آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۹۴ ۰۳:۳۹ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
1189
حالت :
ارسال ها :
67
محل سکونت : :
سرزمین خورشید
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
18
اعتبار کاربر :
1548
پسند ها :
55
تشکر شده : 249
|
دو برادر، یکى نیکوکار و دیگرى بد رفتار بود که مردم از دست و زبان آن برادر بد، ناراحت بودند و به برادر دیگرش شکایت مى کردند؛ تا این که برادر نیکوکار قصد زیارت حضرت رضا (علیه السلام) به همراه جماعتى داشت .
شب شد در عالم رؤ یا برادر را در باغى بسیار مجلل با لباسهاى استبرق در کمال شادى و نعمت دید. پرسید: چه شد که به این مرتبه و مقام رسیدى ؟ تو که داراى اعمال نیک نبودى . گفت : اى برادر وقتى قبض روح شدم ، جانم را به سختى گرفتند، هنگام غسل ، آب براى من آتش ، و کفن پاره اى از آتش حتى مرکب من آتش و دو ملک هم با عمود آتشین مرا عذاب مى کردند. تا به صحن مطهر حضرت رضا (علیه السلام) که رسیدیم ، آن دو ملک دور شدند و عذاب از من برداشته شد. همین که مرا وارد حرم کردند، دیدم حضرت رضا (علیه السلام) بر بلندى نشسته اند و توجه به زوار خود دارد. من از حضرتش درخواست شفاعت کردم .
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|