي کنند، زمين گنجينه هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان برکاتش را بر او نازل مى‌کند. واى، واى، واى به حال کسى که در فضيلت و برترى فاطمه شک و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر کسى که شوهر او، على بن ابىطالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاه ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مي کند و شفاعت مي نمايد و شفاعتش علي رغم ميل کسانى که با او مخالفت مي کنند، پذيرفته مي شود. "فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص 152" ايثار در پذيرايى از مهمان عرب مهماننوازى شوهر بستگى به ايثار و پذيرايى همسر او مىباشد، اگر اميرالمؤمنين على عليهالسلام مهماننواز بود و از نيامدن و نرسيدن مهمان محزون مىگشت، يکى از عواملش اطمينان خاطر از آمادگى و پذيرايى فاطمه عليهاالسلام بوده است(1). روزى عربى مستمند که از گرسنگى در رنج بود به خدمت پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيده، از درد گرسنگى به آن سرور شکوه کرد، حضرت نيز پيکى را به سراغ زنان خويش فرستاده، از آنان درخواست طعام کرد، ولى همگى گفتند: ما جز آب چيزى براى خوردن نداريم. رسول خدا طبق معمول از ديگر مسلمانان کمک خواست، که آن مرد گرسنه را مهمان خود کنند، باز طبق معمول على عليهالسلام اظهار آمادگى کرد و عرب را به خانه آورد و از فاطمه عليهاالسلام در اين باره کمک خواست. زهرا گفت: ما طعامى- جز به اندازهى خوراک يک بچه- نداريم، ولى آن را به مهمان خود مىدهيم و خود در گرسنگى بسر مىبريم (2). فاطمه عليهاالسلام با توافق اميرالمؤمنين، بچه ها را بدون طعام- به هر طريقى بود- خوابانيد و خود نيز گرسنه ماند و على عليهالسلام چراغ را- به بهانه معيوب بودن- روشن نکرد و در تاريکى شب از مهمان پذيرايى نمود و او را سير کرد و به مهمان چنين وانمود کرد که او نيز طعام مىخورد، تا مهمان متأثر نگردد. شب به پايان رسيد و صبح در مسجد حاضر شدند و با پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ديدار نمودند. رسول خدا از ديدن على عليهالسلام گريه کرد و گفت: ديشب ملائکه خدا از مهماننوازى شما تعجب کردند و آيه نهم سوره ى حشر: «و يؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة» را در حق شما نازل کردند (3). همين قضايا نشان مي دهد که فاطمه عليهاالسلام تا چه مقدار ايثارگر بوده و چگونه فداکارى مي کرده است. منبع: 1ـ رئى اميرالمؤمنين عليهالسلام حزينا فقيل له: مم حزنک؟ قال: لسبع اتت لم يضف الينا ضيف. (بحارالانوار ج 41، ص 28) 2ـ ما عندنا الا قوت الصبيله نؤثر ضيفنا. 3ـ بحارالانوار، ج 41، ص 28 و ص 34، و ج 36، ص 59. می پسندم 1 0 1
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
فاطمه؛ چشمه جوشان کوثر
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۴۱ بعد از ظهر
[4]
|
|||
|
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34681
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6056
|
نيايش هاى خاصه فاطمه زهرا(س):
فاطمه ى زهرا عليهاالسلام در کنار نماز و رکوع و سجود طولانيش، به دعا و نيايش مي رداخت و در اين ميدان عارفانه، به قدرى پيش مي رفت، که گويا همه چيزها و نهان ها براى او پيدا بود، وى مي توانست با مأمورين آسمانى که از ديد ديگران نامريى و ناپيدا بودند، مذاکره و گفتگو کند و ناديده ها را ببيند، و به جايى رسد که بين خالق و مخلوق پرده ها و حجاب ها بي معنى باشد.
او از طريق دعا و نيايش، با نگرشى به درون خود توانست تمام اميال و شهوات مادى را کنار زند و با تجلى روح ملکوتى به قله ى کمال، پرواز کند و با رسيدن به کمال مطلق، عالم خلقت را با «آيت بِاِذنى» به تسخير خود درآورد و آنگاه همه چيز و همه جا به تصرف فاطمه عليهاالسلام درآيد. اگر فاطمه عليهاالسلام توانست ملائکه و مأمورين آسمانى را به خدمت استخدام کند و خازن بهشتى و جبرئيل و ميکائيل را به مأموريت ها وادارد، و تصرفات و تحولات محيرالعقول در جهان پديدار سازد و از طريق چادر پرفروغش خانه هاى يهود را منور ساخته و ده ها پيروان مذاهب ديگر را به صراط مستقيم اسلام هدايت نمايد و... همگى از همين مقوله سرچشمه مىگيرد. (1) ابن عباس مى گويد: فاطمه ى زهرا عليهاالسلام، دو رکعت نماز خواند و با خداى خود به راز و نياز پرداخت، سپس دستهايش را به سوى آسمان بلند کرده و چنين معروض داشت: اى خدا و مولايم! تو را به حق محمد و على و حسن و حسينم، همچنانچه براى بنىاسرائيل مائده نازل فرمودى. براى ما نيز مائده بفرست. ابن عباس مي گويد: هنوز دعاى فاطمه عليهاالسلام به پايان نرسيده بود که طبقى پر از طعام بهشتى نازل شد...(2) دعاى نور حضرت فاطمه عليهاالسلام دعاهاى زيادى مي خواند و به اصحاب و ياران مخصوص پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله برخى از آنها را تعليم فرمود، که در کتاب هاى ادعيه آمده است، ولى در ميان آنها دعايى بسيار با برکت و آثار خير، که آن را به حضرت سلمان سفارش فرمودند و افزودند که آن را بيشتر بخواند و فرمودند از جمله آثار آن اين است که: تو را تب نمى گيرد و سعى کن بر خواندن آن مداومت نمايى... حضرت سلمان مى گويد: سوگند به خدا که آن را به بيش از هزار نفر آموختم که در تب و بيمارى مي سوختند و به برکت دعاى آن حضرت همگى شفا يافتند. اينک متن آن دعا را براى خوانندگان عزيز ترسيم مي نماييم: بسم اللَّه الرحمن الرحيم، بسم اللَّه النور، بسم اللَّه نور النور، بسم اللَّه نور على نور، بسم اللَّه الذى هو مدبر الامور، بسم اللَّه الذى خلق النور من النور، الحمدللَّه الذى خلق النور من النور، و انزل النور على الطور، فى کتاب مسطور، فى رق منشور، بقدر مقدور، على نبى محبور، الحمدللَّه الذى هو بالعز مذکور، و بالفخر مشهور، و على السراء و الضراء مشکور، و صلى اللَّه على سيدنا محمد و آله الطاهرين. منبع: 1ـ در اين زمينه به کتاب تجليات ولايت به قلم نگارنده که در ولايت تکوينى چهارده معصوم نگارش يافته مراجعه فرماييد.
2ـ عوالم، ج 11، ص 235: صلت رکعتين ثم رفعت باطن کفيها الى السماء و قالت: الهى و سيدى! هذا محمد نبيک و هذا على ابن عم نبيک و هذان الحسن والحسين سبطا نبيک، الهى انزل علينا مائدة من السّماء کما انزلتها على بنىاسرائيل، اکلوا منها و کفروا بها، اللهم انزله علينا فانّا به مؤمنون: قال ابنعبّاس: واللَّه ما استتمت الدعوة فاذا بصحفه من ورائها.
می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
فاطمه؛ چشمه جوشان کوثر
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۴۲ بعد از ظهر
[5]
|
|||
|
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34681
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6056
|
سخنان و احاديث از حضرت زهرا:
مردى نابينا از حضرت فاطمه ( عليها السلام ) اذن خواست که داخل خانه شود .
فاطمه ( عليها السلام ) خود را از او مستور کرد . پيغمبر خدا ( صلى الله عليه و آله ) به فاطمه فرمود : به چه سبب خود را مستور کردى و حال اين که اين مرد نابينا تو را نمى‌بيند . حضرت زهرا ( عليها السلام ) پاسخ داد ، " اگر او مرا نمى‌بيند ، من او را مى‌نگرم ، و اگر چه او نمى‌بيند اما بوى زن را استشمام مى‌کند " . رسول خدا پس از شنيدن سخنان دخترش فرمود : " شهادت مى‌دهم که تو پاره تن منى " . (بحار الانوار ، ج 43 ، ص 91) حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) در جواب سلمان که براى فقيرى تقاضاى کمک داشت فرمود : " اى سلمان ! سوگند به خداوندى که حضرت محمد ( صلى الله عليه و آله ) را به پيامبرى برگزيد ، سه روز است که غذا نخورده‌ايم و فرزندانم حسن و حسين ( عليهما السلام ) از شدت گرسنگى بى‌قرارى مى‌کردند و خسته و مانده به خواب رفته‌اند . اما من نيکى و نيکوکارى را که درب منزل مرا کوبيده است ، رد نمى‌کنم " . (بحار الانوار ، ج 43 ، ص 72) پروردگارا ! بزرگا ! به حق پيامبرانى که آنها را برگزيدى و به گريه‌هاى حسن و حسين در فراق من ، از تو مى‌خواهم گناهکاران شيعيان من و شيعيان فرزندان مرا ببخشايى . (ذخائر العقبى ، ص 53 - کوکب الدرى ، ج 1 ، ص 196)
حضرت زهرا ( عليها السلام ) در رابطه با دعاى روز جمعه از رسول گرامى اسلام نقل فرمودند که : در روز جمعه ساعتى است که هر خواسته خير و نيکويى در آن ساعت به اجابت مى‌رسد . پرسيدم : يا رسول الله کدام ساعت است ؟ فرمودند : آنگاه که نصف خورشيد در افق پنهان شود .
(کنز العمال ، ج 7 ، ص 766)
آن لحظه‌اى که زن در خانه خود مى‌ماند ، ( و به امور زندگى و تربيت فرزند مى‌پردازد ) به خدا نزديک‌تر است .
(بحار الانوار ، ج 43 ، ص 92) حضرت زهرا ( عليها السلام ) در لحظه‌هاى واپسين زندگى ، پس از وضو گرفتن به اسماء بنت عميس فرمود : " اى اسماء ! عطر مرا همان عطرى که هميشه مى‌زنم ، و پيراهنى را که هميشه در آن نماز مى‌گزارم بياور و بر بالينم بنشين ، هرگاه وقت نماز شد مرا از خواب بيدار کن ، اگر بيدار شدم که نماز مى‌گزارم ، و اگر بيدار نشدم کسى را به دنبال على ( عليه السلام ) بفرست " . (کشف الغمه ، بيروت : دار الاضواء ، ج 2 ، ص 122) حضرت فاطمه ( عليه السلام ) به زن مؤمنه‌اى که در يک بحث دينى و عقيدتى بر زنى فاسد و از دشمنان اهل بيت ، غلبه کرده و بسيار خوشحال شده بود ، فرمود : " همانا شادى فرشتگان در غلبه تو بر آن زن معاند ، بيش از شادى توست ، و اندوه و نگرانى شيطان و دوستان شيطان در اين شکست ، بيشتر و شديدتر از آن زن شکست خورده است " . (بحار الانوار ، ج 2 ، ص 8) آنگاه که در روز قيامت برانگيخته شوم ، از گناهکاران امت پيامبر ( صلى الله عليه و آله ) شفاعت خواهم کرد . (احقاق الحق ، ج 10 ، ص 367)
ویرایش ارسال توسط : فاطمه 1
در تاریخ : پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۴۳ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
فاطمه؛ چشمه جوشان کوثر
پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ ۱۱:۴۴ بعد از ظهر
[6]
|
|||
|
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34681
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6056
|
شعري زيبا بر وصف جمالات بانوي عالم؛ صديقه کبري (س)
من معتقدم تو هديه ي باراني
سوغاتي لحظه هاي الرحماني اي مريم قران محمد،زهرا! تنها تو يگانه دختر انساني ************************* برنام تو افتاب سر مي سايد برچادر تو فرشته پر مي سايد درخانه ي کوچک تو جبريل امين سربرسر آستان در مي سايد ************************* من روح زلال شبنمش ميخوانم احساس صفاي زمزمش ميخوانم او مادر يازده مسيحاي من است برتر زهزار مريمش ميخوانم ************************** هرچند که کاينات مريم دارد مانند تورا زمين ما کم دارد بر طايفه ي زنان عالم ،بي بي ميخواست خدا تو را مقدم دارد پيامک هاي تبريک روز مادر
مادر اي لطيف ترين گل بوستان هستي ، تو شگفتي خلقتي
تو لبريز عظمتي ، تو را دوست دارم و مي ستايمت . دست بر دعا بر مي دارم و از خداي يگانه برايت برکت , رحمت و عزت مي طلبم . . . *************************************************************** امشب; شــب ولادت زهراي اطهر است کز نور طلعتش همه عالم منور است خورشيـــد طالـع است به دامان مصطفي کز مقدمش ستاره اسلام ازهر است ***************************************************************** مادر خوبم : به تو سلام مي کنم، تا خانه عروجم با دعاي تو بنا شود و دلم در آسمان آبي مهرت رها شود روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . ******************************************************************* تقديم به آني که بهشت زير پايش جا دارد به مادرم… که مهرش تا ابد در دلم جاي دارد. تو بهترين گل، ميان شهر گلهايي تو رنگ آفتابي، شب که مي رسد، مثل ستاره، گوئيا مهتابي مادر خوبم، روزت مبارک می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| اطلاعات نویسنده |
فاطمه؛ چشمه جوشان کوثر
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳ قبل از ظهر
[7]
|
|||
|
عضو
شماره عضویت :
1566
حالت :
ارسال ها :
400
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
195
اعتبار کاربر :
6129
پسند ها :
492
تشکر شده : 612
|
جبریل به عرش نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است از خانه ی کوچک محمد امشب خورشید زمین و آسمان سر زده است -------------------------------------------------------- میلاد پر از نور و خیر و برکت بانوی بزرگ آفرینش بر همه عاشقان آنحضرت مبارکباد می پسندم 2 0 2
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
|
|
|||
| امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
| فاطمه؛ ، چشمه ، جوشان ، کوثر ، |
|
|
دانلود محتوای موضوع
پرینت موضوع
ارسال این موضوع به یک دوست
