آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۲۵ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
7
حالت :
ارسال ها :
3721
محل سکونت : :
همین نزدیکهای عشق انجایی که ازان امده ام امدنم بهر چه ب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
501
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
30818
پسند ها :
2103
تشکر شده : 3506
وبسایت من :
وبسایت من
|
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
ودیگر هیچ...چه حسی بهتون دست میده وقتی این دختر رو میبینید با این حال زار
جمعه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۳۹ بعد از ظهر
[1]
|
|||
حاج سعید قاسمی:
خدمت مقام معظم رهبری این خاطره را گفتم. روزی که خدمتشان بودیم مصادف با پنجمین روزی بود که بچه ها در کانال مانده بودند. هر کس توانسته بود برگشته بود و هر کس هم مانده بود دیگر راهی نداشت که تا همین الان پیکرهایشان میآید. حاج همت هر گونه که میشد تلاش کرد تا این رزمندگان را از کانال بیرون بیاورد اما نمیشد، کار به گونهای گره خورده بود که فقط میتوانست صدای آنها را بشنود. آن دفعه آخر که بعد از پنج روز با بیسیم ارتباط برقرار شد ـ به جهت این که دشمن مجال نمی داد ـ اون دفعه آخر صدای فرمانده گردان نبود، صدای یک بچه بسیجی 15 الی 16 ساله بود. حاجی گفت: پسرم این هاشمی (فرمانده گردان) رو بگو بیاد پشت خط گفت: حاجی هاشمی نیست، حالش خوبه رفته پیش وزوایی! ( وزوایی که تو بیت المقدس شهید شده بود ) این رزمنده کوچک داشت کد می داد!! حاجی گفت: پسرم بگو دهقان معاونش بیاد رزمنده جوان گفت: دهقان رفته پیش قجهای! ( قجهای هم قبلا شهید شده بود ) بچه بسیجی گفت حاجی این حرفا رو ولش کن؛ یادته که شب عملیات برامون صحبت کردی گفتی که بابا بزرگ گفته عاشورایی بجنگید! گفت: آره پسرم گفت: سلام مارو به بابابزرگ برسون بگو آقاجان ما چیزی برات کم نگذاشتیم، سعی کردیم که هرچی که بود را اینجا انجام دهیم! حاجی به او گفت: پسرم صحبت کن! گفت ولش کن حاجی! باطری تموم!!! حاج همت کلافه شد و این گوشی را به سرش کوبید! قاسمی ادامه داد: دیدم که حضرت آقا یک مقدار سر این قصه اذیت شدند، آقا گفتند: مقصودت چیست؟ گفتم: دغدغه من این است که اگر روزی از من پرسیدید که آیا کاری کردید؟ من به اندازه این بچه بیسیجی نتوانم بگویم هر کار از دستم بر میآمد انجام دادم!! کجایند مردان بی ادعا... می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
دست ، بهتون ، حسی ، هیچ...چه ، ودیگر ، میده ، وقتی ، این ، دختر ، رو ، میبینید ، با ، این ، حال ، زار ، |
|