به نام خدا
به گزارش فرهنگ نیوز، آیین رونمایی از ترجمه رمان «شهید عشق» با حضور نویسنده و مترجم آن دیروز در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی واقع در نمایشگاه کتاب رونمایی شد.
این اثر که احمد تورگوت آن را نوشته و اسماعیل بندیداریان آن را به فارسی ترجمه کرده، در 16 چاپی که در کشور ترکیه از آن منتشر شده، بیش از 250 هزار نسخه فروش داشته است.
احمد تورگوت نویسنده این رمان در پاسخ به سؤال مجری مبنی بر اینکه ایده اولیه نگارش این رمان چه بود، گفت: داستان رمان را خیلی کوتاه میگویم، 6 ساله بودم که در آلمان زندگی میکردیم و از زبان ترکی فقط ناسزادادن را میفهمیدم. یک روز در کوچه دو بچه با یکدیگر دعوا میکردند که یکی به دیگری گفت «یزید»، اما من معنای این کلمه را نمیدانستم. در بازگشت به خانه از پدرم پرسیدم معنای کلمه یزید چیست، و پدرم برای اینکه من با عقل بچگی خود متوجه معنای یزید بشوم گفت یزید بیشرفترین فرد روی زمین است و من آنجا فهمیدم که یزید بدترین فحش ممکن برای یک نفر میتواند باشد.
وی افزود: در ترکیه رسمی است که به آن آشوره میگویند و به عنوان نذری توزیع میشود. من در محله سنی بودم و مادربزرگ من این آشوره را درست کرده بود. هنگامی که این غذا پخته میشد مادربزرگم گریه کرد، وقتی از او پرسیدم چرا گریه میکنی گفت امروز روز شهادت امام حسین است، ابتدا فکر کردم حسین یکی از اهالی محله است، اما کمکم متوجه شدم که شخصیت امام حسین علیهالسلام یک شخصیت بزرگ است.
تورگوت گفت: من از طریق خانواده با امام حسین(علیه السلام)، کربلا و ماه محرم آشنا شدم. هر قدر بزرگتر شدم فهمیدم که مذاهب اسلام هرکدام مانند یک چشمه هستند که فرقی بین آب آنها نیست، تنها تفاوت در این است که آبشخور آنها با یکدیگر فرق دارد.
انن نویسنده در ادامه گفت: وقتی بزرگتر شدم و اطلاعات و فهم من نسبت به این شخصیت بزرگ بیشتر شد، بعد از اینکه دانشگاه را تمام کردم، در سنین 35 سالگی تصمیم گرفتم که کتابی در مورد امام حسین بنویسم. زمانی که شهر سامرا واقع در کشور عراق در یکی از مقبرههای امامان شیعه بمبگذاری شد، در تلویزیون گفته شد که تربت یکی از امامان شیعه تخریب شد، این نحوه خطاب کردن من را عصبانی کرد، زیرا این روش موجب میشود که بین مذاهب اسلام تفکیک ایجاد شود، در حالی که امام عسگری امام سنیها هم است و تلویزیون میخواست با این روش تفرقه ایجاد کند.
او اضافه کرد: لذا با خود گفتم این کار یعنی نوشتن یک کتاب کار یک شیعه نیست و من باید دست به قلم شوم و این کتاب را بنویسم. 36 ساله بودم که شهید عشق را تمام کردم. انگیزه اصلی از نوشتن این رمان یک آیه از قرآن است که میفرماید؛ هر کس در قیامت با امام خود محشور میشود و کتابش در دستش است. و وقتی این آیه را دیدم با خود گفتم دلم نمیخواهد در قیامت شرمنده این بزرگان باشم.
نویسنده رمان شهید عشق گفت: خدا را شکر میکنم که اهل سنت بسیاری در ترکیه با خواندن این رمان نسبت به اهلبیت معرفت پیدا کردهاند و این برای من مایه مسرت بود. اگر خدا لطف کند که بتوانم با این رمان در قیامت در برابر حضرت محمد(صلی الله علیه واله) و خاندان پاکش بایستم خدا را شکر خواهم کرد.
این نویسنده در پاسخ به اینکه چه مقدار برای نوشتن این رمان تحقیق کرده است، گفت: وقتی دست به قلم میشوید تازه متوجه میشوید که برای نوشتن چنین رمانی یک شجاعت احساسی در وجودتان ایجاد شده است. من با اینکه کتابهای بسیاری در مورد امام حسین خوانده بودم، برای نوشتن این رمان مجدد آن آثار رامرور کردم و به منابع بسیاری رجوع کردم. کتابهای اولیهای را خواندم اکثر آنها نوشته اهل سنت ترکیه بود و بعد از آن سراغ کتب علویهای ترکیه رفتم که آنها چندان عمیق نبود و بیشتر شعر و مطالب احساسی بود، بعد از آن، به سراغ کتابهای شیعی ترکیه که انتشارات کوثر آنها را منتشر کرده بود رفتم. کوثریها 40 کتاب به من معرفی کردند و من تمام آنها را مطالعه کردم.
تورگوت گفت: قبل از نوشتن کتاب، من به فعالیت فیلمنامهنویسی مشغول بودم و اولین طرح کتاب نیز به شکل یک سناریو در ذهنم شکل گرفت، از همین رو تصمیم گرفتم که آغاز کارم را با مرگ معاویه آغاز کنم، بعد از آن، مسیر تاریخ را پیگیری کنم و روایتها را نقل کنم. البته من نیت کرده بودم ولی خداوند مسیر داستان را به گونهای دیگر رقم زد، زیرا من فکر میکردم از مرگ معاویه تا بازگشت قافله اسرا به مدینه در یک جلد گنجانده شود، ولی بخش کربلای رمان 350 صفحه شد و بیش از سه ماه وقت گرفت.
او اضافه کرد: من سعی کردم امام حسین(علیه السلام) را طوری تصویر کنم که به واقعیت نزدیک باشد زیرا ایشان از منبع وحی تغذیه میشده و با افراد عادی فرق دارد و از این رو سعی میکردم مراجعه من با قرآن باشد، زیرا امام حسین(علیه السلام) فرزند قرآن است. و مادر امام حسین(علیه السلام) در خانهای بزرگ شده که قرآن در آن نازل شده و با آیات قرآن بزرگ شده است،لذا با خود گفتم که تنها راه این است که قرآن بخوانم و امام حسین را درک کنم. یکی از اساتید دانشگاه به من گفت این رمان حسین نیست، بلکه رمان در مورد کوثر است و خواننده در این رمان در کوثر سفر میکند.
وی افزود: در ترکیه یک سیدی است که به وی علاقه دارم، رفتم سراغ او و گفتم میخواهم درباره اجداد شما بنویسم و مرا راهنمایی کنید، آغاز این رمان سخت نبود ولی وقتی به عاشورا رسیدم تنم لرزید و خیلی سخت بود و نتوانستم بنویسم. من این رمان را با عشق آغاز کردم، اما کمکم به معرفت رسیدم. وقتی به بخش قتلگاه امام حسین(علیه السلام) رسیدم دو رکعت نماز به نیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) خواندم و از ایشان توسل خواستم. البته اگر سلفیها این را بشنوند مرا تکفیر خواهند کرد . در سجده نماز گریه کردم و به ایشان گفتم اگر این کتاب آن چیزی نمیشود که شما راضی باشید هماکنون جان مرا بگیرید. دلم گرفته بود و ترس مرا گرفته بود، شدید گریه کردم و از حضرت زهرا(سلام الله علیها) مدد خواستم.
این نویسنده گفت: این را میدانستم که هر نفسی مرگ را خواهد چشید و در اولین جمله نوشتم که هر نفسی عاشورای خود را خواهد چشید. با خود گفتم یا حسین، تو خواستی یک حقیقت را بنویسی و به همین خاطر 72 یار بزرگت را از دست دادی و در هنگام نوشتن این رمان نیز من هم برادرم را از دست دادم و این غم از دست دادن برادر مرا به حقیقت بزرگ امام حسین(علیه السلام) رساند.
اسماعیل بندیداریان مترجم این رمان گفت: کتابی که در طول مدت کوتاهی 250 هزار نسخه فروخته است نشان میدهد اثری است که مورد توجه بوده، در حالی که جمعیت سنی ترکیه در اکثریت قرار دارد.