آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۵:۲۰ بعد از ظهر
|
|||||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
●●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●
بعد از کربلای پنج گردان به عقب برگشت. آن زمان محمد فرمانده گردان شده بود.داخل چادر نشسته بود خیره به برگه ای که جلویش بودو و اشک میریخت.....جلو رفتم وسلام کردم. برگه اسامی شهدای گردان یا زهرا(س) در شلمچه بود.تعداد شهدای ما صدو سی و پنج نفر بود.محمد گفت:خوب نگاه کن. نود نفر اینها سادات هستند.... فرزندان حضرت زهرا(س),آنهم در عملیاتی که یا فاطمه الزهرا (ع)بود....... تا ابد این نکته را انشا کنید ..... پای این طومار را امضا کنید هرکجا ماندید در کل امور ..... رو بسوی حضرت زهرا (س) کنید
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|