آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
7
حالت :
ارسال ها :
3721
محل سکونت : :
همین نزدیکهای عشق انجایی که ازان امده ام امدنم بهر چه ب
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
501
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
30818
پسند ها :
2103
تشکر شده : 3506
وبسایت من :
وبسایت من
|
مسعود شادکام شانزده ساله از مشهد همین شهیدی ک با دست بسته.... ********************* ایا اشک تو را ارام می کند با دیدن چنین تصویری ، مگر چندسال داشته، نوجوان ولی عاشق تبار وقتی به شانزده می رسد اعداد دلِ من به اروند پیوندی می خورد که بیا وببین واز اروندمتلاطم تر می شودویادش به اویی می افتد که در همین نزدیکیهایش بود وشانزده را تمام نکرده پر کشید وانقدر شرمنده می شوم که............... شهید چهار حرف داردولی شهدا سخن را به انجایی رساندند که دیگر حرفی نماند در نوشته هایش شعر را عوض کرده بود ونوشته بود بدین صورت(در پرانتز فیض کاشانی بوده که عوضش کرده بود
بزمانه يادگاري چو سخن نباشد (عباس)
برسان سخن بجائي که دگر سخن نماند
ومگر غیرا این است .....
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
وباز دلتنگی وشرمندگی بیچاره ام کرده است..............
پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۵۶ بعد از ظهر
[1]
|
|||
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
بایداین بار به غوغای قیامت برسم من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟ طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم سیب سرخی سر نیزه ست... دعا کن من نیز اینچنین کال نمانم به شهادت برسم می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
وباز دلتنگی وشرمندگی بیچاره ام کرده است..............
پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۳ بعد از ظهر
[2]
|
|||
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
وباز دلتنگی وشرمندگی بیچاره ام کرده است..............
پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ بعد از ظهر
[3]
|
|||
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
وباز دلتنگی وشرمندگی بیچاره ام کرده است..............
جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۵:۲۰ قبل از ظهر
[4]
|
|||
نمیدانم دستانتان را از پشت بسته بودند یا از روبهرو ولی حتما خیلی وقت گذاشتند که یکی یکی دستانتان را به هم ببندند و دورش طناب بکشند
. نمیدانم آنها چند نفر بودند که شما ١٧٥ نفر را به دام انداختند. نمیدانم چه گودال عظیمی حفر کردند تا ١٧٥ سرباز را داخلش بیندازند. نمیدانم نشسته بودید یا ایستاده، نمیدانم یکی یکی داخل گودال پرتتان کردند یا گروهی اصلا چه میدانم که در آن روز، شاید هم شب چه آمد بر سر شما . نمیدانم در آن روزهای زمستانی سال ۶۵ با چه نقشهای غافلگیرتان کردند. نمیدانم آن فرمانده سنگدل، چطور دلش آمد به چشمهای معصوم شما نگاه کند و چنین برنامهای برای کشتنتان بریزد.نمیدانم لحظههای آخر که نمیتوانستید دستهای هم را بگیرید و خداحافظی کنید، چه حرفهایی بینتان رد و بدل شد. چه قرارهایی با هم گذاشتید. اصلا چه شوخیهایی با هم کردید ولی کاش دستانتان باز بود تا قبل از آن مرگ گروهی، سیر یکدیگر را در آغوش میکشیدید می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
وباز دلتنگی وشرمندگی بیچاره ام کرده است..............
جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۰۱ قبل از ظهر
[5]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1042
حالت :
ارسال ها :
2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
395
اعتبار کاربر :
19494
پسند ها :
2065
تشکر شده : 1034
|
از درگاه خدا برای شهدامون اجر عظیم و برای خانواده هاشون صبر جمیل خواستارم
بسیار سخته . داغ دل خانواده های مفقود الاثر تازه شده . مادرهاشون الان چه حالی دارند ؟ خدایا از اینهمه ظلم پناه می بریم به خودت. می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
وباز دلتنگی وشرمندگی بیچاره ام کرده است..............
جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۱ قبل از ظهر
[6]
|
|||
می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
وباز دلتنگی وشرمندگی بیچاره ام کرده است..............
سه شنبه ۲ تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۰۸ بعد از ظهر
[7]
|
|||
وقتی به شانزده میرسد اعداد دلِ من به واز اروندمتلاطم تر می شودویادش به اویی می افتد که در همین نزدیکیهایش بود وشانزده را تمام نکرده پر کشید وانقدر شرمنده می شوم که............... شهید چهار حرف داردولی شهدا سخن را به انجایی رساندند که دیگر حرفی نماند در نوشته هایش شعر را عوض کرده بود ونوشته بود بدین صورت(در پرانتز فیض کاشانی بوده که عوضش کرده بود)
بزمانه یادگاری چو سخن نباشد (عباس)
برسان سخن بجائی که دگر سخن نماند
ومگر غیرا این است ..... می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
وباز ، دلتنگی ، وشرمندگی ، بیچاره ، ام ، کرده ، است.............. ، |
|