آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۴ مهر ۱۳۹۴ ۰۴:۴۹ بعد از ظهر
|
|||||||||||||||
بانو
شماره عضویت :
1001
حالت :
ارسال ها :
4221
محل سکونت : :
DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
273
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
69947
پسند ها :
5815
تشکر شده : 6939
وبسایت من :
وبسایت من
|
سختکوشی و تلاش در راستای انس با خداوند متعال و خدمت به خلقالله از جمله فعالیتهای بود که در زندگی هر یک از شهدا با آن مواجه میشویم. شهید محسن مهرنواز هم یکی از همین افراد است که با خودسازی در این مسیر گام برداشت و توانست مدرک لقاءالله بگیرد. ویژگیهای شهید مهرنواز محسن در تحمل سختیها زبانزد عام و خاص بود و برای رسیدن به اهدافش، چه بیخوابیها و خستگیهایی را که به جان نمیخرید. هیچگاه تظاهر نمیکرد و اگر عمل نیکی انجام میداد، عنوان نمیکرد و به روی خود نمیآورد تا عملش خالصانه باشد.
محسن مدتها بود که مشتاق جبهه بود، اما ابتدای مراجعه برای ثبت نام، چون سنش کم بود، پذیرفته نشد و از طرف مسئولان پایگاه کارهای پشتیبانی به او محول میشد. علاقهای به خودنمایی نداشت و ترجیح میداد کارهایش از دوستان و آشنایان مخفی بماند، تقوی و عبادتش نمود خارجی نداشت و خیلی از دوستانش نمیدانستند که او در بسیج کدام مسجد فعال است، یا نمیدانستند که ورزش رزمی کار میکند و مقید است در جلسات قرآن شرکت کند، که همه این موارد گویای اخلاص او بود.
علاقه به تعلیم قرآن وی در ادامه با اشاره به دیگر فعالیتهای قرآنی شهید اظهار کرد: محسن در هفته بسیج سال 65، در مسابقات قرائت قرآن کریم شرکت کرد و رتبه اول را از میان تمامی شرکت کنندگان پایگاه ابوذر به خود اختصاص داد. رفته رفته عشق و علاقه محسن برای رفتن به جبهه افزونتر میشد که بالاخره در 10 دی ماه سال 1365 برای آموزش به پادگان رفت. وی پس از گذراندن دوره آموزش با اعزام سراسری عازم نشد، چون آنها به منطقه جنگی نمیرفتند. پس از آنها جدا شد و با اعزام انفرادی به سوی جبهههای جنوب شتافت.
محسن پس از شرکت در مرحله تکمیلی عملیات کربلای 5 به مرخصی آمد، اما این بار محسن آن محسن قبلی نبود؛ گوئی که با جای دیگر در تماس بود، عرصه دنیا برای او تنگ بود؛ چرا که وسعت روحش آن سوی جهان طبیعی را مینگریست؛ تمامی برخوردهایش حکایت از رفتن میکرد، رفتن حقیقی، رجعت به زندگی دوباره و نه مرگ.
او پس از شهادت چند نفر از دوستانش و پس از آن که تحولی در درونش پیدا شده بود، دیگر نمیتوانست دنیا را تحمل کند؛ این جاست که شعر «عاشقان را سر ژولیده به پیکر عجب است/ دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است» در وصف حال او صدق پیدا میکند.
محسن عکسهای سالهای قبل که در اردوهای بسیج و سفر به مشهد تهیه کرده بود در منزل گذاشت، همچنین برای آخرین بار برای میثاق با شهدا به بهشت گلگونکفنان حضرت زهرا(س) رفت و عکس تهیه کرد و به خانواده سپرد، همچنین دقایقی را قرآن تلاوت و در نوار ضبط کرد و آن را هم به عنوان یادگاری باقی گذاشت. برگرفته از مجموعه سورههای سرخ
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||||||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|