آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۰۷:۴۱ بعد از ظهر
|
||||||||||||||
عضو
شماره عضویت :
1510
حالت :
ارسال ها :
4899
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
424
اعتبار کاربر :
39747
پسند ها :
1767
تشکر شده : 10239
وبسایت من :
وبسایت من
|
الهی قربونت بره زینب برادر یادت باشه نیومدی لحظه ی آخر بوی پیراهنت می آد آروم می شم آروم می شم لحظه ی دیدنت می آد آروم می شم آروم می شم جلوی چشمام بالای نیزه برای من قرآن می خوندی یادم نمی ره کوچه به کوچه پشت سرت منو کشوندی دیده به راهت نشستم اگر چه خسته هستم نگاه کن داداش بازم داره می لرزه دستم اي همسفر با غصه هاي و ماتم عشق ای خون جگر از ماجرای پر غم عشق ای سینه ات آیینه دار داغ گلها ای باغبان بی قراره باغ گلها ای همنوا با نینوا نای گلویت سرخی خون لاله ها آب وضویت امشب من هم مسافرم تو کجایی برادرم یا ابن امی یا ابن امی یا بن امی یا حسین دست خسته ام سرده دلم پر از درده چشمم به راه تو خاطرم چه آرومه هنوزپیش رومه صورت ماه تو نشسته شبنم روی چهره ام امشب بیا که جون من رسیده بر لب کبوده خاک قتلگاه زینب زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان زینب زینب زینب سرگشته دوران آواره طوفان زینب زینب زینب حفظ عهد و پیمان شیر شه مردان زینب زینب زینب محبوبه جانان قرآنینه قوربان زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان زینب زینب زینب شمشیر دو پهلو دان برنده بیان زینب زینب زینب زینب قارداش باشونین اوستونده زولفی آراران زینب زینب زینب زینب صحرای مصیبت ده غمنن قوجالان زینب زینب زینب زینب قارداش باشونین قانی زولفینده حنا زینب زینب زینب زینب پیمان حَقَ مظهر قرآنه او لان یاور زینب زینب زینب حجب و ادبه مظهر شأن و شرف منبر زینب زینب زینب دائم گوزی قان یاشلی باشینده قارا معجر زینب زینب زینب زهراسی اولن گوندن آماج بلا زینب زینب زینب زینب تعبیر رسا زینب تسبیح خدا زینب زینب زینب زینب محراب عبادت ده تفسیر دعا زینب زینب زینب زینب پروندۀ خونین شاه شهدا زینب زینب زینب زینب محکم سوزی اوستونده مردانه دوران زینب زینب زینب زینب کاخ ستم و ظلمی قل باغلی یخان زینب زینب زینب زینب چوخ قمچی دگن باشی محمل ده یاران زینب زینب زینب زینب یولّاردا پرستاری حبُ الاُسرا زینب زینب زینب زینب سر قافله نهضت اوز نهضتنه قیمت زینب زینب زینب اولّ ده گورن عزت آخرده چکن ذلت زینب زینب زینب آغلار گزی غربتده قارداشلارونا حسرت زینب زینب زینب جان سینه ده سوئلرده وای بخته قرا زینب زینب زینب زینب هم نایب زهرایه هم دیننه پیرایه زینب زینب زینب آقزوندا شیرین سوزلر غمنن دولانان وایه زینب زینب زینب ایستکلی رقیه یینن قبری اولان همسایه زینب زینب زینب هیچ گور میین عمرینده بیر لحظه صفا زینب زینب زینب زینب جان نقدنه دین اوسته ارزان ورن زینب زینب زینب زینب غربت ده اولن یالقوز محتاج کفن زینب زینب زینب زینب کنز حیا زینب کان وفا زینب زینب زینب زینب درد آشینا زینب غرق بلا زینب غم قهرمانی زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قوربان مجنونم زینب دل خونم زینب پای درس روضه هات می مونم زینب عشق ثارالله بنت یدالله از شما دم می زنم دخت اسدالله زینب یا زینب زینب یا زینب همه می دونن مثل همیشه با دست بی بی زینب مشکلها وا می شه در ماتم زینب همه جا گشته قیامت یا حضرت سجاد سرت باد سلامت ای مردم عالم فریاد از این غم ای مردم عالم فریاد از این غم گردیده ز غم کرب و بلا شهر مدینه خون می چکد از دیده ی گریان سکینه ای مردم عالم فریاد از این غم ای مردم عالم فریاد از این غم قاصدکها همه می دونن روز آخریمه بذارکه تشنه جون بدم چون سهم خواهریمه یا حسین ببین خمیده قدم حالا شده اسم تو اشهدم
زلف عفاف، رشته ی دامان زینب است
آیات صبــــر، پایه ی ایمــان زینب است حبل المتین قافــــله سالار عــــاشقان تا روز حشــر، موی پریشان زینب است دارد از روز ازل دیده بینا زینب عشق را کرده به نه کنگره معنا زینب اولین صابره ارض و سما باشدو بس علم پیغمبری آموخت ز طاها زینب بود او عالمه مکتب فرهنگ علی پرورش یافته در دامن زهرا زینب همچنان کمه به نبی ام ابیها زهراست با شد از بهر علی ام ابیها زینب گشت قربانی کعبه به منای شهدا هستی اش را به خدا می کند اهدا زینب در اسارت سخن از غیرت و آزادی گفت اه و زاری نکند در بر اعدا زینب هر که به هر جا رسد از کرم زینب است بوی خوش کربلا از حرم زینب است طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچم ش ملک سلیمان که نیست این علم زینب است. لحظه ها لحظه های آخر بود
آخرین ناله های خواهر بود
خواهری که میان بستر بود خنجری خشک و دیده ای تر بود چقدر سینه اش مکدر بود دستش رو به قبله تا کرده روی خود را به کربلا کرده مجلس روضه را بپا کرده باز هم یاد درد ها کرده یاد باغ گلی که پرپر بود پلکهایش کمی تکان دارد رعشه ای بین بازوان دارد پوست نیروی استخوان دارد یادگاری ز خیزران دارد چشم از صبح خیره بر در بود تا علی اکبرش اذان ندهد سروِ قدش تا نشان ندهد تا علمدار سایبان ندهد تا حسینش ندیده جان ندهد انتظارش چه گریه آور بود زیر این آفتاب می سوزد تنش از التهاب میسوزد یاد عباس و آب میسوزد مثل روی رباب میسوزد یاد لبهای خشک اصغر بود میزند شعله مرثیه خوانیش زنده ماندن شده پشیمانیش مانده زخمی به روی پیشانیش آه از روز کوچه گردانیش چقدر در مدینه بهتر بود سه برادر گرفته هر سورا و علی هم گرفته بازو را دور تا دور قد بانو را تا نبینند چادر او را آه از آن دم که پیش اکبر بود ناگهان یک سپاه خندیدند بر زنی بی پناه خندیدند او که شد تکیه گاه خدیدند مردمی با نگاه خندیدند بعد از آن نوبت برادر بود آن همه ازدهام یادش هست جمع کوفی ُشام یادش هست چشمهای حرام یادش هست حال و روز امام یادش هست چشمها روی چند دختر بود یک طرف دختری که رفته از حال یک طرف تل خاک در گودال زیر پای جماعتی خوشحال یک تن افتاده تا شود پامال باز دعوا میان لشکر بود جان او تا ز صدر زین افتاد خیمه ای شعله ور زمین افتاد نقش یک ضربه بر جبین افتاد گیسویی دست آن و این افتاد حرمله هم جلوتر رفت یک نفر گوئیا سر آورده زیر یک شال خنجر آورده عرق شمر را در آورده
هنگامه وصال من و دلبرم شده
این الحسین زمزمه آخرم شده چشمم به راه مانده کجایی عزیز من پیراهن تو گرمی بال و پرم شده از گریه پینه بسته دگر چشم های من عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده موی سپید و قدکمانم چه دیدنیست غم های کربلاست چنین یاورم شده من پیرسالخورده ام و دست های من محتاج شانه های علی اکبرم شده از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق ناله زدی که وقت وداع از حرم شده داغی بوسه از لب تو مانده برلبم خون گلوی تو نفس حنجرم شده من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین این چند ماهه جان تو درد سرم شده می خواستم بغل کنمت جان تو نشد نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام سرتا به پا تمام تنم پر ورم شده دشمن همینکه پا به روی چادرم گذاشت گفتم به خویش ارثیه مادرم شده جان خودت به زور کشیدند چادرم شاهد ببین که پارگی معجرم شده به نام نامی زینب سلام بر خورشید به رغم مدعی و شب سلام بر خورشید به نام نامی زینب ترانه میخوانم غزل و مثنوی عاشقانه میخوانم به نام صبر به نام خدا به نام علی که بود پیمبر به کائنات ولی « بریده باد زبانی نگوید این کلمات » به نام نامی احمد به عشق حق صلوات بده قلم به ادب یک سلام بر زینب بکن به اذن خدا احترام بر زینب زنی که آینه دار حسین زهرا بود زنی که در غم غربت عجیب تنها بود زنی زلال، زنی مهربان، زنی بشکوه زنی که بشکند از هیبتش صلابت کوه بلند قامت و بالا بلند و دانشمند دلش سراچة خون بود و لب پر از لبخند اسیر بود اسارت به چنگ حیدریاش دهان گشود جهان بر شکوه و سروریاش نه اینکه هست فقط سرور زنان زینب که هست سرور کلّ جهانیان زینب زنی قیامت کبری زنی بلند اختر زنی که بود به آزادگی سر و سرور زنی چو زینب کبری سراغ دارد دهر؟ اگر که هست بگو نازنین بیارد دهر که گفت این زن والا مقام مظلوم است؟ هر آنکه خرد کند این شکوه محکوم است به اختیار بلا را گرفته در چنگش غمین شده است به عالم نوای آهنگش گُراز کی بتواند شکار شیر رود و یا که شیر به روباه دون اسیر شود؟ چگونه میشود این نکته را تصور کرد که سرشکسته شود شیر در مصاف و نبرد عزیز! قصة زینب حکایت دگر است که شیر ماده قویتر زهرچه شیر نر است شده اسارت و ذلت اسیر او یارا مبین به چنگ اسارت عزیز زهرا را مخواه گریه بگیری به هر طریق که هست شعور در همه حالی ز شور کور به است
آه ای صبور قافله ی غم سفر بخیر
راوی روضه های محرم سفربخیر خلوت نشین نیمه شب ندبه هایاشک دلگیر بغض های دمادم سفربخیر.... یکسال ونیم غربت و دلتنگی وفراق یکسال ونیم گریه ی نم نم سفربخیر ای شاهد مراثی گودال قتلگاه ای وارث مصیبت اعظم سفربخیر بغض غریب خاطره های کبودِشام امن یجیب کوچه ی ماتم سفربخیر روی کبود ونیلی وآشفته یفراق موی سپیدو خاکی و درهمسفربخیر زلفی بخون نشسته سرِنیزه ها رهاست بانو به زیر سایه ی پرچم سفربخیر
می پسندم 0
|
||||||||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|