آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۰۲ قبل از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
1713
حالت :
ارسال ها :
649
محل سکونت : :
شهر شقایق ها
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
118
اعتبار کاربر :
40235
پسند ها :
563
تشکر شده : 1319
|
سلطان به وزیر گفت۳سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی...
سلطان به وزیر گفت۳سوال میکنم فردااگرجواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.سوال اول:خداچه میخورد؟ سوال دوم:خداچه میپوشد؟سوال سوم:خداچه کارمیکند؟ وزیر از اینکه جواب سوالهارانمیدانست ناراحت بود. غلامی فهمیده وزیرک داشت.وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگرجواب ندهم برکنارمیشوم. اینکه :خداچه میخورد؟چه می پوشد؟چه کارمیکند؟غلام گفت هرسه را میدانم اما دوجواب را الان میگویم وسومی را فردا اما خداچه میخورد؟ خداغم بنده اش رامیخورد. اینکه چه میپوشد؟ خداعیبهای بنده خودرامی پوشد اماپاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم. فرداوزیر و غلام نزدسلطان رفتند. وزیربه دوسوال جواب داد.سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یاازکسی پرسیدی وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها رااو داد. گفت پس لباس وزارت رادربیاروبه این غلام بده غلام هم لباس نوکری رادرآورد وبه وزیر داد. وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت آیاهنوز نفهمیدی خدا چکارمیکند! خدادر یک لحظه غلام راوزیر و وزیرراغلام میکند (بارخدایا توئی که فرمانفرمائی، هرآنکس راکه خواهی فرمانروائی بخشی وازهرکه خواهی فرمانروائی را بازستانی).س آل عمران آیه۲۶
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
سلطان به وزیر گفت۳سوال میکنم فردااگرجواب دادی هستی...
سه شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶ قبل از ظهر
[1]
|
||
بانو
شماره عضویت :
1977
حالت :
ارسال ها :
473
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
176
اعتبار کاربر :
10712
پسند ها :
241
تشکر شده : 625
|
وای وقتی داستانو خوندم تنم لرزیدددد زیبا بودددددددددددددددددد اجی
می پسندم 0 |
||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
سلطان ، به ، وزیر ، گفت۳سوال ، میکنم ، فردااگرجواب ، دادی ، هستی... ، |
|