آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
جمعه ۲۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۲۲ بعد از ظهر
[49]
|
|||
نمیدانم کجای مسیر زندگی را اشتباه رفتم که سر منزلم به این بیراهه رسید، نمیدانم تقاص کدام اشتباه زندگیم مرا به اینجا رسانید ، .............. .
کاش تو هم مثل من بودی ،
خوب میدانی که اگر تو اشتباه میکردی ، همه اشتباهاتت را در میان دردهایم پنهان میکردم تا جلوی چشمهای مردم نباشد. ................ . مثل یک مرده متحرک شدم ، وقتی خود را از من دور کردی . شاید تنهایی خود را با تنهایی من مقایسه کنی ، اما این کجا و آن کجا... از تمام دنیا دلگیر و آشفته ام ، کاش میشد تمام دلگیری ها را جار زد تا دل آرام گیرد . .......... . گاه گاهی میخواستی با حرفهایت آرامم کنی اما نشد ، چون تو میدانستی زخم های دلم ، همان زخم هایی است که تو حتی نمیتوانی ،آن را تجسم کنی . ........ دل کُشی ها و بی محلی ها تاوان دارد ، و چه تاوان سختی ... برای سوختن در جهنم دنیا آمادگی نداشتم . می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۳۴ بعد از ظهر
[50]
|
|||
نوشته شده توسط : پسرآفتاب »
پر از بغض نشکسته ام
پر از فریاد خاموش دلم به اندازه یک آسمان ابری غمگین است ....... از تو چیزی نمی خواهم ، جز نگاه آرامت چشم هایم را می بندم تا شاید تصویرت پشت پلکهای بسته ام حک شود ..... بغض ، گلویم را گرفته و نمیتوانم حرف بزنم دوست دارم بغض هایم را از روی شیشه نگاهم بخوانی امام تو گنگ نگاهم میکنی و میپرسی چیزی شده؟ و من بغضم را با یک لیوان درد سر میکشم و می گویم نه! .......... و با خود می گویم من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم... و به نظرم او در جواب می گوید: بغض هایت را برای خودت نگه دار گاهی سبک نشوی سنگین تری. . . . . و چه اندازه دلم میشکند. می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۲:۵۷ قبل از ظهر
[51]
|
|||
سر به هوا نیستم اما ، همیشه چشم به آسمان دارم حال عجیبی است دیدن همان آسمانی که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده باشی ... می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۰۰ قبل از ظهر
[52]
|
|||
گاهی با خودم می گویم: آهای پسر... بگذار ترکت کنند، بگذار بخواهی و نشود، بگذار دیگر فرقی نماند بین شب و روزت، بگذار آرزوی به معشوق رسیدن را به گور ببری، بگذار صادق ترین قسمهایت باقی بماند... هی میخواهم به خودم آرامش بدهم ولی نمی شود.
ویرایش ارسال توسط : پسرآفتاب
در تاریخ : چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۲۳ قبل از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۴۵ بعد از ظهر
[53]
|
|||
هر کی شبیه من بود ، امروز پیش من نیست . . .
ویرایش ارسال توسط : پسرآفتاب
در تاریخ : چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۱:۰۱ بعد از ظهر می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
جمعه ۱۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۳ بعد از ظهر
[54]
|
|||
چقدر سخت است عاشق کسی باشی که تو را نمی فهمد، چقدر سخت است تحمل غمهایی که بر سرت آوااار شده اند و هیچ غمخواری نداری، دیگر هق هق گریه ها نیز سبکم نمی کند، میخواهم هواااااار بکشم تا بغضم بشکند ، ولی نمی شکند!!! ............ این روزها دل نازک شده ام تا تقی به توقی میخورد اشک است که می بارد از جده گرفته تا لوزان و وین از غربت رهبری تا منا و از تنهایی خودم تااااا خودم ... این روز ها دلم بهانه می گیرد گاهی میخواهم دلم را نصیحت کنم ولی گوشش بدهکار نیست گاهی هم که سر صحبت را که باز میکنم می نشیند با من درد دل میکند و آ ه ه ه میکشد همیشه آخر صبحت به تو ختم می شود دلم می گیرد وقتی به حال و روز دلم نگاه میکنم دوست دارم تو را در جریان گرفتاری هایش بگذارم که مرحمش باشی ولی باز این دلم است که می گوید: بگذار به زندگیش برسد. . . . پس به زندگیت برس .
ویرایش ارسال توسط : پسرآفتاب
در تاریخ : شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۰۷ بعد از ظهر می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
چهارشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۲ قبل از ظهر
[55]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
146
حالت :
ارسال ها :
650
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
465
دعوت شدگان :
19
اعتبار کاربر :
5448
پسند ها :
399
تشکر شده : 1546
|
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی،
نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت، پس با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده باشد... می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
یکشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۵ بعد از ظهر
[56]
|
|||
پشت این ثانیه ها ... سفری هست مرا ، تا به فراسوی خیال ... تا بدانجا که تویی ، تو همانی که هنوز غصه ات ، غصه من ، قصه ام ، قصه توست ... گرمی هر نفست ، تپش نبض تن سرد من است ! وسعت بودنت اما هر روز ، قد ویرانی اندیشه من ، نام تو ... در گذر ثانیه ها ، بر لب من ... . هوس قلب پریشان من اما هر شب ، گذر از خاطر توست . خاطِرم را مبر از یاد که من ، بی تو و خاطره ات... .... خواهم مرد . خواهم مرد. می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۰۱ قبل از ظهر
[57]
|
|||
زندگی شهد گل است که زنبور زمان میخوردش آنچه میماند تنها عسل خاطره هاست ..... . . . . . . چقـــــــــدررر فراق سنگین است .
ویرایش ارسال توسط : پسرآفتاب
در تاریخ : پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۰۵ قبل از ظهر می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
سه شنبه ۸ دی ۱۳۹۴ ۰۲:۰۱ بعد از ظهر
[58]
|
|||
هر کسی همنفسم شد ، دست آخر قفسم شد ، من ساده به خیالم که همه کارو کسم شد !! ......... نه در زمین ، نه در زمان ، جای درنگ است ، بیا که وقت تنگ است ، مرا حوصله تنگ است . می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۴۴ بعد از ظهر
[59]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2438
حالت :
ارسال ها :
60
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
77
اعتبار کاربر :
926
پسند ها :
89
تشکر شده : 75
|
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آب... موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیم... می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم...
شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۴ بعد از ظهر
[60]
|
|||
می خواهم برایت بنویسم : می خواهم برایت بنویسم از نگاه های به زمین دوخته ام ، ازاشکهای در تنهایی ریخته ام، ازبغض های در گلو مانده ام ، از درد های دلم ، از سنگینی سینه ام ، میخواهم برایت بنویسم از لحظه های دلتنگی ام ، از خنده های از ته دل نکرده ام ، از رازهای سر به مهر کرد ه ام ، از حس نداشته ام ، از زبان بسته ام ، میخواهم برایت بنویسم از متنهایی که برایت ننوشته ام ، از روزهای تاریکم ، از شب هایی که تا صبح نخوابیده ام . می خواهم برایت بنویسم
یاد آن دوره به خیر که تو را می دیدم.
ویرایش ارسال توسط : پسرآفتاب
در تاریخ : یکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۴ بعد از ظهر می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
من ، آنقدر ، خواستمت ، که ، نخواستنت ، را ، ندیدم... ، |
|