آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۲۹ امرداد ۱۳۹۴ ۰۴:۵۵ بعد از ظهر
|
|||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
حضرت احمد بن موسی(علیهالسلام) القابش: «سيدالسادات» و «شاهچراغ» و کنیهاش: «ابوعبدالله» فرزند بزرگوار امام موسی كاظم(علیهالسلام) و برادر بزرگ امام رضا(علیهالسلام) است. نام مادر بزرگوارشان: «امّ احمد» زنی والا مقام و امین امام هفتم میباشد. تاریخ ولادت ایشان نامشخص؛ اما تاریخ شهادتشان بین سالهای ۲۰۳ تا ۲۱۸ هجری قمری به دست «قُتلُغ خان»(حاکم شیراز) به فرمان مأمون عباسی بیان شده است[۱]. جناب احمد بن موسی(علیهالسلام) را انسانی فاضل، با ورع، محدث، كريمالنفس و جليل القدر توصیف کردهاند که دارای جایگاه ویژهای نزد امام كاظم(علیهالسلام) بوده است تا بدانجا که امام او را بر ديگر فرزندانش مقدم داشته و بعد از حضرت رضا(علیهالسلام) عزيزترين فرزندانش بوده، و مزرعهی خویش را به ایشان میبخشد.[۲] حضرت شاهچراغ، انسانی متقی، شجاع و با انصاف بوده که در امر امامت امام هشتم به دور از هوی نفس و به خاطر رضای خدا به زیبایی با امام بیعت نموده و بیعت کنندگان با خود را هم به امام رضا(علیهالسلام) رهنمون میشوند و بدین خاطر مشمول دعای امام واقع میگردند.[۳] بر طبق آنچه نویسندهی کتاب «انوار پراکنده» از كتاب «بدايع الانوار» گزارش کرده است جناب احمد بن موسی هزار قرآن بخط خود تحرير نموده و با پول آن غلام میخريد و بعد آنها را آزاد مینمود.[۴]
ایشان در حدود سالهای (۱۹۸ تا ۲۰۳ ه.ق) به همراهی دو تن از برادرانش به نامهای «محمد» و «حسین» و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان میشوند تا به دیدار امام رضا(علیهالسلام) نایل شوند. آنان از هر شهر و دیاری که می گذرند، همراهانی مییابند به گونهای که برخی از مورخان تعداد یاران وی را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کردهاند. گزارش حرکت جناب احمد بن موسی توسط کارگزاران حکومتی به مامون میرسد. مامون این کار را تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود میبیند، در نتیجه دستور میدهد که در هر کجا آنها را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانده یا به قتل رسانند. جناب احمد بن موسی که در دو فرسنگی شیراز با قُتلُغ خان روبرو میشود با جمعکردن یاران به آنان میفرماید که قصد مزدوران، ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب(علیهالسلام) است و هر کدام از یاران که مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، میتواند برود و جان از مهلکه به سلامت به در برد. نهایت آن که جدالی در سه نوبت و به مدت چند روز بین حضرت و یارانش با سپاه حاکم در میگیرد. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان که شکست خورده به ترفندی روی میآورند و در نهایت حضرت را به شهادت میرسانند. پير زن چون فقير بود متهم به سوء استفاده کردن گردید. شاه که متقاعد نشده بود میگوید من از بيانات اين زن بوی حقيقت میشنوم و تصميم میگیرد تا خود شخصا به اين قضيه رسيدگی كند. شاه شبانگاه به منزل آن پيرزن رفت و در آنجا استراحت کرد. عضدوالدوله مقارن نيمه شب به خواب میرود و آن زن صالحه منتظر روشن شدن چراغ میماند. با روشن شدن چراغ به بالين شاه دويده و سه مرتبه میگوید: شاه! چراغ ! شاه! چراغ ! شاه! چراغ! يعنی ای شاه چراغ روشن شده است. پادشاه خود هم نور را مشاهده میکند، در نتیجه محل را علامت گذارده و روز بعد دستور میدهد كه تپه را بشكافند تا از آن سر مكتوم پرده برداشته شود و در نتيجه سرداب عظيمی آشکار میگردد كه جسدی در روی تخت در داخل آن گذارده شده بود و هيچكس جرئت وارد شدن سرداب و بررسی امر را نداشت. در نهایت شخصی زاهد و عابد( شيخ عفيف الدين) که خوابی دیده وضو گرفته و لباسهای پاكيزه میپوشد و وارد سرداب شده و از لوحی كه در نزد جسد بوده و انگشتر آن حضرت كه بر روی آن حك شده بود: «العزه لله، احمد بن موسی» معلوم میگردد كه مشاهدات آن مرد زاهد و عابد در خواب از رؤياهای صادقه بوده است و در نهایت این چنین حرم اين امامزاده به (شاه چراغ) مشهور میگردد.[۵]
-------------------------------------------------------------------------- می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|