آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۱:۱۸ بعد از ظهر
|
|||||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت با مصیبت آشنا گردید . در دوران عمر با ركت خویش، مشكلات و رنج های زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و . . . را تحمل كرد . این سختی ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود (1) . او را ام كلثوم كبری، و صدیقه صغری می نامیدند . از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود . او زنی عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود . نسب نبوی، تربیت علوی، و لطف خداوندی از او فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری كه او را «عقیله بنی هاشم » می گفتند . با پسر عموی خود «عبد الله بن جعفر» ازدواج كرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود كه دو تن از آن ها (محمد و عون) در كربلا، در ركاب ابا عبد الله الحسین علیه السلام شربت شهادت نوشیدند (2) . آن بانوی بزرگوار سر انجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت، با كوله باری از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانی را وداع گفت . در این مقال برآنیم كه گوشه هایی از مناقب و فضائل آن حضرت را بررسی و بیان كنیم .
1- زینت پدر
2- علم الهی و برترین علم ها، علمی است كه مستقیما از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم «لدنی » باشد . خداوند متعال در مورد حضرت خضر علیه السلام می فرماید: «وعلمناه من لدنا علما» (5) ; «علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم .» زینب علیها السلام به شهادت امام سجاد علیه السلام دارای چنین علمی است، آن جا كه به عمه اش خطاب كرد و فرمود: «انت عالمة غیر معلمة وفهمة غیر مفهمة (6) ; تو دانشمند معلم ندیده و فهمیده ای فهم نیاموخته هستی .»
3- عبادت و بندگی
او عبادت ها و نماز شب های پدر و مادر را از نزدیك دیده بود . او در كربلا شاهد بود كه برادرش امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به عباس فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیة الی غد لقد نصلی لربنا اللیلة وندعوه ونستغفره فهو یعلم انی احب الصلوة له وتلاوة كتابه وكثرة الدعاء والاستغفار (8) ; به سوی آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت بگیر شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم . خدا خود می داند كه من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا كردن و استغفار را دوست دارم .» در این جملات صحبت از ادای تكلیف نیست، بلكه سخن از عشق به عبادت و نماز است . هر جا كه دری بود به شب در بندند الا در دوست را كه شب باز كنند حضرت زینب علیها السلام نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت . امام سجاد علیه السلام فرمود: «ان عمتی زینب كانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الكوفة الی الشام وفی بعض منازل كانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف (9) ; عمه ام زینب در مسیر كوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می نمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تكلیف می كرد .» آن حضرت حتی در حساس ترین شب زندگی; شب هجران از حسین علیه السلام و برادران، تهجد و شب زنده داریش را ترك نكرد . از فاطمه بنت الحسین علیه السلام نقل شده است كه فرمود: «واما عمتی زینب فانها لم تزل قائمة فی تلك اللیلة ای عاشرة من المحرم فی محرابها تستغیث الی ربها وماهدات لناعین ولا سكنت لنا زمرة (10) ; عمه ام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه می كرد . در آن شب هیچ یك از ما نخوابید و صدای ناله ما قطع نشد .» امام حسین علیه السلام كه خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابده اش می فرماید: «یا اختاه لا تنسینی فی نافلة اللیل (11) ; خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مكن!» این نشان از آن داردكه این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حكمت و هدف آفرینش دست یازیده است .
4- عفت و پاكدامنی زینب كبری عفت خویش را حتی در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت . او در دوران اسارت و در حركت از كربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای می فشرد . مورخین نوشته اند: «وهی تستر وجهها بكفها، لان قناعها قد اخذ منها (13) ; او صورت خود را با دستش می پوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود .»
شاعر عرب به همین قضیه اشاره كرده و می گوید: و آن بانوی بزرگوار بود كه برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد می آورد كه «ا من العدل یا بن الطلقاء تحذیرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبایا؟ قد هتكت ستورهن و ابدیت وجوههن (14) ; ای پسر آزاد شده های [جدمان پیامبر اسلام] آیا این از عدالت است كه زنان و كنیزكان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بكشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت های آنان را آشكار ساختی .»
5- ولایت مداری زینب علیها السلام كه حضور هفت معصوم (16) را درك كرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداكاری در راه آن و) . . . سر آمد است . او با چشمان خود مشاهده كرده بود كه چگونه مادرش خود را سپر بلای امام خویش قرار داد و خطاب به ولی خود گفت: «روحی لروحك الفداء ونفسی لنفسك الوقاء (17) ; [ای ابالحسن] روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو باد .» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از علی علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید . زینب علیها السلام به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در كربلا به عرصه ظهور رساند . از یك سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت، از طریق نفی اتهامات و یاد آوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش كرد . از جمله در خطبه شهر كوفه فرمود: «وانی ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة (18) ; لكه ننگ كشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقای جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟» و همچنین در مجلس ابن زیاد (19) ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبی معرفی نمود . از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود; چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتی در لحظه ای كه خیمه گاه را آتش زدند، یعنی در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: ای یادگار گذشتگان . . . خیمه ها را آتش زدند ما چه كنیم؟ فرمود: «علیكن بالفرار; فرار كنید . (20) » از این مهمتر در چند مورد، زینب علیها السلام از جان امام سجاد علیها السلام دفاع كرد و تا پای جان از او حمایت نمود . 1- در روز عاشورا; هنگامی كه امام حسین علیه السلام برای اتمام حجت، درخواست یاری نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد . زینب با سرعت حركت كرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او كشته شود نسل پیامبر در روی زمین قطع می گردد (21) . 2- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولی زینب علیه السلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمی گذارم جان زین العابدین در خطر افتد . اگر می خواهید او را بكشید، اول مرا بكشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر كرد (22) . 3- زمانی كه ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر كرد، زینب علیها السلام آن حضرت را در آغوش كشید و با خشم فریاد زد: ای پسر زیاد! خون ریزی بس است . دست از كشتن خاندان ما بردار . و ادامه داد: «والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنی معه; به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم كرد . اگر می خواهی او را بكشی مرا نیز با او بكش .» ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندی، كه دوست دارد من او را با علی بن الحسین بكشم . او را واگذارید .
البته ابن زیاد كوچكتر از آن است كه بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندی نیست، بلكه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است . اگر فقط مساله فامیلی و خویشاوندی بود، باید زینب علیها السلام جان فرزندان خویش را حفظ و آن ها را به میدان جنگ اعزام نمی كرد .
6- روحیه بخشی او حتی تسلی بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا كه می گفت: «لا یجز عنك ما تری، فو الله ان ذلك لعهد من رسول الله الی جدك وابیك وعمك (23) ; [ای پسر برادر! ] آن چه می بینی (شهادت پدر) تو را بی تاب نسازد . به خدا سوگند! این عهد رسول خدا از جد و پدر و عمویت می باشد .»
7- صبر
سلام بر تو ای كسی كه صبر شد حقیر تو در مجلس ابن زیاد; آن گاه كه آن ملعون با نیش زبانش نمك به زخم زینب می پاشد و برای آزردن او می گوید: «كیف رایت صنع الله باخیك واهل بیتك (25) ; كار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه یافتی؟» او در واقع با تعریض می خواهد بگوید كه دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟ زینب علیها السلام در پاسخ درنگ نمی كند، گویی از قبل برای این شماتت ها اندیشه نموده و پاسخی آماده كرده است . او با آرامشی كه از صبر و رضای قلبی او حكایت داشت فرمود: «ما رایت الا جمیلا (26) ; جز زیبایی چیزی ندیدم .» ابن زیاد از پاسخ یك زن اسیر در شگفت می ماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت ها متعجب می شود و قدرت محاجه را از دست می دهد .
ای زینبی كه محنت عالم كشیده
8- ایثار
زینب مجلله در این صفت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است . او برای حفظ جان دیگران، خطر را به جان می خرد و در تمام صحنه ها، دیگران را بر خود مقدم می دارد . او در ماجرای كربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمی كرد و آن را نیز به كودكان می داد . در بین راه كوفه و شام، با این كه خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند كشیده و آن را شرمنده ساخت . امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: «انها كانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم كانوا یدفعون لكل واحد منا رغیفا من الخبز فی الیوم واللیلة (29) ; عمه ام زینب [در مدت اسارت]، غذایی را كه به عنوان سهمیه و جیره می دادند، بین بچه ها تقسیم می كرد، چون آن ها در هر شبانه روز به هر یك از ما یك قرص نان می دادند .»
9- شجاعت و شهامت سر شجاعت اولیای الهی نیز در همین است . زینب كه خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت شده است، از جاعت حیدری بهره مند است . او به «لبوة الهاشمیة (31) ; شیر زن هاشمی » لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد می زند، توبیخشان می كند، تحقیرشان می كند، و از كسی هراسی به دل ندارد . او از برق شمشیر خون چكان آدمكشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی، در میان آن همه شمشیر و آن همه كشته فریاد می زند كه آیا در میان شما یك مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه ای می نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او تحقیرش می كند، او را «فاسق » و «فاجر» معرفی می كند و می گوید: «الحمدلله الذی اكرمنا بنبیه محمد صلی الله علیه و آله وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویكذب الفاجر وهو غیرنا (32) ; سپاس خدای را كه ما را با نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله گرامی داشت، و از پلیدی ها پاك نمود . همانا فقط فاسق رسوا می شود، و بدكار دروغ می گوید، و او غیر ما می باشد .» و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن كجی ها و بد زبانی های او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین می گوید: «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتك انی لاستصغر قدرك واستعظم تقریعك واستكبر توبیخك (33) ; اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته [بدان كه] من قدر و مقدار تو را كوچك پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ كردن تو را بزرگ می دانم .»
صدای زنده علی به صوت دلپذیر تو
10- فصاحت و بلاغت
زینب بدون آن كه دوره دیده و یا تمرین خطابه كرده باشد و در حال تشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، و از نظر روانی داغ دار، آواره و تحقیر شده با كسانی سخن می گوید كه نه تنها با او هماهنگ نیستند بلكه حتی سنگ و خاكروبه بر سر او ریخته اند، با این حال صدای زینب بلند می شود كه: «ای مردم كوفه! ای نیرنگ بازان و بی وفایان . . .» سخنان زینب علیها السلام چنان بود كه وجدان خفته مردم را بیدار كرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد .
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی و آموزشی مبلغان (معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه علمیه قم)
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|