-دعوای زن و شوهری
(برگرفته از داستان واقعی)
خانم و اقایی که خیلی همدیگرو دوست دارن و واقعا عاشق هم هستند تا جایی که اقا سر کار گاها با خودش  و تو خیالش با خانمش حرف میزنه و مطمانن خانم هم تو خونه شاید به فکر اقا باشه ولی گاهی مشکلاتی این چنینی بوجود میاد.


اقا- صبح بیدار میشه اماده میشه بره سر کار از در که میخاد بزنه برون خداحافظی میکنه ولی خانم جواب نمیده چون مثل همیشه این وقت روز خوابه
خانم- تا ظهر میخوابه

اقا- عصر میاد خونه مشتاق دیدار خانمشه ولی میبینه خانم تو خونه نیست ، زنگ میزنه ولی خانم گوشی رو جواب نمیده ، پیامک میده بازم جواب نمیده.
خانم-مثل همیشه یا تو خونه دوستاشه یا رفت پارک ، گاهی هم وقتی دوستش خونه اینا میاد به اقا محل نمیذاره

اقا- از این حرکت ناراحت میشه و میره تو اتاق و بین خانم و اقا هیچ حرفی رد و بدل نمیشه
خانم- بعد صرف شام تی وی میبینه یا با لب تابش سرگرمه

اقا- هی سر صبحت رو باز میکنه و الکی سوال میپرسه، حرف میزنه چیزی تعریف میکنه ولی خانم همه هواسش به لب تابشه یا به تی وی  نگاه میکنه، اقا هم میاد میگیره میخوابه
خانم - نصف شب اقا رو صدا میزنه

اقا- جواب نمیده برا اینکه تلافی کرده باشه و با زبون بی زبانی بگه که جواب ندادن چقدر کار زشتیه
خانم-چرا جواب نمیدی؟

اقا- یعنی تو تو 24 ساعت شبانه روزی  فقط نصف شبها وقت میکنی با من حرف بزنی؟
صبح که خوابی ، عصر هم میام خونه نیستی یا اگه باشی با دوستاتی و هواست به من نیست، شب هم باز سرت گرمه ، حالا نصف شب منو بیدار میکنی که چی؟ ، دورو برت کسی نیست از تنهایی اومدی پیش من؟
خانم - ناراحت میشه و و برای اینکه دست پیش بگیره که پس نیفته میگه : منو باش که میخواستم نصف شبم رو با تو سر کنم حالا که اینجوری شد دیگه هیچ وقت باهات حرف نمیزنم و جواب تو رو هم نمیدم !!!!.........و قهر میکنه

اقا- هیچ حرفی نمیزنه !!!! ولی با خودش میگه من که انقدر این زن رو دوست دارم و صبح تا شب به فکرشم و اگه حتی ی لحظه نباشه زندگی برام معنی نداره و اینو بارها به خودش هم گفتم پس چرا این خانم اینجور رفتار میکنه؟!!!!.... میخوابه
اقا- صبح شده امادس که بره سر کار........... خانم من رفتم خداحافظ
خانم- مثل همیشه تو خوابه و جواب نمیده

اقا - سرکار انقدر دلش تنگ خانم میشه که گاهی مرخصی ساعتی میگیره که بتونه با همسرش حرف بزنه حتی تلفنی اخه سرکار نمیتونه با تلفن حرف بزنه ولی باز این خانم جواب نمیده ، عصر از سر کار میاد خونه
و روز از نو روزی از نو
..........



نظر شما در باره این خانم و اقایی که واقعا هم همدیگرو دوست دارن چیه؟
بنظر شما هر کدومشون بخاطر این نوع رفتارشون چقدر مقصرن؟

مطلب جالبی بود
چندتا نکته داشت 
البته نه درس روانشناسی و نه مشاوره خانواده خوندم نظر خودمه

اولا اینکه همون نصفه شب که اومده باهم سر کنند میتونه بجای رد کردن»قبول کنه اما درباره رفتارش باهاش صحبت کنه خیلی منطقی و بدون تنش و به صورت صلح آمیز
 پس زدن ایشون بیشتر باعث تیره تر شدن روابط میشه

دوم اینکه اگه آقا واقعا این همه دلتنگش هست  فکر نکنم که حالت بالا پیش بیاد که درخواستشو رد کنه

به نظر من یه مسافرت چند روزه برای تغییر این چرخه شاید لازم باشه

بنظر من این خانم وآقا ب دلایلی از هم فاصله گرفتن واگه این فاصله بیشتر وبیشتر بشه
دیگه همدیگرو نمی بینن/و فقط مجبور می شن زیر ی سقف ب عادت زندگی کنن و دچار روزمرگی می شن
و زندگیشون تنوع و شادابی خودشو از دست میده
هیچ کسی ب اندازه ی خود آدم خود واقعیشو نمی شناسه
و هرکس روان شناس خودشه(بنظرمن)
این خانم و آقا قبلن روزای خوبم داشت مطمئنن
جوری ک مدام ب هم فک می کنن/پس ی ایرادی بوجود اومده
مشکل ی جایه ک خود دونفر میدونن
چون در کنار همن
بی توجهی هریک از طرفین ب هم می تونه دلایل متعددی داشته باشه
در مرحله اول باید باهم صحبت کنن اگه نتیجه نداد
در مرحله دوم:توسط دوست یا آشنای قابل اعتماد با خانم صحبت کنه
ودر مرحله سوم اگر بازم نتیجه نداد مراکز مشاوره
البته اگه مشکل جدی باشه
اگه بازم نتیجه نداد ی مدت دور از هم زندگی کنن
 ان شاالله نتیجه میده
البته در چنین مواردی می گن یکی از طرفین باید
بیشتر مهربون باشه/گل /کادو/خنده/بیرون رفتن/ی کاری بکنه
ک طرف مقابلش ی کشش نشون بده
ولی" اگر از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره ب کجا می رسد:
اگر خانمه با این موارد بازم بی تفاوت بود باید از مراحل بالا استفاده کرد
اگر خانمه بی تفاوت باشه آقا نباید دقیقن عین اون رفتارو بازخورد بده
باید ایراد کار رو پیدا کنه/چون با رفتار مشابه مشکل حل نمی شه.
فقط نظر شخصیمو گفتم!!!
ببخشید طولانی شد

به نظرم مشکل از اقا بوده
شاید قبل از این یه رفتاری کرده که خانومش دلسرد شده
شایدم از اول خانومه مشکل داشته ورفتارش ازاول همین بوده
به نظرم قضاوت کردن ما درست نیس

به نظر من نمیشه با این اطلاعات کم درباره یه رابطه زناشویی قضاوت کرد یا حتی مشاوره گرفت 
خب این دو زوج قطعا رفتارهایی از قبل داشتن که ما ازشون بی اطلاعیم 
اما یه نکته ایی که اینجا هست معلومه خانمه یه شخصیت برون گرایی داره 
هیچوقت از یه زن نخوایید که وقتی ازدواج میکنه تمامیت خودش رو صرف شما بکنه 
بذارید که یه زمان هایی رو برای خودش باشه کارایی که دوست داره رو انجام بده (گاها به تنهایی خرید بره-کتاب بخونه -به تنهایی خونه پدریش بره)یا هر کار معقول دیگه ایی که به زندگیشون لطمه وارد نکنه 
به عقیده خیلی از روان شناسا اصلا خوب نیست زن و شوهر همه ی وقتشون رو شبانه روز با هم باشن 
برای اینکه اونا قدر رابطه ایی رو که دارن بهتر بدونن و براشون تکراری نشه هر از چند گاهی حتی شده یکی دو روز از همدیگه جدا باشن (مثلا خانم مثال مجردیاش به تنهایی خونه پدری بره و آقا هم همینطور)اصلا یه وقتی رو برای پدر و مادر بذارن و به اون دوران برگردن 
بعد از جدایی یکی دو روزه هر دو دلتنگ هم میشن و با اشتیاق بیشتری به خونه خودشون بر میگردن و زندگی رو ادامه میدن
خیلی از خانمها از اینکه استقلالشون رو از دست بدن بیزارن 
و دوست دارن که همیشه قدرت تصمیم گیری براشون باشه (این حرفم به این معنی نیست که به نظر همسرش اهمیت نده نه گاها لازمه خانم اراده تصمیم گیری به تنهایی رو داشته باشه)
اینکه شما میگین این خانم شبها به سراغ همسرش میره برای درد و دل کردن این نشون دهنده اینه که خانمه بازم همسرش رو دوست داره و کارای طول روزش اصلا با منظور خاصی نبوده 
خیلی از آقایون متاسفانه پر توقع اند و از همسرشون میخوان که به هیچی بجز اون فکر نکنن و با هیچکی بجز ایشون معاشرت نکنن و قید همه ی دوستان و اقوام رو بخاطر ایشون بزنند 
در صورتی که این توقع کاملا اشتباهه و نتایج خوبی رو نداره 
شما میگین خانم تا ظهر خوابه خب طبیعیه که شب رو تا صبح بیدار باشه خخخ(پس با یه راهکار ساده میشه ساعت خوابشون رو با هم تنطیم کنن)
شما میگین که خانم ساعتی در روز سرش توی لپ تاپشه (خب آقا هم میتونه همون لحظات رو به ضبط و ربط کاراش بگذرونه)
سعی کنن اوقت فراقتشون رو با هم هماهنگ کنن وهمیشه  گذشت توی یه زندگی زناشویی معجزه میکنه 
البته شکی درش نیست که خانمه هم یه خورده بی فکره و به نیازهای همسرش کم اهمیته 
و باید با اون خانم بصورت جداگانه حرف زد

با عرض سلام 
نمیخوام در مورد داستان قضاوتی بکنم 
اما نتیجه اینجور اسیب ها و کم توجهی ها تو زندگی و اینجور خلا ها ... میشه پر کردنش با مسایل کاذب
وقتی یکی از زوجین و یا هر دو بهم بی توجهی کنن...
به احتمال نود درصد زوج تصمیم می گیره خلا و تنهایی خودش رو پرو کنه و بی محبتی و بی توجهی به خودش رو جبران کنه ...اونم با نت ... چت روم ...شبکه های اجتماعی ... که در دردناک ترین حالتش میشه دوستی های مجازی و یا هم کشیده میشه به واقعیت و زوجین  بجای پر کردن اوقات با هم این اوقات رو با یکی دیگه در فضای دیگه پر میکنن...
که خب نتیجه این هم مشخصه...
گاهی طلاق از یه مشکل خیلی کوچولو شروع میشه ...
از یه مشکلی که هیچ کدوم از زوجین حتی اوایل باور نمیکنن بخاطرش زندگی پر عشقشون بهم بریزه و جدا بشن ...
باید مواظب کوچک ترین چیز ها توی زندگی مشترک مون باشیم ... بخصوص لجبازی
گاهی گذشت بزرگترین مشکل ها و گره ها رو باز میکنه...
به امید خوشبختی تمام زوج های ایرانی ...
یا علی ...

یه مورد توی فامیلمون یادم افتاد این وضعیتی ( یکم شبیه)
یه خانمی فوق العاده معاشرتی با یک آقایی که خیلی هم بهشون علاقه داشت ازدواج میکنه....
الانم 5 ماهه ازدواج کردن که صدای دعواشون به خونه ما هم رسید ....
آقا وقتی میره سرکار ..خانم توی خونه تنهاست و حوصله اش سر میره و احساس میکنه پوچ شده چون فردی بسیار معاشرتی هست و نمیتونه بمونه خونه ...اون خانم یا دعوته جایی یا دعوت میکنه دوستاشو خونش....درسته که به شوهرش علاقه داره اما نمیتونه این اخلاقشم کنار بذاره چون این طور بزرگ شده....
خلاصه  این فامیلمون که داشتن طلاق میگرفتن که نذاشتیم و خانم قول داد که رفتارشو عوض کنه ....هنوزم بعد 8 ماه سر و صدا و دعوایی ازشون نشنیدیم ....
اینم بگم این خانم اونقدر به دوست و فامیل اهمیت میداد که حتی یادش میرفت برای شوهرش غذا بذاره (البته یه گفته آقا)
ان شاالله حل شه مشکل شون فقط یکم زمان لازمه برای تطبیق خودشون با زندگیشون

ببین نیاز به یک معنویت دارند  اساس دینو عملی باید پیاده کنند دستور معصوم در باب همسر داری رو برن از یک روحانی یا مشاور ازدواج از       دید    گاه اهل بیتو  تحقیق کنند   پیاده کنند باید  بهش بگه که اجازه ندارید عملیش کنند زن پاشو میذاره  بیرون از خونه اجازه گرفته مگه مراجع نگفتن جایز نیست  پیامبر تو کتاب حلیه المتقین توباب ازدواجو همسر داری نگفت کسی پاشو بدون اجازه شوهر بزاره بیرون از خونه تمام ملائکه مردم لعنش میکنند تا بر گرده خونه             زنش باید حرف شنوی دااشته باشه چرا شوهر باید اجازه بیرون رفتن بده جدا بگه این ساعت حق نداری بری اگه از حرف شنوی نداشته باشه زن مقصر باید خودشو اصلاح کنه واگرنه دشوهر بایده بهش بگه اگر  شوهر نگفته باشه بهش اینو شوهرم مقصره

مورد داشتیم زن و شوهر دعواشون شده
زنه خواسته قهر بره خونه باباش
یادش افتاده خونه باباش وای فای نیست
هیچی دیگه  ناهار قورمه سبزی پخته و ...
الانم در کمال صلح و آرامش دارن زندگی میکنند