امام هادی(علیهالسلام) فرزند امام جواد(علیهالسلام) و دهمین امام شیعیان است. حضرت هادی(علیهالسلام) در نیمه ذیالحجه سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه منوره متولد شد و از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت. زمان امامت حضرت مقارن با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل عباسی بود؛ متوکل از ترس مجبور شد تا امام را از مدینه به سامرا احضار کند.[۱] در نتیجه بیشتر سالهای دوره امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان وقت سپری
jrdi nv sdvi hlhl ihnd
امام هادی(علیهالسلام) فرزند امام جواد(علیهالسلام) و دهمین امام شیعیان است. حضرت هادی(علیهالسلام) در نیمه ذیالحجه سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه منوره متولد شد و از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت. زمان امامت حضرت مقارن با حکومت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل عباسی بود؛ متوکل از ترس مجبور شد تا امام را از مدینه به سامرا احضار کند.[۱] در نتیجه بیشتر سالهای دوره امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان وقت سپری شد.
در طول اقامت امام در سامرا متوکل عباسی تلاش میکرد تا با بهانهای حضرت را مورد آزار قرار داده به شهادت برساند و به گمان خود شیعیان را از سر راه بردارد و به همین منظور گاهی امام را با سؤالات خود مورد آزمایش قرار میداد، تا شاید موضوع دستآویزی برای اجرای نقشههای پلید خود بیابد.
از «محمد بن یزید مبرد» نقلشده است: «روزی متوکل از امام پرسید: «فرزندان پدر تو (با کنایه امام را مورد خطاب قرارداد) درباره عباس بن عبدالمطلب چه میگویند؟» حضرت که به خوبی از اهداف شوم متوکل آگاه بود در پاسخ فرمود: «ای امیر مؤمنان! فرزندان پدرم درباره مردی که خدا اطاعت فرزندان او را بر خلق واجب کرده و اطاعت او (خداوند) بر فرزندانش واجب است چه میتوانند بگویند؟».
متوکل که پاسخ امام را موافق نظر خود دید دستور داد تا صد هزار درم به حضرت بخشیدند. مسعودی که از بزرگترین مورخان تاریخ اسلام است پس از نقل این ماجرا مینویسد: «مقصود اصلی ابوالحسن -امام هادی (علیهالسلام)- این بود که اطاعت خداوند بر فرزندان عباس واجب است و به همین جهت سخن دو پهلو گفت.»[۲]
همچنین در تاریخ نقل شده به متوکل که برای صدمه رساندن به امام، منتظر فرصت بود خبر دادند که امام هادی(علیهالسلام) آیه [یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ [الفرقان/۲۷] روزی که ظالمان با دندان انگشت خود را میگزند] را به برخی از خلفا تفسیر میکند، متوکل پرسید «چه طور ما این مطلب را ثابت کنیم گفتند او را احضار کن و تفسیر همین آیه را در مقابل مردم از او بپرس اگر همانطور تفسیر کرد که به شما گفتهایم مردم کارش را خواهند ساخت و به حسابش میرسند اگر برخلاف آن معنی کرد پیش دوستان و اصحاب خود رسوا میشود.
متوکل برای تحقق این توطئه تعداد زیادی از مردم را به همراه قاضیان و اشخاص شهر و همچنین جمعی از علویان و شیعیان برجسته را به مجلس خود دعوت کرد و در حضور آن جمع از امام درباره تفسیر آیه سؤال کرد.
حضرت امام علی النقی (علیهالسلام) در پاسخ فرمودند: «منظور از این آیه دو نفر هستند که خداوند نخواسته از ایشان نام ببرد و سپس فرمودند: «آیا امیرالمؤمنین! تمایل دارند از چیزی که خداوند بر آن پرده کشیده پرده بردارند؟» متوکل گفت: «نه، میل به چنین کاری ندارم.»[۳]
اینگونه پاسخگویی به خوبی نشان میدهد که آن حضرت در معرض تهدید متوکل قرار داشت؛ بنابراین میبایست تقیه پیشه کرده و جواب چنان زیرکانه بدهد که فقط اهل دقت و فهم، هدف اصلی امام را دریابند.[۴]
متوکل در آخرین روزهای زندگی خود تصمیم گرفت آن حضرت را به شهادت برساند. ابن ارومه میگوید: در آن روزها به سامرا رفته بودم. دیدم متوکل امام هادی (علیهالسلام) را به دست سعید حاجب سپرده و میخواهد به قتل رساند؛ اما متوکل دو روز بعد(همانگونه که امام پیشگویی کرده بود) شبانه مورد حمله ترکان قرار گرفت و در خانهاش، درحالیکه در بستر خود آرمیده بود به قتل رسید. بدین ترتیب امام از چنگال وی رهایی یافت.[۵]
-----------------------------------------------------------------------------
پینوشت
[۱]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، كنگره شيخ مفيد، چاپ اول، قم، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۲۸۸.
[۲]. مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، تحقيق اسعد داغر، قم، دار الهجره، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱-۱۰.
[۳]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، دار إحياء التراث العربي، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۵۰ص۲۱۴.
[۴]. حیات فکری – سیاسی امامان شیعه (ع)، رسول جعفریان، نشر علم، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش، ص۶۲۵-۶۲۴.
[۵]. کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، نشر رضی، قم، چاپ اول، ۱۴۲۱ق، ج۲،ص۹۰۲.