انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » شهدا و جنگ » داستان و خاطرات » روایت عینی ۲ غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای ۴ / بسیار زیبا و سوزناک/ حتما بخونین



روایت عینی ۲ غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای ۴ / بسیار زیبا و سوزناک/ حتما بخونین

بخش اول از گفت‌وگو تفصیلی با جعفر یوسفی و مرتضی شهبازی روایت عینی ۲ غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای ۴ خبرگزاری تسنیم: یوسفی در این مصاحبه خاطراتی را بازگو می‌کند که شاید تا به حال گفته نشده است. از سلاح‌های سنگینی که دشمن در خط گذاشته بود تا سنگری که اگر منفجر می‌شد، تمام رزمندگان را شهید می‌کرد. جعفر یوسفی، یکی از غواصانی است که در عملیات کربلای 4 حضور داشت. او که اکنون استاد دانشگاه است، آن روزها در لشگر 21 امام رضا(ع) بود و خاطرات
v,hdj udkd ۲ y,hw Hchni hc Hovdk gpzhj hshvj nv ;vfghd ۴ / fsdhv cdfh , s,ckh;/ pjlh fo,kdk


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۲:۳۲ قبل از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6235
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1186
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92888
پسند ها : 4935
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14912
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:6
بهترین ارسال کننده
بهترین ارسال کننده
مدال 2 سالگی عضویت
مدال 2 سالگی عضویت
نفر اول مسابقه
نفر اول مسابقه
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
کاربران برتر
کاربران برتر

|

بخش اول از گفت‌وگو تفصیلی با جعفر یوسفی و مرتضی شهبازی

روایت عینی ۲ غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای ۴

خبرگزاری تسنیم: یوسفی در این مصاحبه خاطراتی را بازگو می‌کند که شاید تا به حال گفته نشده است. از سلاح‌های سنگینی که دشمن در خط گذاشته بود تا سنگری که اگر منفجر می‌شد، تمام رزمندگان را شهید می‌کرد.

جعفر یوسفی، یکی از غواصانی است که در عملیات کربلای 4 حضور داشت. او که اکنون استاد دانشگاه است، آن روزها در لشگر 21 امام رضا(ع) بود و خاطرات زیادی از این عملیات دارد. عملیاتی که در آب‌های سرد و خروشان اروند انجام شد. عملیاتی که می‌گویند شکست خورد اما یوسفی می‌گوید شکست نبود و مقدمه‌ای بود برای پیروزی کربلای 5 و ضربه محکم رزمندگان ایرانی به بعثی‌ها.

یوسفی در این مصاحبه خاطراتی را بازگو می‌کند که شاید تا به حال گفته نشده است. از جنازه آزاده‌ای که حتی با ریختن آهک هم از بین نرفت، تا پیکر آزاده‌ای که با وجود عفونت‌های زیادی که داشت، بوی عطر می‌داد. از سلاح‌های سنگینی که دشمن در خط گذاشته بود تا سنگری که اگر منفجر می‌شد، تمام رزمندگان را شهید می‌کرد. در ادامه بخش اول از گفت‌وگو با این غواصان آزاده عملیات کربلای 4 را می‌خوانید:

تسنیم: این روزها با آمدن پیکر 270 شهید تازه تفحص شده و حضور 175 غواص شهید دست بسته کربلای 4 کشور حال و هوای متفاوتی به خود گرفته است، همه مردم دوباره به یاد 8 سال دفاع مقدس افتاده‌اند و می‌خواهند بیشتر در مورد آن و به خصوص کربلای 4 بدانند. شما در این عملیات حضور داشتید، لطفا از آن روزها بگویید.

3 قاشق عسل می‌خوردیم تا بتوانیم به آب سرد اروند بزنیم

بچه‌های غواص گروه ما از بچه‌های گروه تخریب و رزمنده‌های اطلاعات عملیات بودند که از زبده‌ترین نیروها به حساب می‌آمدند و قرار بود خط را بشکنند. آنها آموزش‌های لازم را در نقاط مختلف دیده بودند و همه در خرمشهر مستقر شده بودند. ما هر روز صبح تمرین می‌کردیم. آب اروند به ظاهر آرام بود اما در دل بسیار خروشان و حالتی گردابی داشت. آب بسیار سرد بود و ما را اذیت می‌کرد. بچه‌ها برای اینکه توانشان را از دست ندهند هر وقت به داخل می‌رفتند، 3 قاشق عسل می‌خوردند. زمانی که باران می‌آمد رود طغیان می‌کرد و هر چه در آب بود از غواص گرفته تا پل ها را با خود می‌برد. رزمندگان به سختی در این آب گل‌آلود کار می‌کردند.

رزمندگان صبح‌ها تمرین می‌کردند و شب‌ها با تمام خستگی‌شان در حسینیه جمع می‌شدند و عبادت می‌کردند. آن زمان نیروهای زیادی وارد خرمشهر نشده بودند تا دشمن از عملیات آگاه نشود. با این حال دشمن با استفاده از جاسوسانی که از رود عبور می‌کردند و وارد خرمشهر می‌شدند از عملیات آگاه شده بود و امنیت کامل در منطقه حاصل نشده بود.

یکی از ویژگی‌های این عملیات، شناسایی سخت آن بود. غواصان باید زمان‌بندی بسیار دقیقی انجام می‌دادند زیرا آب اروند به دلیل جزر و مد در روز تغییر جهت می‌داد و این سختی ناشی از سرعت زیاد آب را افزایش می‌داد. غواصان این عملیات کسانی بودند که نمی‌توانستند در عمق عمل کنند و با وزنه‌هایی که به خود می‌بستند و سلاح‌هایی که همراه داشتند 20 تا 30 سانتیمتر زیر آب حرکت می‌کردند. آنها بدون نیاز به کپسول اکسیژن کار می‌کردند. به دلیل سرعت زیاد آب طناب‌هایی در رود پیش‌بینی شده بود که هر یک از نیروها یک گره از طناب را می‌گرفت تا ستون از یکدیگر جدا نشود.

ما باید در جزیره ماهی عمل می‌کردیم که در عمق خاک عراق بود و برای همین باید پیش از همه رزمندگان به آب وارد می‌شدیم. عصر بود که ما به منطقه رهایی پا گذاشتیم. پیش از آن در یک پاساژ جمع شده بودیم. در آنجا توپی منفجر شده بود و خون و گوشت رزمندگان قبلی بر روی دیوار بود. عصر عملیات بچه‌ها وصیت‌نامه‌هایشان را نوشتند و هر یک به نماز مشغول شدند. پس از نماز مغرب و عشاء به آب زدیم. تعداد زیادی از بچه‌ها می‌دانستند که دیگر امکان برگشت ندارند چون تنها در صورت موفقیت کامل عملیات همه افراد زنده می‌ماندند. با وجود آب رودخانه کسی امکان برگشت نداشت.

کربلای 4 شکست نبود، در واقع عراقی‌ها را به خواب برد

پس از خروج از آب ما وارد جاده شدیم. باید 20 متری از ساحل جلوتر می‌رفتیم و در کانال‌ها قرار می‌گرفتیم. کانال هایی که در برابر نخل‌ها وجود داشت. تا ما پا به جاده گذاشتیم بعثی‌ها جاده را بمباران کردند و عده‌ زیادی شهید شدند. این نشان می‌داد که آنها از قبل از حمله ما باخبر بودند. ولی چاره‌ای نبود و باید کار ادامه پیدا می‌کرد. تعداد زیادی از رزمندگان در کربلای 4 شهید شدند به صورتی که صدام نام این عملیات را «دروی عظیم» گذاشت و پس از آن جشن گرفت و به حج رفت. اما کربلای 4 باعث شد تا بعثی‌ها به خواب فرو روند و در عملیات کربلای 5 که یک ماه بعد انجام شد شکست سختی بخورند. اگر چه تعداد زیادی از غواصان در این عملیات شهید شدند ولی تلفات زیادی هم از دشمن گرفتند یکی از رزمندگان نقل می‌کرد که کانال‌های بعثی‌ها پر از جنازه شده بود.

روایت لحظه‌های رزم غواصان کربلای 4 در برابر نیروهای بعثی

با اینکه آب به شدت سرد بود و عملیات پراضطرابی در پیش داشتیم اما همه آرام بودند و انگار رو به بهشت قدم بر می‌داشتند. هیچ کس احساس سستی نمی‌کرد. وقتی ما واردآب شدیم عراقی‌ها به شدت و با تجهیزات کامل آب را به آتش کشیدند. صدای مهیبی در آب می‌آمد که موج عظیمی داشت ولی ما برای اینکه لو نرویم سر از آب بیرون نمی‌آوردیم. حجم آتش باعث شده بود که عده زیادی از غواصان در آب رها شوند و آب آنها را با سرعت به سمت پتروشیمی عراق ببرد.

بعثی‌ها بچه‌های ما را با سلاح‌های سنگین و کالیبر بالا می‌زدند

با این وجود تعدادی از غواصان به مقصد رسیدند. از دو گردانی که قرار بود به جزیره ماهی برسد تنها یک دسته از یک گردان به جزیره رسید. عراقی‌ها چند کار قابل توجه تاکتیکی در منطقه انجام داده بودند. اول اینکه در طول 60 تا 70 متر از ساحل تمام نیزارها را از بین برده بودند تا جایی برای پناه گرفتن وجود نداشته باشد. همچنین خورشیدی‌های بلندی را در آب گذاشته بودند. آنها همچنین هیچ‌گونه سلاح کوچکی در خط نداشتند و چون می‌دانستند غواص‌ها تنها با کلاشینکف، نارنجک و آر پی جی به ساحل می‌رسند با سلاح‌های سنگین کالیبر بالا آنها را هدف می‌گرفتند.

لباس تنگ غواصی باعث می‌شد خون مجروحان به سرعت تخلیه شود

من و شهید مومن و تعداد دیگری از غواصان از آب در آمدیم. عمده بچه‌های غواص با تیرهای کالیبر بالا زخمی می‌شدند، با سلاح‌هایی مانند دوشکا. طبیعتا وقتی فردی تیر کالیبر 60 بخورد بدنش به کلی از بین می‌رود. در ضمن چون لباس غواص‌ها بسیار تنگ بود سرعت تخلیه خون بدنشان زیاد بود. عمده بچه‌هایی به خاک پا گذاشتند زخمی بودند. تعداد ما تنها 15 نفر بود. یک گردان که نتوانسته بود به ساحل برسد و بقیه هم که شهید شده بودند. با این حال خط به راحتی شکست و من به همراه شهید مومن شروع به پاکسازی سنگرها کردیم.

ماجرای سنگری که جا ماند و پاکسازی نشد

ما روبروی هر سنگری که می‌رسیدیم نارنجکی می‌انداختیم تا بعثی‌ها را از بین ببریم اما یکی از سنگرها جا ماند وقتی که برگشتیم متوجه شدیم که سنگر پر از آر پی جی 11 بود و اگر ما در آنجا نارنجک می‌انداختیم همه شهید می‌شدند و کل کانال منفجر می‌شد.

ما خط را شکستیم ولی مشکل اساسی این بود که پشت ما اروند بود و روبروی‌مان سنگرهای عراقی بر ما مشرف بودند. کانال‌های عراقی‌ها که در آن پناه گرفته بودیم ما را محافظت می‌کرد اما بعثی‌ها از داخل نخلستان‌ها با تک‌تیرانداز ما را می‌زدند. ما با این امید که گردان‌های دیگر به ما می‌رسند و بعد از اینکه خط شکست نیروهای آبی‌ - خاکی وارد عراق می‌شوند آنجا ماندیم. اما با توجه به اتفاقاتی که افتاد، بیشتر قایق‌ها را زدند و نیروهای آبی - خاکی نتوانستند به ما برسند زیرا ما در عمق خاک عراق بودیم.

در تاریکی‌های شب بود که «مومن» از پا افتاد، نمی‌دانم تیر به کجایش خورد اما در لحظه شهید شد. همه غواصانی که به جزیره رسیده بودیم یکجا جمع شدیم. باید تا صبح صبر می‌کردیم زیرا جهت آب به سمت عراق برگشته بود و نمی‌توانستیم به آب بزنیم. وقتی جزیره‌ را گرفتیم برای مدتی مسیر آب به سمت ایران تغییر کرد ولی در شب باز هم جهت آب به سمت عراق بود. در روز هم نمی‌توانستیم در آب شنا کنیم چون ما را می‌زدند. باید منتظر می‌ماندیم تا بهترین زمان که آب به سمت ایران برود و خود را در اختیار آب بگذاریم.

تنها سلاحمان یک قبضه آر پی جی 11 بود

10، 12 نفری می‌شدیم که در همان سنگر پاکسازی نشده باقی ماندیم. همه بجز 2،3 نفر مجروح شده بودند. هیچ اسلحه‌ و نارنجکی نداشتیم و تنها آر پی جی 11 سنگر در اختیارمان بود. آن را به سمت بعثی‌ها برگرداندیم به ترتیب یک گلوله را به سمت راست کانال و بعدی را به سمت چپ کانال می‌زدیم تا بعثی‌ها نتوانند به سمت ما بیایند. آنها می‌خواستند ما را اسیر کنند. چون از گروه‌های نخست عملیات بودیم می‌خواستند از ما اطلاعات بگیرند. ما فاصله زیادی با بعثی ها نداشتیم و فرمانده‌شان را می‌دیدیم که می‌گفت به سمت داخل آر پی جی شلیک کنید تا اسلحه از کار بیفتد. آنها می‌دانستند که ما سلاح نداریم. فرمانده بعثی نیروهایش را مجبور می‌کرد که به سمت داخل لوله اسلحه نشانه‌گیری کنند ولی تا می‌خواستند شلیک کنند آر پی جی شلیک می‌شد و بعثی‌ها از بین می‌رفتند.

اسارت برای من غیرقابل هضم بود

ما تا صبح مقاومت کردیم گلوله‌هایی که به سمت ما می‌زدند به آر پی جی‌ها می‌خورد و هر لحظه امکان انفجار وجود داشت. ما دو راه بیشتر نداشتیم یا باید شهید می‌شدیم و یا اسیر. من در عملیات‌های زیادی شرکت کرده بودم و هر نوع تصوری از زخمی شدن تا شهادت داشتم ولی تنها اسیر شدن بود که برای من غیرقابل هضم بود. برای من مهم بود که وقتی من و دشمن با یکدیگر روبرو می‌شویم و دیگر امکان مقاومت ندارم چه اتفاقی می‌افتد. با این حال لحظه اسارت یکی از آرامش‌بخش‌ترین لحظه‌های زندگی من بود. ما به بعثی‌ها گفتیم می‌خواهیم اسیر شویم و با دستانی خسته و خم از سنگر بیرون آمدیم.

تا اینجا مصاحبه که رسیدیم، یوسفی گفت می‌خواهد با یکی دیگر از غواصان کربلای4 تماس بگیرد تا او هم خاطراتش را برای ما بگوید و پس از آن یوسفی خاطرات اسارت را بازگو کند. مرتضی شهبازی پشت خط تلفن آمد و از اصفهان شروع به بازگویی خاطراتش از شب‌های پر ماجرای کربلای 4 در خرمشهر کرد.

ادامه این گفت‌وگو را در قسمت دوم آن بخوانید.

مقام معظم رهبری(مدظله العالی):«خیابانها را به نام شهدا، کردیم تا هر وقت نشانی منزل را می دهیم؛بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید، با آرامش و امنیت به منزل می رسیم.»

خدایا ما را شرمنده شهدا ، جانبازان ،آزادگان ،رزمندگان و خانواده های عزیزشون نکن

شادی روح مطهرشون
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین

خدایا ما را قدر دان خون شهدا و ادامه دهنده راه امام و شهدا قرار بده
الهی بحق عمه ی سادات «عجل لولیک الفرج»
 

التماس دعای فرج
 

 

 















5 تشکر شده از کاربر قمرخانم برای ارسال مفید :
حریم قدس , آنیل , محمدELE , sadaf , ,



  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :3 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
روایت عینی ۲ غواص آزاده از آخرین لحظات اسارت در کربلای ۴ / بسیار زیبا و سوزناک/ حتما بخونین
جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ ۰۳:۲۹ قبل از ظهر نمایش پست [1]
بانو
rating
شماره عضویت : 499
حالت :
ارسال ها : 4733
محل سکونت : : حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1103
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 74582
پسند ها : 4202
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 5426



خدایا خداوندا چه لحظات سخت وطاقت فرسایی رو گذروندن /فکر میکنم بازگو شدن این خاطرات تلنگری هست برای ماییی که در عافیت طلبی معاصر به سر می بریم واین که وامدار چه کسانی وچه خون هایی هستیم .خدا وند شهدا رو با صلحا واهل بیت محشور کنه وبه بازماندگان عزت مرحمت کنه باید خیلی سخت باشه برای کسایی که از اون عملیات ها خاطره دارن وبه قول روایتگری خودشون از قافله ی شهادت جا موندن .
اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حریم قدس



 
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
روایت ، عینی ، غواص ، آزاده ، از ، آخرین ، لحظات ، اسارت ، در ، کربلای ، بسیار ، زیبا ، سوزناک/ ، حتما ، بخونین ،

« ما تو را دوست داریم... | روایت غواص آزاده کربلای ۴ از شکنجه توسط بعثی‌ها با آب‌جوش و آتش سیگار/حتما بخونین »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 09:13 بعداز ظهر