آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۵۱ بعد از ظهر
|
|||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
در آيات پايانی سوره مريم، خداوند متعال از انسانهای با ايمان و نيز ظالمان و ستمگران بيايمان، و بشارتها و انذارهای آنان سخن میگوید و در حقيقت عصارهاىست از بحثهاى قبل آن، با نكتههاى تازه. در آیه اول مورد بحث، خداوند میفرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا[مریم/96] خداى رحمان كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، محبوب همه میگرداند». بعضى از مفسران اين آيه را مخصوص اميرالمومنین(عليهالسلام) و بعضى شامل همه مؤمنان دانستهاند. بعضى گفتهاند منظور اين است كه خداوند محبت آنان را در دلهاى دشمنانشان میافكند، و اين محبت رشتهاى مىشود در گردنشان كه آنها را به سوى ايمان میكشاند. بعضى ديگر آن را به معنى محبت مؤمنان نسبت به يكديگر كه باعث قدرت و قوت و وحدت كلمه مىشود دانستهاند. بعضى آن را اشاره به دوستى مؤمنان نسبت به يكديگر در آخرت دانسته، و میگويند آنها آنچنان به يكديگر علاقه پيدا میكنند كه از ديدار هم برترين شادى و سرور به آنان دست مىدهد. ولى اگر با وسعت نظر به مفاهيم وسيع آيه بیانديشيم خواهيم ديد كه همه اين تفسيرها در مفهوم آيه جمع است، بدون آنكه با هم تضادى داشته باشند. و نكته اصلى آن اين است كه (ايمان و عمل صالح) جاذبه و كشش فوقالعادهاى دارد، اعتقاد به يگانگى خدا و دعوت پيامبران كه بازتابش در روح و فكر و گفتار و كردار انسان به صورت اخلاق عاليه انسانى، تقوا و پاكى و درستى و امانت و شجاعت و ايثار و گـذشت، تجلى میكند، همچون نيروهاى عظيم جریانهای مغناطيسی كشاننده و رباينده است. حتى افراد ناپاك و آلوده از پاكان لذت میبرند، و از ناپاكانى همچون خود متنفرند، به همين دليل است هنگامی كه فىالمثل میخواهند همسر يا شريكى انتخاب كنند، تأكيد دارند كه طرف آنها پاك و نجيب و امين و درستكار باشد. اما اينكه بعضى آن را در خصوص اميرالمومنین(عليهالسلام) دانسته و در روايات بسيارى به آن اشاره شده، بدون شك درجه عالى و مرحله بالاى آن مد نظر است، یعنی بالاترین محبت و عشق مربوط به آن امام همام است، ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه در مراحل ديگر همه مؤمنان و صالحان از طعم اين محبت و محبوبيت در افكار عمومى بچشند، و از اين مودت الهى سهمى ببرند، و نيز مانع از آن نخواهد بود كه دشمنان نيز در دل خود احساس محبت و احترام نسبت به آنها كنند.
محبت على(عليهالسلام) در دلهاى مؤمنان
از جمله ثعلبى در تفسير خود از «براء بن عازب» چنين نقل مىكند: رسول خدا(صلىاللّهعليهوآله) به امیرالمومنین(عليهالسلام) فرمود: «بگو خداوندا! براى من عهدى نزد خودت قرار ده، و در دلهاى مؤمنان مودت منرا بيافكن، در اين هنگام، آيه مذکور نازل گرديد. شايد به همين دليل در روايت صحيح و معتبر از خود امیرالمومنین(عليهالسلام) نیز نقل شده: «اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه منرا دشمن دارد، هرگز دشمن نخواهد داشت، و اگـر تمام دنيا و نعمتهايش را در كام منافق بريزم، كه منرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت، اين به خاطر آن است كه پيامبر(صلىاللّهعليهوآله) به صورت يك حكم قاطع به من فرموده است: «اى على! هيچ مؤمنى تو را دشمن نخواهد داشت و هيچ منافقى محبت تو را در دل نخواهد گرفت».[11] در حديثى از امام صادق(عليهالسلام) نیز میخوانيم: «پيامبر(صلىاللّهعليهوآله) در آخر نماز خود با صداى بلند به طورى كه مردم میشنيدند در حق اميرالمومنین(عليهالسلام) چنين دعا میكرد: «خداوندا! محبت على(عليهالسلام) را در دلهاى مؤمنان بيافكن، و هيبت و عظمت او را در دلهاى منافقان زیاد کن» در اين هنگام آيه فوق و آيه بعد از آن نازل شد».[12] به هر حال، نزول اين آيه در مورد امیرالمومنین(عليهالسلام) به عنوان يك نمونه کامل انسان مومن، مانع از تعميم مفهوم آن در مورد همه مؤمنان با سلسله مراتب، نخواهد بود. اما «ابنتیمیه» با مشی ناصبیگری و عثمانیگری خود، این فضیلت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را هم، با این همه سندی که در کتب اهل سنت ذکر شد، قبول نمیکند، و در رد آن، مانند رد کردن باقی فضایل امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، ابتدا میگوید: «ادعاکننده باید برای صحت گفتهاش دلیل بیاورد، و اینکه این آیه در فضیلت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بشد، قول بدون علم است، و مصداق آیهای است که خداوند میفرماید که انسان باید در جایی که علم ندارد، توقف نماید؛ و دو حدیثی که ثعلبی و ابونعیم نقل نمودهاند، به نظر همه عالمان حدیث شناس دروغ است».[13] با توجه به مطالبی که ذکر شد، میتوان نتیجه گرفت، بر عکس ادعایی که ابن تیمیه دارد، علمای تفسیر و حدیثشناس این حدیث و این شان النزول را پذیرفتند و صحت آنرا تایید کردهاند. اما «ابنتیمیه» ناصبی که به راحتی چیزی که قبول ندارد، میگوید دروغ است، اینجا نیز همین رویه را دارد و این فضیلت را هم منکر شده است. اما اگر چیزی بر طبق اعتقادش باشد، حتی اگر فاسقان گفته باشند، میپذیرد.[14]
----------------------------------- می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|