آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۵۵ قبل از ظهر
|
||||||||||||||||
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
به نام خدا
|
امضای کاربر : قمرخانم |
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۵۷ قبل از ظهر
[1]
|
|||
خاطرات/ زمین بخورم بهتر است
پنج ساله بود که به مکتب می رفت، هنگام مکتب رفتن حتما چادر سر می کرد و رویش را می گرفت.وقتی به او میگفتم شاید زمین بخوری در جوابم می گفت: اگر زمین بخورم بهتر از این است که مردم صورتم را ببینند.می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۶:۵۹ قبل از ظهر
[2]
|
|||
خاطرات/ خونم باید برای آقای خمینی بریزد
سال ۱۳۴۲، سال درگیری شدید در قم بود. ما هم ساکن قم بودیم. طیبه شش ساله بود. شعار ها و حرف هایی را که در خانه زده می شد می شنید.
|
امضای کاربر : قمرخانم |
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۷:۰۲ قبل از ظهر
[3]
|
|||
خاطرات/ شروع مبارزات
طیبه بنای مبارزه با رژیم منفور پهلوی را از پشت دار قالی با برادرش مرتضی شروع کرد. از همان کودکی از شاه متنفر بود، ولی هرچه بزرگ تر می شد، با شرکت در جلسات قرآن و مطالعه کتاب های شهید مطهری آگاهانه واردعمل می شد.برادرش مرتضی می گوید: هرگاه با خواهرم طیبه صحبت می کردم، راه هایی پیش پایم می گذاشت و مرا راهنمایی می کرد که تا آن وقت چنین چیزی به ذهن هیچ یک از ما نرسیده بود و کار با موفقیت انجام میگرفت.می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۷:۰۴ قبل از ظهر
[4]
|
|||
خاطرات/ به عشق امام خمینی روزه می گیرم
زمانی که امام خمینی در تبعید بود پدر طیبه که یک روحانی مبارز بود و درجریان فعالیت های سیاسی قرار داشت به همین دلیل طیبه که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود تصمیم گرفت روزه بگیرد آنهم تنها 15 روز به این صورت که می گفت: هشت روز را برای سلامتی آقای خمینی روزه می گیرم و هفت روز را برای سلامتی پدرم.می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۷ قبل از ظهر
[5]
|
|||
خاطرات/ لباس های کهنه را بیشتر دوست دارم
روز عید بود. یک دست لباس سرخ و سبز برای او خریده بودیم. رفت بیرون و آمد. لباس را درآورد و کنارگذاشت.گفتم: همه لباس نو پوشیده اند، تو چرا لباست را در آوردی؟گفت: اگر من این لباس را بپوشم، آن بچه ها که فقیر هستند و بابا و مامان ندارند،غصه می خورند و کسی برای آن ها لباس نمی خرد. من دلم نمی آید این لباس را بپوشم بنابراین لباس های کهنه را بیشتر دوست دارم.می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۰۸ قبل از ظهر
[6]
|
|||
خاطرات/ جشن عروسی که با مولودی خوانی آغاز شد
چهارده ساله بود که عروس خاله اش شد.
جوان های فامیل قصد داشتند برایشان ساز و آواز راه بیاندازند اما همسرش ابراهیم جعفریان گفت: اگر گوش کنید من بخوانم شما نیز دم بگیرید و شروع به خواندن کرد: یا دائم الفضل علی البریه، یا باسط الیدین بالعطیه، صل علی محمد و آل محمد.
|
امضای کاربر : قمرخانم |
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۰ قبل از ظهر
[7]
|
|||
خاطرات/ بخشیدن جهیزیه به فقرا چند ماه پس از ازدواج
هنوز چند ماهی از عروسی شان نگذشته بود که طیبه گفت مادرجان می خواهم از جهیزیه ام به خانواده های فقیر ببخشم آیا اجازه می دهی.به او گفتم این اموال توست و هرچه بخواهی می توانی انجام دهی.او نیز جهیزیه اش را به فقرا بخشید و همواره با مزد قالی بافی اش برای جوانان جهیزیه تهیه می کرد و یا برای کودکان لوازم التحریر می خرید.می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۴ قبل از ظهر
[8]
|
|||
خاطرات/ صورتش کبود شد
وقتی فرزندش دو ماهه بود همسرش توسط ساواک تحت تعقیب قرارگفت تا اینکه روزی به منزل آنان آمده و به جستجو پرداختند، طیبه نیز هر چه از اعلامیه های امام خمینی در منزل داشتند را داخل قنداق کودک مخفی کرده و او را در آغوش می گیرد، مزدوران هرچه می گردند چیزی پیدا نمی کنند تا اینکه از شدت عصبانیت با طیبه بحثشان شده و با ضربه ای صورتش را کبود می کنند، این کبودی تا مدتها از صورتش محو نمی شد.می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۶ قبل از ظهر
[9]
|
|||
خاطرات/ هجرت و درخواست از مادر برای شهادت
بعداز سال 1353 با جدایی گروه مهدیون از سازمان مجاهدین خلق، ابراهیم از طیبه سوال می کند که آیا حاضر است زندگی مخفیانه را آغاز کند که اونیز همراه همسرش شده و زندگی مخفیانه را آغاز می کنند.
|
امضای کاربر : قمرخانم |
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۶ قبل از ظهر
[10]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1042
حالت :
ارسال ها :
2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
395
اعتبار کاربر :
19494
پسند ها :
2065
تشکر شده : 1034
|
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸ قبل از ظهر
[11]
|
|||
خاطرات/ آدم باید اسلام را زنده کند
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
زندگینامه شهید طیبه واعظی شهید شاخص بسیج درسال 94 / به همراه خاطراتی بسیار زیبا
چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ۰۸:۱۹ قبل از ظهر
[12]
|
|||
خاطرات/ مرا بِکُشید اما چادرم را برندارید
صاحب خانه اش گفته بود:" طیبه که به خانه ما آمد ، ما سرمان برهنه بود ، بی حجاب بودیم .این قدر پند و نصیحت کرد و از قران و دعا گفت که ما دیگر یک تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود".به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش، گفته بود :" مرا بکشید ولی چادرم را برندارید" .می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
زندگینامه ، شهید ، طیبه ، واعظی ، شهید ، شاخص ، بسیج ، درسال ، به ، همراه ، خاطراتی ، بسیار ، زیبا ، |
|