آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۰ قبل از ظهر
|
|||||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
بسم الله الرحمن الرحیم
در آیه ی (وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً)آیه 4. به ذكر گوشهاى از تاريخ پرماجراىبنى اسرائيل پرداخته، مىگويد: «و ما در كتاب (تورات) به بنى اسرائيل اعلام كرديم كه شما در زمين، دو بار فساد خواهيد كرد، و راه طغيان بزرگى را در پيش خواهيد گرفت»
منظور از كلمه «الارض» به قرينه آيات بعدسرزمين مقدس فلسطين است كه «مسجد الاقصى» در آن واقع شده است. (آيه 5)- سپس به شرح اين دو فساد بزرگ و حوادثى كهبعد از آن به عنوان برگزيده تفسير نمونه، ج2، ص: 619 مجازات الهى واقع شد پرداخته، چنين مىگويد: «هنگامىكه نخستين وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خونريزى و ظلم و جنايت بزنيد) ما گروهى از بندگان بسيار نيرومند (و رزمنده و جنگجوى) خود را به سراغ شما مىفرستيم» تا به كيفر اعمالتان شما را درهم بكوبند (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ). اين قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مىبرندكه حتى براى يافتن نفراتتان «هر خانه و ديارى را جستجو مىكنند» (فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ). «و اين يك وعده قطعى و تخلف ناپذير خواهد بود» (وَكانَ وَعْداً مَفْعُولًا). (آيه 6)- «سپس (الطاف الهى بار ديگر به سراغ شمامىآيد و) شما را بر آن (قوم مهاجم) چيره مىكنيم» (ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ). «و شما را به وسيله اموال و ثروت سرشار و فرزندانىكمك خواهيم كرد» (وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ). «و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار مىدهيم»(وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً). سپس به ذكر گوشهاى از تاريخ پر ماجراىبنى اسرائيل پرداخته و مىگويد: " ما در كتاب تورات به بنى اسرائيلاعلام كرديم كه شما در زمين، دو بار فساد خواهيد كرد، و راه طغيان بزرگى را در پيش خواهيد گرفت" (وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً). " قضاء" گر چه داراى معانى مختلفىاست اما در اينجا به معنى" اعلام" است. منظور از كلمه" الارض" به قرينهآيات بعد سرزمين مقدس فلسطين است كه" مسجد الاقصى" در آن واقع شده است. در آيات بعد به شرح اين دو فساد بزرگ وحوادثى كه بعد از آن به عنوان مجازات الهى واقع شد پرداخته چنين مىگويد. " هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد وشما دست به فساد و خونريزى و ظلم و جنايت بزنيد، ما گروهى از بندگان رزمنده و جنگجوى خود را به سراغ شما مىفرستيم" تا به كيفر اعمالتان شما را درهم بكوبد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ). اين قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مىبرندكه حتى براى يافتن نفراتتان __________________________________________________ (1) مجمع البيان ذيل آيه. تفسير نمونه، ج12، ص:26 " هر خانه و ديارى را جستجو مىكنند"(فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ). " و اين يك وعده قطعى و تخلف ناپذيرخواهد بود" (وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولًا). سپس الطاف الهى بار ديگر به سراغ شما آمدو شما را بر آن قوم مهاجم پيروز كرديم" (ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ). " و شما را بوسيله اموال و ثروت سرشارو فرزندان و نفرات بسيار تقويت نموديم" (وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ). آن چنان كه نفرات شما بر نفرات دشمن فزونىگرفت" (وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً) «1». اين گونه الطاف الهى شامل حال شما مىشودشايد به خود آئيد و به اصلاح خويشتن بپردازيد دست از زشتيها برداريد و به نيكىها رو آريد، چرا كه: " اگر نيكى كنيد به خود نيكى كردهايدو اگر بدى كنيد به خود بدى كردهايد" (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها). اين يك سنت هميشگى است نيكىها و بديهاسرانجام به خود انسان باز مىگردد، هر ضربهاى كه انسان مىزند بر پيكر خويشتن زده است، و هر خدمتى به ديگرى مىكند در حقيقت به خود خدمت كرده است، ولى مع الاسف نه آن مجازات شما را بيدار مىكند و نه اين نعمت و رحمت مجدد الهى باز هم به طغيان مىپردازيد و راه ظلم و ستم و تعدى و تجاوز را پيش مىگيريد و فساد كبير در زمين ايجاد مىكنيد و برترى جويى را از حد مىگذرانيد. __________________________________________________ (1)" نفير" اسم جمع و به معنى گروهى ازمردان است، بعضى گفتهاند جمع" نفر" و در اصل از ماده نفر (بر وزن عفو) به معنى كوچ كردن و به چيزى روى آوردن است و به همين جهت به جماعتى كه قدرت بر تحرك به سوى چيزى داشته باشند، نفير گفته مىشود. تفسير نمونه، ج12، ص:27 سپس وعده دوم الهى فرا مىرسد:" هنگامىكه اين وعده دوم فرا مىرسد باز گروهى جنگجو و پيكارگر بر شما چيره مىشوند، آن چنان بلائى به سرتان مىآورند كه آثار غم و اندوه از صورتهاى شما مىبارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ). آنها حتى بزرگ معبدتان بيت المقدس را ازدست شما مىگيرند" و در آن داخل مىشوند همانگونه كه بار اول داخل شدند" (وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ). آنها به اين هم قناعت نمىكنند،" تمامبلاد و سرزمينهايى را كه اشغال كردهاند درهم مىكوبند و ويران مىكنند" (وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً). با اين حال باز درهاى توبه و بازگشت شمابه سوى خدا بسته نيست باز هم" ممكن است خداوند به شما رحم كند" (عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ). " و اگر به سوى ما بازگرديد ما هملطف و رحمت خود را به شما باز مىگردانيم، و اگر به فساد و برترىجويى گرائيد باز هم شما را به كيفر شديد گرفتار خواهيم ساخت" (وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا). و تازه اين مجازات دنيا است" و ماجهنم را براى كافران زندان سختى قرار دادهايم" (وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ حَصِيراً) «1». نكته ها: 1- دو فساد بزرگ تاريخى بنى اسرائيل در آيات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعىبنى اسرائيل كه منجر به فساد __________________________________________________ (1)" حصير" از ماده" حصر" بهمعنى حبس است، و به هر نقطهاى كه راه خروج ندارد، حصير گفته مىشود، و اگر حصير معمولى را هم حصير مىگويند به خاطر آن است كه قسمتهاى مختلف آن به هم بافته و محصور شده است. تفسير نمونه، ج12، ص:28 و برترى جويى مىگردد به ميان آمده است،كه به دنبال هر يك از اين دو، خداوند مردانى نيرومند و پيكار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات كنند و به كيفر اعمالشان برسانند. گر چه تاريخ پر ماجراى بنى اسرائيل، فرازو نشيب بسيار دارد، و پيروزيها و شكستها در آن فراوان ديده مىشود اما در اينكه قرآن به كداميك از اين حوادث اشاره مىكند در ميان مفسران گفتگو بسيار زياد است، كه به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را ذيلا مىآوريم. 1- آنچه از تاريخ بنى اسرائيل استفاده مىشوداين است كه نخستين كسى كه بر آنها هجوم آورد و بيت المقدس را ويران كرد، بختالنصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بيت المقدس به همان حال باقى ماند، تا يهود قيام كردند و آن را نوسازى نمودند، دومين كسى كه بر آنها هجوم برد قيصر روم اسپيانوس بود كه وزيرش" طرطوز" را مامور اين كار كرد، او به تخريب بيت المقدس و تضعيف و قتل بنى اسرائيل كمر بست، و اين حدود يكصد سال قبل از ميلاد بود. بنا بر اين ممكن است دو حادثهاى كه قرآنبه آن اشاره مىكند همان باشد كه در تاريخ بنى اسرائيل نيز آمده است، زيرا حوادث ديگر در تاريخ بنى اسرائيل آن چنان شديد نبود كه حكومت آنها را به كلى از هم متلاشى كند، ولى حمله بختالنصر، قدرت و شوكت آنها را به كلى درهم كوبيد، اين تا زمان" كورش" ادامه داشت، و پس از آن بنى اسرائيل مجددا به قدرت رسيدند و اين وضع ادامه داشت تا بار ديگر قيصر روم بر آنها هجوم برد و حكومتشان را متلاشى كرد و اين دربدرى هم چنان ادامه يافت (تا در اين اواخر كه به كمك قدرتهاى جهانخوار و استعمارگر حكومتى براى خود دست و پا كردند) «1». 2-" طبرى" در تفسير خود نقل مىكندكه پيامبر ص فرمود: مراد __________________________________________________ (1) تفسير الميزان جلد 13 صفحه 46. تفسير نمونه، ج12، ص:29 از فساد اول قتل حضرت زكريا و گروهى ديگراز پيامبران، و منظور از وعده نخستين، وعده انتقام الهى از بنى اسرائيل به وسيله" بختالنصر" مىباشد، و مراد از فساد دوم شورشى است كه بعد از" آزادى بوسيله يكى از سلاطين فارس" مرتكب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم" انطياخوس" پادشاه روم است. اين تفسير با تفسير اول تا اندازهاى قابلانطباق است، ولى هم راوى اين حديث مورد وثوق نيست و هم انطباق تاريخ" زكريا"" و يحيى" بر تاريخ" بخت النصر" و" اسپيانوس يا انطياخوس" محرز نمىباشد، بلكه بنا به گفته بعضى بخت النصر معاصر" ارميا" يا" دانيال" پيامبر بوده، و قيام او حدود ششصد سال پيش از زمان يحيى صورت گرفته بنا بر اين چگونه قيام بختالنصر مىتواند براى انتقام خون يحيى اقدام كرده باشد. 3- بعضى ديگر گفتهاند بيت المقدس يك باردر زمان داود و سليمان ساخته شد و بختالنصر آن را ويران كرد كه اين همان وعده اولى است كه قرآن به آن اشاره مىكند، و بار ديگر در زمان پادشاهان هخامنشى ساخته و آباد شد و آن را" طيطوس" رومى ويران ساخت (توجه داشته باشيد طيطوس يا طرطوز كه در بالا ذكر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ويران ماند تا در عصر خليفه دوم كه آن سرزمين بوسيله مسلمانان فتح شد «1»: اين تفسير نيز چندان منافات با دو تفسيربالا ندارد. 4- در برابر تفسيرهاى فوق و تفاسير ديگرىكه كم و بيش با آنها هماهنگ است، تفسير ديگرى داريم كه سيد قطب در تفسير فى ظلال احتمال آن را داده است كه با آنچه گفته شد به كلى متفاوت مىباشد، و آن اينكه: __________________________________________________ (1) تفسير ابو الفتوح رازى جلد 7 پاورقى صفحه209 به قلم دانشمند گرانمايه مرحوم شعرانى. تفسير نمونه، ج12، ص:30 اين دو حادثه تاريخى در گذشته و در زماننزول قرآن واقع نشده بوده بلكه مربوط به آينده است كه يكى از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود كه منجر به قيام مسلمانان به فرمان پيامبر ص بر ضد آنان شد و به كلى از جزيره عرب بيرون رانده شدند، و ديگرى مربوط به قيام نازيهاى آلمان به رياست هيتلر بر ضد يهود بوده است «1». ولى اشكال اين تفسير اين است كه در هيچيكاز آنها داخل شدن قوم پيروزمند در بيت المقدس تا چه رسد به ويران كردن آن، وجود ندارد. 5- آخرين احتمال اينكه بعضى احتمال دادهانداين دو حادثه مربوط به رويدادهاى بعد از جنگ جهانى دوم و تشكيل حزبى بنام" صهيونيسم" و تشكيل دولتى بنام" اسرائيل" در قلب ممالك اسلامى است، منظور از فساد اول بنى اسرائيل و برترى جويى آنها همين است، و منظور از انتقام اولى آن است كه ممالك اسلامى در آغاز كه از اين توطئه آگاه شدند دست به دست هم دادند و توانستند بيت المقدس و قسمتى از شهرها و قصبات فلسطين را از چنگال يهود بيرون آورند، و نفوذ يهود از مسجد اقصى به كلى قطع شد. و منظور از فساد دوم هجوم بنى اسرائيل بااتكاى نيروهاى استعمارى جهانخوار و اشغال سرزمينهاى اسلامى و گرفتن بيت المقدس و مسجد الاقصى است. و به اين ترتيب بايد مسلمانان در انتظارپيروزى دوم بر بنى اسرائيل باشند بطورى كه مسجد اقصى را از چنگال آنها بيرون آورند و نفوذشان را از اين سرزمين اسلامى بكلى قطع كنند، اين همان چيزى است كه همه مسلمين جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهى است نسبت به مسلمانان «2». __________________________________________________ (1) تفسير فى ظلال جلد 5 صفحه 308. [.....] (2) از مجله مكتب اسلام شماره 12 و يك سال 13 ازبحث تفسيرى آقاى ابراهيم انصارى. تفسير نمونه، ج12، ص:31 و تفاسير ديگرى كه ذكر آنها چندان قابلملاحظه نيست. البته در تفسير پنجم و چهارم بايد فعلهاىماضى كه در آيه ذكر شده است همه به معنى مضارع باشد، و البته اين معنى در جايى كه فعل بعد از حروف شرط واقع مىشود از نظر ادبيات عرب بعيد نيست. ولى ظاهر آيه ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَعَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً آن است كه حد اقل فساد اول بنى اسرائيل و انتقام آن در گذشته واقع شده است. از همه اينها گذشته مساله مهمى كه بايددر اينجا مورد توجه قرار گيرد اين است كه ظاهر تعبير بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ (ما گروهى از بندگان خود را كه قدرت جنگى زيادى داشتند بر ضد شما مبعوث كرديم، نشان مىدهد كه گروه انتقام گيرنده مردان با ايمان بودند كه شايسته نام" عباد" و عنوان" لنا" و همچنين" بعثنا" بودهاند و اين معنى در بسيارى از تفاسير كه در بالا گفته شد ديده نمىشود). البته نمىتوان انكار كرد كه عنوان بعث(برانگيختن) هميشه در مورد پيامبران و مؤمنان به كار نرفته، بلكه در غير آنها نيز در قرآن استعمال شده مانند آنچه در داستان" هابيل" و" قابيل" مىخوانيم: فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ:" خداوند كلاغى را برانگيخت كه زمين را جستجو مىكرد" (مائده آيه 31). و در مورد عذابهاى زمينى و آسمانى اين كلمهبه كار رفته است قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ (انعام- 65). و نيز كلمه" عباد" و يا"عبد" در افرادى كه مورد مذمتند احيانا به كار رفته است، از جمله به كار رفتن اين كلمه در مورد گنهكاران در آيه 58 فرقان وَ كَفى بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِيراً و در آيه 27 سوره شورى در مورد طغيانگران تفسير نمونه، ج12، ص:32 وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْافِي الْأَرْضِ و در مورد خطاكاران و منحرفان از اصل توحيد در آيه 118 سوره مائده مىخوانيم: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ. ولى با همه اوصاف نمىتوان انكار كرد كهاگر قرينه قاطعى قائم نشود ظاهر آيات مورد بحث در بدو نظر آنست كه جمعيت انتقام گيرنده مردمى باايمانند. به هر حال آيات فوق اجمالا به ما مىگويدكه بنى اسرائيل دو بار سخت به فساد دست زدند و استكبار ورزيدند و خدا از آنها انتقام سختى گرفت، و هدف از بيان اين موضوع درس عبرتى براى آنها و ما و همه انسانها است تا بدانيم ستمگريها و فسادانگيزىها در پيشگاه خدا بدون مجازات نمىماند، هنگامى كه قدرت يافتيم حوادث دردناكى را كه در آينده در انتظار ما است فراموش نكنيم و از تواريخ گذشتگان اين درس را بياموزيم. می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|