قهوه خانه بعد هیئت می چسبه به نام خدا با شروع شدن ماه محرم معمولا اولین دغدغه بعضی خانواده ها با پسرها یشان، بحث دیر آمدن به خانه بعد هیئت است. این دیر آمدن به خانه دو احتمال درش وجود دارد. اول اینکه مراسم هیئت تا تمام بشود و کارهای هیئت انجام شود و با ترافیک و دوری مسافت فرزند دیر به خانه می رسد. دوم اینکه بعد هیئت پسرها معمولا گرفتار رفیق بازی هستند و معمولا تابع جمع می شوند و هر جا دوستان بعد هیئت وقت صرف کنند، آنها هم
ri,i ohki fun idmj ld ]sfi
به نام خدا
با شروع شدن ماه محرم معمولا اولین دغدغه بعضی خانواده ها با پسرها یشان، بحث دیر آمدن به خانه بعد هیئت است. این دیر آمدن به خانه دو احتمال درش وجود دارد.
اول اینکه مراسم هیئت تا تمام بشود و کارهای هیئت انجام شود و با ترافیک و دوری مسافت فرزند دیر به خانه می رسد.
دوم اینکه بعد هیئت پسرها معمولا گرفتار رفیق بازی هستند و معمولا تابع جمع می شوند و هر جا دوستان بعد هیئت وقت صرف کنند، آنها هم دوستان رو همراهی می کنند. که یکی از این موارد رفتن به قهوه خانه و استفاده از دخانیات است و متاسفانه در این ایام این جمله را زیاد می شنویم «قهوه خانه بعد هیئت می چسبه» که واقعا جای تامل و تاسف دارد.
اصل بحث ضرر دود و استعمال دخانیات که جای خود و بحث شرعی آن هم که قبلا گفته شده است.[۱]
اما از نظر شرع ناراحتی پدر و مادر و یا منتظر نگه داشتن آنها و یا دیر رفتن به خانه، چه جایگاهی دارد. همه ما خوب می دانیم رضای پدر و مادر از فرزند جزو واجبات است و وقت گذرانی با دوستان و حتی روضه اهل بیت رفت جزو مستحبات است. برای همین است که امام علی (علیه السلام) در نهج بلاغه در دو کلام به این نکته مهم اشاره دارد. ایشان می فرماید: «وقتی مستحبی به واجبی ضرر می زند، او را ترک کنید/ هیچ قربی به خدا در مستحبی که به واجب ضرر بزند نیست»[۲]
و یا این کلام خداوند که می فرماید:«وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا[اسراء/۲۳]و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.» که در تفاسیر و کلام معصومین هم به این نکته لطیف اشاره شده کلمه «اُف» که ارزش چندانی در ادبیات روزمره ما نداد، ولی خدا این را برای پدر و مادر نمی پسندد، حال چه برسد به اینکه آنها را ناراحت کنیم و یا از کارهایمان ناراضی باشند.
حال با این حساب روشن می شود که روضه و توسل به اهل بیت که باید ما را مقرب درگاه کند، طوری استفاده شده که ما را از خداوند دور می کند. و این اشخاص مورد خطاب به گونه ای هم رفتار می کنند که گویی عاشق و مطیع معصوم هستند ولی خبر ندارند که چه لطمه ای را به خود وارد کرده اند.
اویس قرن شخصیتی است که شیخ مفید (علیه الرحمه) درباره او نقل می کند:
«حضرت علی(علیه السلام) برای گرفتن بیعت از یارانش در ذیقار نشسته بود که فرمود: «امروز از سوی کوفه، هزار مرد بدون کم و زیاد می آیند و تا پای جان با من بیعت خواهند کرد».
عبدالله بن عباس می گوید: من در این پیش گویی حضرت دقیق شدم. چون مردم کوفه به سوی لشکر امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) آمدند، همه را شمردم. اما هنگامی که شمار آنان به ۹۹۹ تن رسید، دیگر کسی نیامد. من در شگفت شدم و نگران که مبادا یک تن نیاید و این موضوع، بهانه ای برای سرپیچی بدخواهان از فرمان امام شود.
همچنان در این اندیشه بودم که ناگاه، شخصی را دیدم که از کوفه به سوی ما می آید. وقتی نزدیک شد، مردی را دیدم که جامه ای مویین بر تن، و شمشیر و سپر در دست دارد. وقتی به لشکر رسید، نزد امام علی (علیه السلام) آمد و عرض کرد: «[ای امیرمؤمنان]، دستتان را بدهید تا با شما بیعت کنم». علی (علیه السلام) فرمود: «با من به چه چیزی بیعت می کنی؟» اویس گفت: «بیعت بر شنیدن سخنانت و پیروی از فرمانت و جنگیدن در رکابت تا پای جان». علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمود: «نام تو چیست؟» اویس گفت: «من اویس قرنی هستم»....».[۳]
حال این شخص که با شتر بانی امورات خود و مادر پیرش را می گزراند. وقتی آوازه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را شنید از مادرش اجازه گرفت به دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله) برود. مادرش به او گفت برو ولی بیشتر از یک نیمروز آنجا مطل نشو. پس رفت ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نبود به خاطر وعده ای که داده بود برگشت یمن.
وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خانه برگشت فرمود: «نسیم بهشتی از سوی منطقه قرن می وزد، آه! چه قدر به دیدار تو مشتاقم، ای اویس قرنی! [ای مسلمانان!] هر کس او را دید سلام مرا به او برساند.... او بدون اينكه مرا ببيند به من ايمان آورده و در محضر جانشين من حضرت علي (علیه السلام) در صفين به شهادت مي رسد.»[۴]
خوب عشق به اهل بیت را باید از امثال اویس یاد گرفت که حاضر به ناراحتی مادرش نبود، در حالی که تا آخر عمر نتوانست رسول خدا را ببیند.
پس تلاش در ایام سوگواری سالار شهیدان، هم از توسل به اهل بیت بهره مند شویم و هم مراقب باشیم باشیم با غفلت و وسوسه های شیطان به واجباتمان لطمه ای نزنیم.
------------------------- پی نوشت:
[۱]. حکم استعمال دخانیات و سیگار
[۲]. «إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا./حکمت ۲۷۹» «لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ./حکمت۳۹» نهج البلاغة، شريف الرضي، محمد بن حسين، وفات مؤلف: ۴۰۶ ق، محقق/مصحح: صالح، صبحي، ناشر: هجرت، مكان چاپ: قم، سال چاپ: ۱۴۱۴ ق.
[۳]. محمد بن محمد بن النعمان الشیخ المفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۳۱۶.
[۴]. «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ تَفُوحُ رَوَائِحُ الْجَنَّةِ مِنْ قِبَلِ قَرَنٍ وَا شَوْقَاهْ إِلَيْكَ يَا أُوَيْسُ الْقَرَنِيُّ- أَلَا وَ مَنْ لَقِيَهُ فَلْيُقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أُوَيْسٌ الْقَرَنِيُّ فَقَالَ ص إِنْ غَابَ عَنْكُمْ لَمْ تَفْتَقِدُوهُ وَ إِنْ ظَهَرَ لَكُمْ لَمْ تَكْتَرِثُوا بِهِ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ فِي شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ يُؤْمِنُ بِي وَ لَا يَرَانِي وَ يُقْتَلُ بَيْنَ يَدَيْ خَلِيفَتِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي صِفِّينَ.»
[۵]. بحار الأنوار، علامه مجلسى، ۱۱۰ جلد، بيروت، ۱۴۰۴ هجرى قمرى، ج ۴۲ص ۱۵۵