آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۲ ۱۱:۱۸ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
20
حالت :
ارسال ها :
2177
محل سکونت : :
دنیای بیکسی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
240
دعوت شدگان :
5
اعتبار کاربر :
10422
پسند ها :
730
تشکر شده : 3139
|
من از عقرب نمى ترسم ولى از نيش ميترسم... از آن گرگى كه مى پوشد لباس ميش ميترسم... از آن جشنى كه اعضاى تنم دارند خوشحالم... ولى از اختلاف مغز و دل با ريش مى ترسم... هراسم جنگ بين شعله و كبريت و هيزم نيست... من از سوزاندن انديشه در آتيش ميترسم... تنم آزاد، اما اعتقادم سست بنياد است... من از شلاق افكار تهى بر خويش مى ترسم... كلام آخر اين شعر يك جمله و ديگر هيچ... كه هم از ريش و ميش و ريش و هم از خويش...مى ترسم...
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|