آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۳ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
1071
حالت :
ارسال ها :
805
محل سکونت : :
شیراز
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
135
اعتبار کاربر :
13569
پسند ها :
589
تشکر شده : 708
|
همیشه با کارهایم می رنجانمش خلاف خواسته هایش عمل میکنم حرفهایش را زیر پا میگذارم گاهی از دستم خسته می شود و گاهی دلش را می سوزانم! اما با همه ی این ها او همیشه همان تنها "تـــــو"ی من است، همان مخاطب خاص! دلش از کارهایم می گیرد و با حرفهایم می شکند...اما بازهم محکم پایم می ایستد و از جایش تکان نمی خورد...! فقط خودش ارزش مخاطب خاص بودن را دارد! گاهی از بودنم خسته می شوم...از اینکه منم...از اینکه هرروز که چشم باز میکنم، دوباره منم! با همان دل مشغولی ها و دغدغه ها...باهمان افکار و دیدگاهها! کاش میشد روزی از خواب بیدار میشدم و دیگر "مـــــن" نبودم! گاهی دلم میخواهد آرام در گوشم نجوا کند تا پژواک صدایش بپیچد در بند بند تنم! گاهی دلم میخواهد محکم بزند توی گوشم و جلویم را بگیرد! گاهی دلم میخواهد جلو بیاید و مرا در آغوش بگیرد! همان مخاطب خاص را می گویم... که گاهی دلم میخواهد خودش را نشانم دهــد . . .! میانه ی تمام ناخوشی ها یک چیز حال دلم را خوب می کند... اینکه مخاطب خاص من همان خدای دوست داشتنی من، هیچ وقت دست و دلم را رها نمیکند! اوست که همیشه و در هر حالی دستم را محکم میگیرد و دنبال خودش می کشد!
خداجان! میدانم گاهی حرفهای زیادی میزنم... ببخش انها را ... و نشنیده بگیر...!
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|