انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » بخش دانلود » فیلم و کلیپ » *تفحص عشق*



*تفحص عشق*

مادر شهیدی که می‌گفت: «30 سال است از پسرم بی‌خبرم»؛ مادر شهیدی که هر زنگ تلفن یا در قلبش را به تپش می‌انداخت، اسم احمد که می‌آمد، یاد آخرین حرف‌هایشان در آخرین اعزام می‌افتاد.   ـ مامان، من می‌روم و دیگر برنمی‌گردم.   ـ تو که همیشه همینو می‌گی اما برمی‌گردی!   ـ نه این دفعه مطمئنم برنمی‌گردم.   این مادر 30 سال انتظار کشید، نمی‌دانم چه حرف‌هایی را شبانه در گوش قاب عکس احمد زمزمه کرد که بالاخره احمد در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش مادر بازگشت. 
*jtpw uar*


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
سه شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۰۳ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1101
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426


مدال ها:5
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش
مدال پیشرفت
مدال پیشرفت
مدال 2 سالگی عضویت
مدال 2 سالگی عضویت
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
کاربران برتر
کاربران برتر

|


مادر شهیدی که می‌گفت: «30 سال است از پسرم بی‌خبرم»؛ مادر شهیدی که هر زنگ تلفن یا در قلبش را به تپش می‌انداخت، اسم احمد که می‌آمد، یاد آخرین حرف‌هایشان در آخرین اعزام می‌افتاد.


 


ـ مامان، من می‌روم و دیگر برنمی‌گردم.


 


ـ تو که همیشه همینو می‌گی اما برمی‌گردی!


 


ـ نه این دفعه مطمئنم برنمی‌گردم.


 


این مادر 30 سال انتظار کشید، نمی‌دانم چه حرف‌هایی را شبانه در گوش قاب عکس احمد زمزمه کرد که بالاخره احمد در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش مادر بازگشت. 

















13 تشکر شده از کاربر حریم قدس برای ارسال مفید :
ye adam , سینا , صبا , محمدELE , حریم قدس , جوادالائمه , یازهرااا , محمد121 , بانوی آفتاب , سکوت , عقیق , جوادالائمه69 , ,



  می پسندم 7     0  7 
 
 
تعداد پسند های ( 7 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :2 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  5. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
سه شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۳۷ بعد از ظهر نمایش پست [1]
عضو
rating
شماره عضویت : 2179
حالت :
ارسال ها : 1483
محل سکونت : : هر جا خدا بگه اونجام....بچشم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 379
اعتبار کاربر : 14272
پسند ها : 1053
حالت من :  Shad.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (14).jpg
تشکر شده : 1280





30 سال
مادرم
زبانم از بیان مانده
نمیداند چه بگوید ...آه بکشد ...گریه کند ...لبخند بزند که  شهید شده و جزو بهترین آدمها در میان خلق گردیده .... چه میداند زبان از دل بی درمان این مادر بزرگوار

عشق و نور و ایمان در هم آمیخته و این حس و حال در کلام نمیگنجد ...حس عاشقی ناب را هرگز بر زبان جاری نخواهد شد





  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : ye adam

خداروشکر



Thank GOD





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۲۸ بعد از ظهر نمایش پست [2]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1101
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426





  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۵۷ بعد از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 7
حالت :
ارسال ها : 3721
محل سکونت : : همین نزدیکهای عشق انجایی که ازان امده ام امدنم بهر چه ب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 501
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 30818
پسند ها : 2103
حالت من :  Delvapas.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 3506
وبسایت من : وبسایت من




در عملیات کربلاى 5 هنگام ظهر ما از خط برگشته بودیم. چون ناهار آماده بود،
به کریم گفتم: «ناهار را بخوریم، بعد نماز بخوان.‌» او گفت: «نه، مى‏خواهم نماز بخوانم.‌»
 کریم رفت و ما مشغول خوردن شدیم. ناگهان صداى انفجار چند گلوله کاتیوشا به گوش رسید.
 مصطفى الموسوى با شتاب بیرون دوید و کریم را دید که در کنار تانکر آب افتاده است.
 ترکش قلبش را نشانه گرفته و به سینه‏اش اصابت کرده بود. آرى، سردار کریم صمدزاده طریقت
 - معاون فرمانده واحد طرح و عملیات لشکر 31 عاشورا -
این‏چنین شهد شیرین شهادت را نوشید.   شهید کریم صمد زاده طریقت

منبع : راوى: غلامحسین سفیدگرى، ر. ک: فرهنگ‏نامه
جاودانه ‏هاى تاریخ (آذربایجان غربى)، ص 153


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : سینا
 سلام بر یاران شهر آسمانی

سلام بر آنانکه صادقانه ایستادند
مردانه جنگیدند
عاشقانه شهید شدند
و مظلومانه از خاطره دنیاطلبان رفتند
خوشا بحالشان و بدا به حالمان ...

 

 

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۰۰ بعد از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1101
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426




سالها منتظر چنین لحظه ای بودم . بالاخره انتظار سرآمد. بارها تلاش کرده بودم تا فریاد خود را به گوش دیگران برسانم.


باد و باران و گذشت زمان خاک های تلنبار شده بر رویم را کنار زده بود. احساس خوبی داشتم . انگار منتظر حادثه مهمی بودم. سرانجام خورشید به وعده خود عمل کرد و درخشش نورش بر تن خسته ام نشانه ای برای بچه های تفحص شد تا مرا بیابند.


 




 


با زمزمه ی :


عشق یعنی یه پلاک        که زده بیرون از دل خاک ...


لباس های پوسیده و استخوان های صاحبم را از دل خاک بیرون آوردند . حال من خبر خوشی شدم برای مادر شهیدی که سالها در انتظار این پیغام بود.


 


"شهید گمنام کسی است که او را برای گمنامی برگزیده اند"



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ قبل از ظهر نمایش پست [5]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1101
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426




سرکلاس بودیم استاد از دانشجویان پرسید:
این روزها شهدای زیادی رو پیدامیکنن ومیارن برای تشیع ...
به نظرتون کارخوبیه؟؟
کیا موافقن؟؟؟
کیامخالف؟؟؟؟
اکثردانشجویان مخالف بودند!!!
بعضیمیگفتندکه کارناپسندیه نبایدبیارن..
بعضی ها میگفتند ولمون نمیکنن گیردادن به چهارتا استخوووون ملت هم دیوونن!!"
بعضی ها میگفتند : 
آدم یادبدبختیاش میفته!!!
**تااینکه استاد درس روشروع کرد ولی خبری ازبرگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...
همه سراغ برگه هایمان رو گرفتیم .....ولی استاد جواب نمیداد...یکی ازدانشجویان باعصبانیت گفت:
استاد برگه هامون رو چیکارکردی؟؟؟ چرا برگه ها رو ؟؟؟
استاد گفت:من برگه هاتون رو گم کردم.ونمیدونم کجا گذاشتم؟؟؟
همه ی دانشجویان شاکی شدن؟؟؟
استادگفت:چرا برگه هاتون رو میخواین؟
وماگفتیم:چون واسشون زحمت کشیدیم...درس خوندیم...هزینه دادیم...زمان صرف کردیم...
هرچی که دانشجویان میگفتن ...استاد روی تخته مینوشت...
واستادگفت:
*برگه های شمارو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟
یکی ازدانشجویان رفت و بعدازچنددقیقه بابرگه ها برگشت ...
استاد برگه ها رو گرفت وتیکه تیکه کرد...صدای دانشجویان بلندشد...
**استادگفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین!!!!چون تیکه تیکه شدن!!!!
دانشجویان گفتن:استاد برگه هارو میچسبونیم...
برگه ها رو به دانشجویان داد...وگفت:شما ازیک برگه آچارنتونستید بگذرید
...وچقدرتلاش کردید تا پیداشدن...
پس چطورتوقع دارید مادری که بچه اش رو بادستای خودش بزرگ کردهوفرستاده جبهه...
الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه...
مادرشهید بچه اش رومیخواد حتی اگه خاکسترشده باشه...
 
چنددقیقه ای همه جا سکوت حاکم شد!!!!!!
وهمه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن...!!!!
 
تنها کسی که موافق بود ....
دختـــــــرشهیـــــــدی بودکه سالها منتظر باباشه!!!!
 
 


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۵۴ قبل از ظهر نمایش پست [6]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1101
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426




طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد... 
یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود. لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود. معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است. اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود. خوب، پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. 555 و 556 . فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند. معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم در کامپیوتر. دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است. شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر.
کاش از ما نپرسند که بعد از شهدا چه کردیم...


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰ بعد از ظهر نمایش پست [7]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1101
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426





ذکر یه خاطره 
من در لحظه ی سال تحویل برای اولین بار به منطقه جنگی(شلمچه)رفتم ...
نشسته بودم روی خاک ها و به خودم میگفتم چرا من اومدم اینجا ؟؟؟ هاچ و واچ مونده بودم منی که هیچی نمیفهمیدم !!! 
یه خانم تقریبا جوونی اومد طرفم نشست هیچی نگفت فقط نشست منم هیچی نگفتم سرمو گذاشتم تو زانوهام گریم گرفته بود اخه بدون مامانم تا اون وقت جایی نرفته بودم 
خانمی که بسیار زیبا بود با چهره ی نورانی گفت میدونی چرا اینجایی سرمو بلند کردم گفتم چرا ؟؟؟ گفت پسرم تو رو خواسته توروخواسته بیایی پیشش اخه برا اربابمون اقا حسین خوب کنیزی کردی 
بعد بلند شد رفت 
شاید باورتون نشه من گریه ام گرفته بود به خدا گفتم اگه این واقعیت بود که یه شهید منو خواسته که بیام اینجا نشونم بده روز سوم عید لحظه برگشت به خدا گفتم پس الکی بود نشستم رو زمین به احترام شهید ها زمین رو بوس کردم زمین سفت بود ....باورتون نمیشه استخوون بود یه تیکه استخوون گریه کردم به مسوول کاروان که گفتم رفت نیرو های تفحص رو اورد اون شهید بود اما پلاکی نشانم نداد ...
این به من کمک کرد تا بیشتر به خدا اعتماد کنم 
یا علی مدد
http://www.wisgoon.com/



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۵۲ بعد از ظهر نمایش پست [8]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1101
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426







 
نحوه تفحص این شهید، به روایت «حاج جعفر نظری»ازجستجوگران نور در منطقه شرهانی؛
روایتی جالب از روز تفحص این شهید و شهید دیگری که ابوالفضل نام داشت.
 
┘◄ * تفحص شهیدی به نام ابوالفضل "
 
عملیات محرم در 3 مرحله صورت گرفت؛ 
مرحله اول در محور زبیدات، 
مرحله دوم در جبل‌ حمرین 
و مرحله سوم، مرحله‌ای بسیار مهم و حساس بود 
که از نقطه صفر مرزی به طرف خاک عراق و ارتفاعات بسیار مهم 178 و 175 اجرا شد.
 
در این منطقه عملیات طی 10 روز انجام گرفت.
این ارتفاعات چندین بار هم دست به دست شد؛ تعداد زیادی از 
نیروهای لشکر 14 امام حسین(ع) و یگان‌های دیگری از قمر بنی ‌هاشم(ع) 
در این منطقه درگیری تن به تن داشتند 
لذا پیکرهای تعدادی از شهدای این عملیات در منطقه ماند. 
 
به دستور سردار باقر زاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین 
کار را با همراهی گروه چهار نفره روی ارتفاعات 178 آغاز کردیم.
 
ارتفاعات 178، نزدیک‌ترین نقطه به کربلای معلی است؛
هر کسی روی این ارتفاعات قرار می‌گیرد، انگار حرم آقا امام حسین(ع) روبروی اوست.
 
در یکی از عملیات‌های تفحص که در آستانه میلاد پیامبر اکرم(ص) بود، 
وقتی روی ارتفاعات قرار گرفتیم، به رسم معمول دست روی سینه گذاشتیم و گفتیم: 
« السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین 
و علی اصحاب الحسین و علی ابوالفضل العباس(ع) اخی‌ الحسین(ع) » 
کار را شروع کردیم.
بعد از طی کاوش در چند تا از سنگرها، به نقطه‌ای رسیدیم؛ 
پاکت بیل مکانیکی (دهانه بیل مکانیکی که زمین فرود می‌رود) بالا آمد؛ 
قبل از اینکه شهیدی ببینم، شاهد جاری شدن آب زلال از داخل پاکت بیل روی زمین بودیم. 
تعجب کردیم. آنجا که چشمه آبی نبود، در آن سراشیبی هم نمی‌شد، آب نگهداری کرد؛
بیل مکانیکی را پایین آوردیم؛ 
دیدیم پاکت بیل مکانیکی به قمقمه آبی که روی کمر شهید بود، 
برخورد کرده و در این قمقمه باز شده بود؛ 
قمقمه مربوط به شهیدی بود که سال 61 در عملیات محرم به شهادت رسیده بود. 
این قمقمه از سال 61 تا 91 که 30 سال و چند ماه میگذرد، سالم بود؛ آبی زلال و پاک.
شهید را پایین گذاشتیم، وقتی مدارک او را بررسی کردیم، 
دیدیم نام آن شهید «ابوالفضل» است. 
این نشانی بود که ما را به یاد مشک حضرت ابوالفضل(ع) می‌انداخت.
شهیدی که با دست‌های قطع شده و فرق شکافته تفحص شد.
 
حرکت بعدی را شروع کردیم؛ به دومین، سومین و چهارمین پیکر شهید رسیدیم. 
در زمان تفحص چهارمین شهید، وقتی پاکت بیل بالا آمد، 
در ابتدا با یک دست مصنوعی مواجه شدیم؛ 
دست آن شهید از کتف تا انگشتان مصنوعی بود که داخل اورکتش دیده می‌شد.
شهید را پایین گذاشتیم؛ دست دیگر این شهید در عملیات محرم قطع شده بود؛ 
مدارک او را بررسی کردیم، نامش «احمد صداقتی» از لشکر 14 امام حسین(ع) اصفهان.
در پیکر شهید صداقتی هم چند نشانه از آقا ابوالفضل العباس(ع) پیدا کردیم؛ 
اینکه دو دست شهید قطع شده بود و سر ایشان هم از فرق شکافته شده بود.
این هم نشانی از آقا ابوالفضل(ع) است 
که دو دست مبارکشان در روز عاشورا قطع شد و عمود آهنین بر فرق مبارکشان فرود آمد؛ 
هم اینها نشانه سلام به آقا ابوالفضل(ع) در ابتدای کار بود.
 
شهید احمد صداقتی ارادت خاصی به آقا ابوالفضل(ع) داشت؛ 
او در عملیات محرم، فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود؛ 
در حین عملیات، فرماندهی گردان حضرت زهرا(س) هم به دلیل 
درگیری شدید و شهادت رزمندگان این گردان، به شهید صداقتی واگذار ‌کردند.



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۰۰ بعد از ظهر نمایش پست [9]
بانو
rating
شماره عضویت : 1042
حالت :
ارسال ها : 2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 395
اعتبار کاربر : 19494
پسند ها : 2065
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (30).jpg
تشکر شده : 1034






اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین.


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : عقیق


«اللهُمَ صل علی فاطمةَ وَأَبیِها وَبَعلِها وَبَنیها وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فیها بعدد ما احاط به علمک»


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
*تفحص عشق*
دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۳ بعد از ظهر نمایش پست [10]
عضو
rating
شماره عضویت : 2275
حالت :
ارسال ها : 658
محل سکونت : : shomal
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 71
اعتبار کاربر : 16029
پسند ها : 357
محل سکونت : shomal.jpg
حالت من :  sharmandam2.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (5).jpg
تشکر شده : 192



شهیییییییید برگرد


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : جوادالائمه69
دوریه تو مرا سخت است هی هی ...... سلام مارا به مهدی برسان     
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
*تفحص ، عشق* ،

« نگاه به نامحرم | مداحی جدید و زیبای هلالی در یازدهمین اجتماع مدافعان »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 03:37 پیش از ظهر