انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » انجمن دفاع مقدس » شهادت » سالروز شهادت شهیدان فلاحی.. فکوری ..نامجو..کلاهدوز ..جهان آرا..مبارک



سالروز شهادت شهیدان فلاحی.. فکوری ..نامجو..کلاهدوز ..جهان آرا..مبارک

حصر که شکست و آبادان چونان پرنده‌ای از قفس بعثی‌ها پر کشید؛ گویا دیگر تنها یک کار برایشان باقی مانده بود. خود را سرباز امام روح‌الله می‌دانستند و از وقتی پیام امام را شنیدند که حصر آبادان باید شکسته شود؛ آب خوش هم از گلویشان پایین نرفته بود. بارها و بارها تلاش کردند اما نشد که نشد. وقتی ۵ مهر ۶۰ که حدود یکسالی از حصر می‌گذشت عملیات را با رمز نصر من الله و فتح قریب آغاز کردند و نام آن را ثامن‌الائمه گذاشتند، لحظه شماری می‌کردند
shgv,c aihnj aidnhk tghpd.. t;,vd ..khl[,..;ghin,c ..[ihk Hvh..lfhv;


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۱۱:۲۳ قبل از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 1001
حالت :
ارسال ها : 4221
محل سکونت : : DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 273
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 69947
پسند ها : 5815
حالت من :  ShadOsarhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (4).jpg
تشکر شده : 6939
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:7
مدال صندلی داغ
مدال صندلی داغ
مدال پیشرفت
مدال پیشرفت
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش
مدال 1 سالگی عضویت
مدال 1 سالگی عضویت
مدال پیشرفت
 مدال پیشرفت
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
کاربران برتر
کاربران برتر

|


حصر که شکست و آبادان چونان پرنده‌ای از قفس بعثی‌ها پر کشید؛ گویا دیگر تنها یک کار برایشان باقی مانده بود. خود را سرباز امام روح‌الله می‌دانستند و از وقتی پیام امام را شنیدند که حصر آبادان باید شکسته شود؛ آب خوش هم از گلویشان پایین نرفته بود. بارها و بارها تلاش کردند اما نشد که نشد. وقتی ۵ مهر ۶۰ که حدود یکسالی از حصر می‌گذشت عملیات را با رمز نصر من الله و فتح قریب آغاز کردند و نام آن را ثامن‌الائمه گذاشتند، لحظه شماری می‌کردند تا گل لبخند رضایت را بر لبان پیر جماران ببینند.
عملیات در کمتر از ۴۸ ساعت به پایان رسید، خبر شکسته شدن میله‌های حصر آبادان در تمام دنیا پیچید. امام پیام رضایت صادر کرد. از طرف دیگر صدام کافر ۷ تن از فرماندهانش را اعدام کرد تا معلوم شود چه ضربه‌ای به آنان وارد شده است.
حال نوبت وصال بود. یکسال بود که فرمان امام عملی نشده بود و حال که به ثمر نشست وقت وصال یاران با امام امت بود. ۵ تن بودند اما کار سیمرغ را می‌کردند و به نمایندگی از تمام رزمندگان؛ ارتش، سپاه و بسیج غیور عازم تهران بودند تا دیداری تازه کنند و درس بزرگی و بزرگمردی را از نو و در مرحله‌ای دیگر آغاز نمایند.
موتور هواپیما روشن شد اما بیش از آنکه صدای موتور شنیده شود این هلهله فرشتگان بود که به گوش می‌رسید. قرار بر دیدار با امام امت بود اما این قرار تغییر یافت؛ دیدار با حضرت معبود. آنها از ابتدا هم آسمانی بودند و زمین نمی‌توانست مقتل آنها باشد. وای که چه پروازی را آغاز کردند. پروازی که فلاح و سعادت در آن بود و آسمان این جهان را آراست. پروازی که هیچ کس فکرش را نمی‌کرد تبدیل به عروج آنها گردد و نامشان را در پهنه گیتی ثبت نماید. آری تنها بیست مایل تا تهران مانده بود که معراجی شدند. یاد شهیدان جهان‌آرا، فکوری، کلاهدوز، فلاحی و نامجو به خیر و راهشان پر رهرو باد.
در ادامه چند خاطره از آنها ذکر می‌کنیم تا با آگاهی یافتن از زندگی ایشان سبک زندگی شهدایی را درس گیریم.
شهید سید محمد جهان آرا
۲۷ ساله بود که پرواز ابدی‌اش را آغاز کرد و دیگر زمینی نشد.قبل  از سال ۵۱ طعم مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی را چشیده بود و زندان ساواک را هم تجربه کرد. به دلیل سن کم به یک‌سال محکوم شد. سال ۵۵ با شرکت در گروه منصورون به مبارزه مسلحانه علیه ظلم و استعمار شاهنشاهی پرداخت.
جهان‌آرا عصبانی بود. گوشی را دادند به بنی‌صدر. بهش گفت «آقای رئیس‌جمهور خجالت نمی‌کشید تا نزدیکی فرمان‌داری رفتید به بچه‌ها سر نزدید؟ از ترس جونتون برگشتید رفتید. فکر کرده‌ید اینا برای کی دارن می‌جنگن؟ خودتون رفته‌ید توی زیرزمین قایم شده‌ید به ما دستور می‌دید؟ اگر ما می‌جنگیم به حرمت امامه به خاطر اسلامه». بنی‌صدر تمام وقت می‌گفت «آقا با من این جوری صحبت نکنید، مراقب حرف‌هاتان باشید.» بعد با عصبانیت گوشی را گذاشت.[۱]
آری او بصیرت را معنا می‌کرد.
شهید ولی الله فلاحی
اهل طالقان و زاده سال۱۳۱۰ بود. مراحل درسی را یکی پس از دیگری گذراند تا برای درس و تحصیل برای دوره ی عالی آجودانی به آمریکا رفت. در آتش بس ویتنام نماینده صلح سازمان ملل بود. علیرغم تحصیلات عالی، رژیم پهلوی او را به علت مذهبی بودن از سمت‌های مهم ارتشی کنار می‌زد. پس از انقلاب به عنوان فرمانده زمینی ارتش منصوب شد و سپس رئیس ستاد مشترک ارتش گردید. فرمانده بود ولی هفته ای ۴۸ ساعت در ستاد مشترک حضور می یافت، بعد از جلسه و هماهنگی‌های لازم شخصا به حضرت امام خمینی(ره) گزارش می‌داد و راهی مناطق عملیاتی می‌شد.
گاه شهادت که رسید و خلبان مطمئن شد هر چهار موتور هواپیما از کار افتاده است، از تیمسار فلاحی و فرماندهانی که در هواپیما حضور داشتند تقاضا میکند که به کابین جلو بروند تا خطرات ناشی از سقوط کمتر به آنها آسیب وارد کند اما پاسخ می‌دهند:«چون ما به صورت یک هیئت گروهی هستیم ترجیح می‌دهیم همه با هم در همین پایین باشیم»[۲]
شهید سید موسی نامجو
در ۲۶ آذر ماه ۱۳۱۷ در بندر انزلي به دنيا آمد؛ پس از گذراندن درس‌ها به سال ۱۳۴۰ با مدرك ليسانس نقشه برداري (درجه ستوان دومي) از دانشکده افسري فارغ التحصيل شد. او به زبان‌هاي فرانسه و انگليسي آشنايي داشت و در زمان پيروزي انقلاب، عضو هيئت علمي دانشكده افسري بود و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به سمت فرماندهي دانشكده منصوب شد. پس از شهادت دكتر چمران به عنوان نماينده امام (قدس سره) در شوراي عالي دفاع منصوب گرديد و به اندازه‌اي با امام (ره) محشور بود كه امام او را سيد موسي خطاب مي‌كردند؛ پس از آن به عنوان وزير دفاع به كابينه شهيد باهنر راه يافت.
با پيروزي انقلاب ،تمام وقت خود را وقف انقلاب كرد. اوايل انقلاب كه بچه هاي انقلابي ، پادگان ها را مي گرفتند ، خيلي به آنها كمك مي كرد و تا نيمه هاي شب بيرون بود. مي گفت :«بچه ها هنوز پخته نشده اند و آمادگي نظامي ندارند . من بايد به آنها كمك بكنم.»
او عاشق شهادت بود، در نيمه هاي شب ،وقتي به نماز مي ايستاد و با خدا راز و نياز مي كرد، با اشك و ناله از خدا آرزوي شهادت مي كرد. او در مورد شهادتش با بچه ها صحبت مي كرد، و آنها را آماده شهادت خود كرده بود. البته اين آمادگي را از سالها قبل به من داده بود و از من خواسته بود در صورت شهادت او ، اصلاً گريه نكنم[۳].
شهید جواد فکوری
در ۱۳۱۷ متولد شد. با اینکه در رشته پزشکی پذیرفته شده بود؛ به دلیل علاقه‌اش دنبال خلبانی رفت و از آمریکا با گواهینامه خلبانی اف ۴ بازگشت. با پیروزی انقلاب اسلامی از پایگاه یکم شکاری به یاران خمینی عزیز پیوست و مسئولیت‌های مختلفی را پذیرا شد. در دولت رجایی با حفظ سمت وزیر دفاع نیز بود. آنقدر ضد انقلاب از او کینه به دل داشت که بارها  توسط آنها تا مرز شهادت پیش رفت.
رفتار و منش او به مانند مولایش علي علیه‌السلام بود. سخن ماندگارش به هنگام سپردن مسئوليت به فرمانده بعدي نيروي هوايي نشاني از رفتار امیرالمؤمنین داشت كه گفت: «مولا، علي(ع)، مي فرمايد: دنيا؛ همچون مسافرخانه اي است كه امشب توقفگاه من است و فردا از آن ديگري است. دل بستن به امكانات و مقدورات دنيوي چيزي بيهوده است. من نيز هرگز چنين نكردم.»[۴]
شهید یوسف کلاهدوز
اول دی‌ماه ۱۳۲۵ در شهر قوچان متولد شد. به هنگام تولد هیچ کس نمی‌دانست چه سرنوشتی در انتظار اوست. پس از دیپلم وارد مدرسه افسری گردید و در دوران مبارزات به طور مخفیانه با امام در ارتباط بود و به مبارزه می‌پرداخت. پس از انقلاب در تشکیل کمیته‌های انقلاب و تدوین اساسنامه سپاه نقش ویژه‌ای داشت.
رهبر انقلاب از او اینگونه یاد نموده‌اند:
چهره درخشان دیگری را نیز سراغ داریم که داوطلبانه از ارتش جمهوری اسلامی ایران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتقل شد و در رتبه‏‌های بالا و ممتاز این سازمان قرار گرفت و خدمات بسیار باارزشی انجام داد و سرانجام هم به افتخار شهادت در راه خدا نایل شد. «شهید کلاهدوز» را می‏گویم؛ همان افسر ارتشی که سپاه او را پذیرا شد و بدیهی است که حضور یک ارتشیِ مطلع- همچون آن عزیز بزرگوار- در رده‏های بالای سپاه پاسداران در آن زمان، چه آثار و برکاتی را در برداشت.[۵]
پی‌نوشت
[۱] - یادگاران (کتاب جهان‌آرا)، فرزانه مردی، انتشارات روایت فتح، سال ۱۳۸۹، صفحه ۵۶
[۲] - امير خستگي ناپذير، زندگينامه سرلشگر شهيد ولي الله فلاحي، احمد حسينيا، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ۱۳۸۷- صفحه۱۴۳
[۳] - نشريه گلبرگ، شماره ۱۲۳.
[۴] - چشمي در آسمان، يادمان امير سرتيپ خلبان شهيد جواد فكوري، قاضي ميرسعيد، سيد حكمت، تهران: آجا، ۱۳۸۸، صفحه ۸۵
[۵] -
بیانات در مراسم معارفه‌‌ی فرمانده‌ی جدید نیروی دریایی ارتش‌















2 تشکر شده از کاربر صبا برای ارسال مفید :
یازهرااا , محمدELE ,



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  4. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : صبا





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
سالروز شهادت شهیدان فلاحی.. فکوری ..نامجو..کلاهدوز ..جهان آرا..مبارک
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۱ بعد از ظهر نمایش پست [1]
بانو
rating
شماره عضویت : 1001
حالت :
ارسال ها : 4221
محل سکونت : : DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 273
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 69947
پسند ها : 5815
حالت من :  ShadOsarhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (4).jpg
تشکر شده : 6939
وبسایت من : وبسایت من







7 مهرماه: امروز روز عروج خونين سرداري است كه به گفته خيلي‌ها اگر نبود شايد خرمشهر به همين سادگي‌ها آزاد نمي‌شد. امروز روز شهادت شهيد جهان آرا است. شهيد محمد جهان آرا 9 شهريور 1333 در خرمشهر بدنيا آمد. 13 ساله بود كه پايش به فعاليت‌هاي ديني مساجد و هيات‌هاي مذهبي باز شد.



در كلاس‌هاي آموزش و تفسير قرآن شركت مي‌كرد و عضو ثابت جلسات هفتگي هيات‌هاي مذهبي بود. او در همين سال‌‌ها با يك گروه مبارز مخفي به نام «حزب‌الله خرمشهر» آشنا شد. دو سال بعد يعني 1351 گروه حزب‌الله توسط عوامل ساواك شناسايي شد و تمام اعضايش از جمله محمد دستگير و زنداني شدند. محمد جهان‌آرا سال 1358 ازدواج كرد و همان سال‌ها فرماندهي سپاه خرمشهر را به عهده گرفت. بعد از سقوط خرمشهر و عزل بني‌صدر از فرماندهي كل قوا تمامي‌ نيروها يك دل به دشمن يورش بردند. اولين گام آنها شكستن محاصره آبادان بود. اين پيروزي مهر 1360 روي داد. به دنبال اين پيروزي 7 مهر محمد جهان آرا و تعداد ديگري از فرماندهان راهي تهران شدند تا گزارش عملكرد شجاعانه نيروها را به رهبر انقلاب بدهند. در ميانه‌ راه هواپيماي حامل آنها دچار نقص فني شد و سقوط كرد و جهان آرا و ديگر مسافران هواپيما به شهادت رسيدند.







  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : صبا





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
سالروز شهادت شهیدان فلاحی.. فکوری ..نامجو..کلاهدوز ..جهان آرا..مبارک
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۴ بعد از ظهر نمایش پست [2]
بانو
rating
شماره عضویت : 1001
حالت :
ارسال ها : 4221
محل سکونت : : DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 273
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 69947
پسند ها : 5815
حالت من :  ShadOsarhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (4).jpg
تشکر شده : 6939
وبسایت من : وبسایت من



بسم الله الرحمن الرحیم

ربـّنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرین، بار پروردگارا، اى رب العالمین یا غایث المستغیثین و یا حبیب قلوب الطالبین

تو را شكر كه شربت شهادت، این یگانه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده فقیر و حقیر و گناهكار خود ارزانى داشتى تو را شكر كه این تنها نعمت خداپسند خودت را بر این انسان ذلیل عطا فرمودى و من تنها راه سعادت خویش را شهادت در راهت یافتم و چه زیباست كه من با زمان كوچكترین وسیله خود اعلاترین و ارزشمندترین ارزشها را گرفتم و این نیست مگر لطف و عنایت پروردگار نسبت به بنده‌اش.

خداوند مرا از این همه لطف و عنایت دور مگردان و شهادت را نصیبم كن.

من براى كسى وصیتى ندارم ولى یك مشت درد و رنج دارم كه بر این صفحه كاغذ مى‌خواهم همچون تیغى و یا تیرى بر قلب سیاه دلانى كه این آزادى را حس نكرده‌اند بر سر اموال این دنیا ملت را، امتى را و جهانى را به نیستى و نابودى مى‌كشانند، فرود آورم.

خداوندا تو خود شاهد بودى كه من تعهد این آزادى را با گذران تمام وقت هستى خویش ارج نهادم و با تمام دردها و رنجهایى كه بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شكیبایى كردم ولى این را میدانم كه این سران تازه به دوران رسیده نعمت آزادى را درك نكرده‌اند چون دربند نبوده‌اند یا درگوشه‌هاى دریاهاى پاریس و لندن و هامبورگ بوده‌اند و یا در...

و تو اى امام، اى كه به اندازه تمامى قرنها سختی و رنج كشیدى از دست این نابخردان خرد همه هیچ دان! لحظه لحظه این زندگى بر تو همچون نوح، موسى و عیسى و محمد صلوات الله علیه گذشت.

ولى تو اى امام و اى عصاره تاریخ بدان كه با حركتت، حركت اسلام را در تاریخ جدید شروع كردى و آزادى مستضعفان جهان را تضمین كردى. ولى اى امام كیست كه این همه رنجها و دردهاى تورا درك كند و كیست كه دریابد كه لحظه‌اى كوتاهى از این حركت به هر عنوان خیانتى به تاریخ انسانیت و كلیه انسانهاى حاضر و آینده تاریخ است.

اى امام درد تو را رنج تو را میدانم چه كسانى با جان مى‌خرند. جوان با ایمان، كه هستى و زندگى تازه خویش را در راه به هدف رسیدن حكومت عدل اسلامى فدا مى‌كند. بله اى امام درد تو را جوانان درك مى‌كنند اینان كه از مال دنیا فقط و فقط رهبرى تو را دارند و جان خویش را براى هدفت كه اسلام است فدا مى‌كنند و بدان اى امام تا لحظه‌اى كه خون در رگ ما جوانان پاك اسلام وجود دارد لحظه‌اى نمى گذاریم كه خط پیامبرگونه تو كه به خط انبیا و تاریخ وصل است به انحراف كشیده شود.

ولى اى امام من به عنوان كسى كه شاید كربلاى حسین را دركربلای خرمشهر دیده‌ام سخنى با تو دارم كه از اعماق جانم و از پرپر شدن خون جوانان خرمشهر برمى‌خیزد و آن این است: اى امام از روزی كه جنگ آغاز شد تا لحظه‌اى كه خرمشهر سقوط كرد من یك ماه به طور مداوم كربلا را مى‌دیدم هر روز كه حمله دشمن بر برادران سخت می‌شد و فریاد آنها بى‌سیم را از كار مى‌انداخت و هیچ راه نجاتى نبود به اتاق خود مى‌رفتم گریه را آغاز می‌كردم و فریاد می‌زدم اى رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خوارى را.


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : صبا





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
سالروز شهادت شهیدان فلاحی.. فکوری ..نامجو..کلاهدوز ..جهان آرا..مبارک
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۶ بعد از ظهر نمایش پست [3]
بانو
rating
شماره عضویت : 1001
حالت :
ارسال ها : 4221
محل سکونت : : DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 273
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 69947
پسند ها : 5815
حالت من :  ShadOsarhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (4).jpg
تشکر شده : 6939
وبسایت من : وبسایت من



دیدار شهید فکوری خلبان برجسته ارتش با رهبر انقلاب+عکس

به گزارش مشرق به نقل از «موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران»، شهید فکوری در 7 مهرماه 1360 بر اثر سانحه هوایی همراه با شهید فلاحی، شهید کلاهدوز، شهید جهان‌آرا و شهید نامجو به شهادت رسید.



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : صبا





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
سالروز شهادت شهیدان فلاحی.. فکوری ..نامجو..کلاهدوز ..جهان آرا..مبارک
چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۹ بعد از ظهر نمایش پست [4]
بانو
rating
شماره عضویت : 1001
حالت :
ارسال ها : 4221
محل سکونت : : DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 273
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 69947
پسند ها : 5815
حالت من :  ShadOsarhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (4).jpg
تشکر شده : 6939
وبسایت من : وبسایت من





زندگی نامه شهید سرتیپ خلبان سید موسی نامجو



 





از سال 50 كه فعالیت سیاسی خصوصا برای ارتش خطرناك بود، شهید نامجو نوارها و اعلامیه‌های امام را پخش و جابجا می‌كرد. او با همسر و فرزندانش، روابط عاطفی و نزدیكی داشت. نام وی در لیست رژیم شاه بود و به گونه‌ای كه اگر انقلاب نمی‌شد،‌ اعدامش حتمی بود. سیدموسی نامجو،‌در سال 49 ازدواج كرد. ثمره این وصلت پاك 3 فرزند(2 پسر و یك دختر) است. دو فرزند شهید نامجو پزشك هستند. وزیر دفاع كابینه دولت عشق در حادثه هواپیمای C-130 به دیدار معبودش شتافت.



 



نماز شبی كه لرزه به اتاق می‌انداخت



(از خاطرات همسر شهید)



از نظر ابعاد مذهبی، ایشان هیچ كم و كسری نداشت. مرتب روزه می‌گرفت و خیلی وقتها نماز شب می‌خواند. نماز شب او نماز معمولی نبود؛ طوری گریه می‌كرد كه اتاق به لرزه می‌افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار می‌شدیم.





او هیچ وقت دوست نداشت مرفه زندگی كنیم و از روز اول زندگی‌مان درمنزل اجاره‌ای زندگی می‌كردیم. در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می‌داد و وقتی من از او خواستم كه منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار كسانی كه نیاز دارند بگیرند. فامیل خود را با وضع سیاسی مملكت آشنا کرده بود و در زمانی كه امام (ره) دستور دادند كه شبها مردم به پشت‌بامها بروند و تكبیر بگویند، او بی‌محابا از ایوان منزل تكبیر می‌گفت. او مرتب در راهپیمایی‌‌ها شركت می‌كرد و از هیچ كمكی برای مردم انقلابی دریغ نمی‌كرد.



 



رابطه عاطفی با فرزندان



همسرم با فرزندانش روابط عاطفی بسیار نزدیكی داشت. بعضی از روزها كه خیلی خسته بود. من از بچه‌ها می‌خواستم كه او را اذیت نكنند تا استراحت بكند ولی او با كمال خوشرویی با آنها شروع به بازی می‌كرد و حرفهای آنها را می‌شنید و با مهربانی جواب می‌داد.





با پیروزی انقلاب، او تمام وقت خود را وقف انقلاب کرد. اوایل انقلاب كه بچه‌های انقلابی پادگان‌ها را می‌گرفتند خیلی به آنها كمك می‌كرد و تا نیمه‌های شب بیرون بود. او می‌گفت: «بچه‌ها هنوز پخته نشده‌اند و آمادگی نظامی ندارند. من باید به آنها كمك بكنم»



بعد از پیروزی انقلاب، او به اتفاق شهید محمد منتظری، شهید كلاهدوز  و تعدادی دیگر از دوستانش اقدام به تاسیس سپاه پاسداران كرد. فعالیت او بعد از انقلاب به قدری زیاد بود كه شب و روز كار می‌كرد. او واقعا به ارتش و اسلام عشق می‌ورزید. زندگی‌اش ارتش و دانشگاه افسری بود. او با آنكه از آغاز انقلاب دارای مسئولیت‌های مهمی بود. با این حال این پستها و مقام‌ها در او تاثیری نداشتند. او همان نامجوی قبل از انقلاب بود و حتی افتاده‌تر و متواضع‌تر از قبل شده بود. او با آنكه در دوران انقلاب فعالیت ضد رژیم داشت، با این حال پس از پیروزی انقلاب، لیستی به دستمان افتاد كه نام او را رژیم شاه جزء اعدامی‌ها نوشته بود و اگر انقلاب پیروز نمی‌شد او را اعدام می‌كردند.



زیادی كار ایشان و مسئولیت‌های متعددش موجب شد كه ما از دیدن او نسبتا محروم شویم، ولی به خاطر اینكه او برای انقلاب و اسلام و ایران فعالیت می‌كرد ما تحمل می‌كردیم. پاسی از شب گذشته به منزل می‌آمد و چون احساس خطر می‌كردیم لذا پیشنهاد دادیم به منزل نیاید و شبها در اداره بماند و به این ترتیب از نظر امنیتی از خطر دور باشد. می‌گفت: ما مسلح به الله اكبریم. بعدها كه رفت دانشكده افسری چند نفری را به عنوان محافظ برای او گمارند كه او با قاطعیت گفت: با این كار دشمن خیال می‌كند كه از او می‌ترسیم و خوشحال می‌شود و از پذیرفتن محافظ امتناع کرد.



 



آرزوی شهادت



 شهادت  آرزوی ایشان بود. در نیمه‌های شب، وقتی به نماز می‌ایستاد، با خدا راز و نیاز می‌كرد و با اشك و ناله‌های بلند از خدا آرزوی شهادت می‌كرد. او در مورد شهادتش با بچه‌ها صحبت كرده بود و آنها را آماده شهادت خود کرده بود. البته این آمادگی را از سالها قبل به من داده بود و از من خواسته بود در صورت شهادت او اصلا گریه نكنم.



این موضوع را بارها به طور صریح به دخترمان گفته بود و دخترم نیز روی این مسئله حساسیت پیدا كرده بود. اما چون همه ما او را دوست داشتیم گفته‌ها و سفارشهای او هم برای ما دوست‌داشتنی بود. گرچه از دست دادن عزیزان بسیار سنگین است، ولی انسانی كه یك بعدی نباشد می‌داند كه در دنیای دیگر زندگی دیگری وجود دارد و بهتر است انسان راضی باشد به رضای خدا.



پس از بازگشت از سفر، به منزل جدید در خارج از شهر نقل مكان كردیم. برای او كه وزیر دفاع بود این محل اصلا منطقه امنی نبود ولی او بدون توجه به این مسائل با همان فولكس كهنه رفت و آمد می‌كرد و به تهدیدات گروهك‌ها و تروریست‌های ستون پنجم اعتنا نمی‌كرد.



 



افتخار می‌كنم همسرنامجو و مادر فرزندانش هستم



سه روز بعد از اسباب‌كشی به جبهه اعزام شد و قرار بود برای جشن سردوشی دانشجویان مراجعه كند. طبق معمول ما هم منتظر آمدنش بودیم و چون همه همسران، با نگرانی و دلشوره در غروبی غمبار به اتفاق مادرم و بچه‌ها در مقابل منزل به آسمان نگاه می‌كردیم و صدای هلی‌كوپترهای در حال عبور را به نظاره نشسته بودیم، خیلی دلمان می‌‌خواست كه او با یكی از همین هلی‌‌كوپترها آن شب از راه برسد و ما موفق به دیدار او بشویم. خلاصه شب را با دلتنگی فراوان به صبح رساندم ولی احساس من چیز دیگری می گفت و اتفاقات ناگوار را در پیش روی من مجسم می‌كرد. صبح زود رئیس دفتر ایشان به اتفاق چند تن از بستگان به منزل آمدند و من از آنها خواستم كه هر خبری شده بگویند، اما آنها برای رعایت حال من كه چهار ماهه باردار بودم از دادن خبر خودداری كردند. هرچه اصرار كردم نگفتند، تا این كه ساعت 8 صبح خبر سقوط هواپیمای C-130 حامل فرماندهان ارتش و بعد هم اسامی شهدای این حادثه ناگوار را از طریق رادیو شنیدیم.





چند ماه بعدی از این حادثه، سید مهدی پسر دوم من با خصوصیات خاص پدر و با روحی به لطافت روح پدر به دنیا آمد. در زمان شهادت، دخترم 9 سال و فرزند دومم ناصر 6 سال داشت. با شنیدن این خبر عرق سردی بر وجودم نشست. سفارش شهید مبنی بر گریه نكردن در شهادت او و غم از دست دادن همسر و پدر فرزندانم آتشی سوزنده بر دلم ریخته بود. نمی‌دانستم چه بایدبكنم و ساعتها مبهوت بودم. سرانجام باخود گفتم: وظیفه دارم از این پس برای بچه‌های شهید هم مادر و هم پدر باشم و با توكل به خدا تا امروز چراغ زندگی‌ یادگارهای آن شهید بزرگوار را روشن نگه داشته‌ام و در حال حاضر دو فرزندم پزشك و مشغول تحصیل می‌باشند.



من امروز افتخار می‌كنم كه مادر كودكان شهید نامجو می‌باشم و بالاترین دلخوشی من این است كه خود را یكی از پیروان ناچیز حضرت فاطمه  (س) می‌دانم، و امروز یقین دارم كه من و مادر یا همسر سایر شهدا به خاطر خدا و مصالح انقلاب اگر همانند حضرت زهرا (س) بردباری را پیشه خود سازیم و تسلیم رضای او گردیم مطمئنا پاداش این فداكاری‌ها را در آن دنیا خواهیم گرفت.



 



خاطره‌ای از مقام معظم رهبری



من اشاره به یك مورد می‌كنم كه شهید نامجو در كنار حضرت آیت الله خامنه‌ای، مدظله العالی، حدود دو سه ماه متوالی در ستاد عملیات نامنظم فعالیت داشت. در طول این مدت كه ما زیر بمب و موشك دایم بودیم، بعضی وقتها تماس تلفنی با ما داشت و جویای احوال ما می‌شد. یك بار در حین صحبت‌ تلفنی متوجه شدم كه صدایش گرفته است. پرسیدم: طوری شده؟ و او با لبخند گفت: چیزی نیست نگران نباش،‌ از دود و آتش است.



و پس از آن پیغام فرستاد كه پمادی برایش تهیه و ارسال كنیم. علتش را پرسیدم. گفت، انگشتان پایم زخم شده است.



پرسیدم: چرا؟ گفت: برای اینكه وقت نمی‌كنم پوتین‌هایم را از پایم درآورم. چند شب بعد،‌ ناگهان دیدیم شهید نامجو به منزل آمد. از او پرسیدم: چطور شد كه به مرخصی آمدی؟ گفت: آقای خامنه‌ای به من امر فرمود: سید دو ، سه شب برو خانه.





  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : صبا





 

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
سالروز ، شهادت ، شهیدان ، فلاحی.. ، فکوری ، ..نامجو..کلاهدوز ، ..جهان ، آرا..مبارک ،

« تفنگم را زمین نگذارید | شهیدی که لقب الهی به او داده بودند »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 09:58 پیش از ظهر