آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲ ۰۲:۱۱ قبل از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
275
حالت :
ارسال ها :
1270
محل سکونت : :
زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
374
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
11123
پسند ها :
1225
تشکر شده : 1920
|
مغی در به روی از جهان بسته بود بتی را به خدمت میان بسته بود
پس از چند سال آن نکوهیده کیش قضا حالتی صعبش آورد پیش به پای بت اندر به امید خیر بغلتید بیچاره بر خاک دیر که درمانده ام دست گیر ای صنم به جان آمدم رحم کن برتنم بزارید در خدمتش بارها که هیچش به سامان نشد کارها بتی چون برآرد مهمات کس که نتواند از خود براندن مگس؟ بر آشفت کای پای بند ضلال به باطل پرستیدمت چند سال مهمی که در پیش دارم برآر و گرنه بخواهم ز پروردگار هنوز از بت آلوده رویش به خاک که کامش برآورد یزدان پاک حقایق شناسی در این خیره شد سر وقت صافی بر او تیره شد که سر گشته ای دون یزدان پرست هنوزش سراز خمر بتخانه مست دل از کفر و دست از خیانت نشست خدایش برآورد کامی که جست فرو رفته خاطر در این مشکلش که پیغامی آمد به گوش دلش که پیش صنم پیر ناقص عقول بسی گفت و قولش نیامد قبول گراز درگه ما شود نیز رد پس آنگه چه فرق از صنم تا صمد؟ دل اندر صمد باید ای دوست بست که عاجزترند از صنم هر که هست محال است اگر سر براین در نهی که باز آیدت دست حاجت تهی خدایا مقصربه کار آمدیم تهیدست و امید وار آمدیم بوستان سعدی
ویرایش موضوع توسط : mosafer
در تاریخ : دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲ ۰۲:۵۰ قبل از ظهر
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|