آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
سه شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۴ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
حسینشناس نیستیم، چون خداشناس نیستیم
محرم و عاشورا که میآید اگر دقت کنیم با همه غوغایی که داریم بهره عقلایی نمیگیریم، بهره عاطفی میگیریم. عاطفهمان تحریک میشود. کافر هم عاطفه دارد نه اینکه فقط ما داشته باشیم. اگر کافری ببیند شخصی را مظلومانه میکشند، همان کافر دلش میسوزد، کافر هم اشک میریزد. مگر هر اشک ریختنی درست است؟ از آیه «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»،[1] استفاده میشود که در ساختمان وجود انسان خداوند حکیم تمایلات و غرایزی قرار داده است، انسان خواستهها، میلها و هوسهایی دارد که اینها را خداوند آفریده است. خداوند حکیم تمایلات و غرایزی به انسان داده است که در هم زندگی دنیایش تأمین میشود و هم وقتی در مسیر آخرت قرار گرفت زندگی ابدیاش هم تضمین میشود. یعنی با همین میلها و آرزوها و تمایلات هم دنیا تأمین میشود و هم آخرت انسان به شرط وقوف در مشرب تربیت انبیاء تأمین میشود. با توجه به فراز «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ» [معلوم است] انسان به اینها محبت دارد. دوست دارد زنده و سالم و ثروتمند و قدرتمند باشد. ثروتمندی و پولداری بد نیست، پولدوستی عیب است. بسیاری از پولدارها هستند که با همین پولهایی که دارند آخرتشان را تأمین میکنند. مؤسسات خیریهای تأسیس میکنند به مردم میرسند و برایشان غرفههای بهشتی تأسیس میکنند؛ پس پولداری بد نیست. پولداری در مسیر عبادت بیفتد غوغا میکند و آخرت تأمین میشود. با توجه به این آیه خود خدا تزئین کرده است نه شیطان، بعضی خیال میکنند شیطان تزئین میکند. شیطان به اعمال مربوط است. «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ»،[2] اعمال بدکاران را شیطان تزئین میکند. ساختمان اینها به خدا مربوط است نه شیطان. همانطور که خدا برایم چشم و زبان ساخته است با این چشم و زبان میتوانم بهشت یا جهنم بروم. خداوند میفرماید: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا»[3] من زینت دادم، ثروت را من زینت دادم. آیه 48 انفال به اعمال مربوط است، این آیه به اعمال مربوط نیست به ساختمان مربوط است. پول فراوان میتواند برای انسان بهشت بیافریند. انسان، فرزندان، زنان، پول، طلا و نقره، مرکبهای ممتاز در هر زمانی، چهارپایان، کشتزارها و کشاورزیها و ...، همه خوب است، همه تمایلات و غرایز خوب است منتهی در حد تعادل. خداوند برای همین پیغمبرانش را فرستاده است که همه تمایلات را با برنامههای الهی در حد تعادل قرار دهند، اگر از حد تعادل خارج شد خسران و زیان است. مثل حرارت در بدن، که تا در حد تعادل باشد مایه حیات و نشاط است، تا زمانی که در حد تعادل باشد، از تعادل که خارج شد تب میشود و آدم تبدار بیمار است و پریشانگو است. در آدمی هم که شهوت، غضب، بخل و حرص طغیان کرد روحش تبدار میشود، تبدار روحی با تبدار بدنی فرق دارد. تبدار بدنی یک گوشه میافتد و مریض است اما تبدار روحی جنب و جوش دارد میزند میکوبد، از این سو از آن سو، خودش را به آب و آتش میکشد خانوادهها را بی سروسامان میکند. این همه جنگ و جدلها برای این است که مردم روحشان تب کرده است. حرارت پولدوستی و شهرتطلبی طغیان کرده و تبدار شدهاند. دیوانهوار به هم میتازند. پریشانگویی و پریشانکاری از مردم امروز دیده میشود و غیر از این چیزی نیست. مردم تبدار هذیانگویی دارد. خداوند مقرر کرده و فرموده مراقب خودتان باشید نگذارید تمایلات طغیان کند این غرایز همهاش خوب است؛ اما در مسیر دین. پیغمبران فرستاده شدهاند، وحی آمده مراقب باشید که خودتان را ارزان نفروشید. شما انسانها خیلی بزرگ هستید خدا به شما عقل داده که مراقب باشید و بهشتی شوید، خودتان را ارزان نفروشید، خودتان را با جمادات و نباتات و ... معاوضه نکنید. ایمان به خدا و آخرت در دین ما خیلی مهم است جوانان عزیز در دین ما خیلی مهم است ایمان به خدا و آخرت، فراوان در کتابها نوشته شده است آنها را تحکیم کنید. نبوت و امامت وسیلهای هستند که ما را به سمت خدا و آخرت هدایت کنند. اصل خدا و آخرت است. خدا هست و آخرت هست، انبیا و امامان که ما را راهنمایی کنند که از چه راهی برویم که به خدا نزدیک شویم و از چه راهی برویم که آخرت تأمین شود پس اصل مطلب همان خدا و آخرت است. قرآن بر این دو تأکید دارد. «قُلْ مَن یَکْلَؤُکُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ»،[4] چرا فکر نمیکنید؟ خودتان بنشینید و با خودتان حرف بزنید که چه کسی مرا اینجا آورده است؟ چرا این همه چیز به من داده است؟ هدفش چیست؟ چه کاری میخواهد بکند؟ فکر کنید. همهاش دنبال این هستیم که چه کنم خانه خوب بخرم، فرش خوب بخرم، رونق بازار داشته باشم و ...، فکر کنیم کی هستیم کجا آمدهایم و کجا قرار است برویم. «قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَدًا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُم بِضِیَاء»،[5] فکر کنید اگر خدایی که شب و روز را آورده اگر همهاش را شب قرار دهد و روز را نیاورد شما چه میکنید؟ آیا قدرتی هست که آفتاب رفته را به شما برگرداند؟ همهاش شب باشد چه میکنید؟ اگر روز هم همیشه باشد و شب نباشد، هست قدرتی که شب را بیاورد؟ چشم دل را باز کنید که هم ضعف خود و هم قدرت خالق را ببینید. خداوند به شما رحمت دارد که شب و روز را منظم کرده است. به شما کسی یک جعبه شیرینی بدهد تشکر میکنید. این همه خدا به شما نعمت داده از ظاهر و باطن، اینقدر غفلت شما را گرفته است که صبح که از خواب برمیخیزید جار و جنجال زندگی مادی گوش شما را کر میکند و اصلاً دیگر صدای خدا را نمیشنوید. شب هم که شد با تماشای فیلمهای مفسد چشم دل کور میشود و دیگر حق را نمیبینی، آن وقت روز کر و شب کور چطور میشود دیندار شوند؟ یک عمر با کوردلی و کردلی زندگی میکنیم. هفتاد هشتاد سال را با کور و کردلی زندگی میکند و وقتی هم که میمیرد خداوند میفرماید: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ»،[6] یک مشت کرها و لالها و کورها به محشر میآیند، ما چقدر با علما و بزرگانمان فرق داریم. امام سجاد(ع) میفرماید: خدایا یک تشنگی در من پیدا شده و تا به تو نرسم سیراب نمیشوم، فقط وصل تو، آتش عشق در وجودم شعلهور است، عشق به تو دارم. واقعاً حرف آنها را نمیفهمیم خودمان را مقایسه نکنیم. ما کجا و آنها کجا؟ آنها چه فکری و ما چه فکری داریم. به قیامت زیاد فکر کنیم. «کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا * وَجَاء رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا»،[7] بعداً عالمی داریم، اینجا تمام میشود و میمیریم، همه معشوقهایمان تمام میشود، پول، زن و بچه و همه چیز تمام میشود. آن وقت فراغ معشوق سوزندگی دارد. وقتی انسان از معشوقش که خداست جدا شد سوزندگی دارد و الی الابد خواهد سوخت، هیچ وقتی آرامش ندارد. چنین روزی در پیش است که همه دنیا در هم ریخته است و جهنم آمده است. آن روز انسان بیدار میشود اما دیگر فایده ندارد و من ماندهام در جهنم، هم در برزخ جهنم داریم و هم در محشر، آن روز انسان بیدار میشود و میگوید وای بر من، چرا دست خالی آمدم، این همه سرمایه در دنیا داشتم، جوانی داشتم، ثروت داشتم، سلامتی داشتم، چرا دست خالی آمدم، «یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی»،[8] آن روز دیگر فایدهای ندارد. گناهکار مورد شفاعت امام حسین(ع) قرار نمیگیرد با توجه به آیات «إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا * لِلْطَّاغِینَ مَآبًا * لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا»،[9] آن روز جهنم در کمین شماست. این قرآن است مگر نمیگویند از قرآن درس بگیرید. جهنم در کمین شماست، ولو مسلمان باشی و شیعه باشی چون گناه کردهای باید مدتی در جهنم باشی تا بعد مشمول شفاعت شوی، اینطور نیست که گناه کنی و شفاعتت کنند. امام حسین(ع) که در مقابل خدا دکان باز نکرده که بی حساب شفاعت کند. خداوند میفرماید من حساب دارم کیفر و پاداش دارم، امام حسین(ع) که نمیگوید نخیر من نمیگذارم این جهنم برود این برای من گریه کرده و اشک ریخته است. اصلاً اینطور نیست. امام حسین(ع) از اول داد خدا زد. ما حسین شناس نیستیم چون خداشناس نیستیم. حسین شناسی وقتی است که خداشناس باشیم. حسین(ع) روز اولی که از مکه بیرون رفت در مسجد الحرام سخنرانی کرد، فرمود مگر شما نمیبینید که دین در حال پایمال شدن است؟ به آن حضرت میگفتند شما نروید، هم خودتان را به کشتن میدهید هم بچهها را. میفرمود: خدا خواسته مرا کشته ببیند تا دین زنده بشود. ما دین را با گناهان خودمان پایمال میکنیم و همهاش حسین حسین میکنیم. حسینشناسی خداشناسی میخواهد. آدمی که بی پروا در گناه است را امام حسین(ع) قبول نمیکند. میفرماید: مگر نمیبیند که من خودم را فدای دین کردم، دیدم دین دارد زیر پا له میشود، من در این شرایط مرگ را عزت میدانم برای خودم و شرافت من است. زندگی با این مردم در این شرایط بدبختی و ذلت است، عزت من در این است که در راه دین کشته شوم. گریه بر امام حسین(ع) باید عقلایی نیز باشد این محرم و عاشورا که میآید اگر دقت کنیم با همه غوغایی که داریم بهره عقلایی نمیگیریم، بهره عاطفی میگیریم. عاطفهمان تحریک میشود. کافر هم عاطفه دارد نه اینکه فقط ما داشته باشیم. اگر کافری ببیند شخصی را مظلومانه میکشند، همان کافر دلش میسوزد، کافر هم اشک میریزد. مگر هر اشک ریختنی درست است؟ عقلایی باشد. عواطف ما در محرم تحریک میشود شکی در این نیست، دلها میسوزد و اشک میریزیم، اما اینها عقلایی نیست، عواطف است؛ اگر عقلایی بود که خدا را فراموش نمیکردیم. عبادت تفکر در راه خداست عبادت فقط نماز و روزه نیست. عبادت تفکر در راه خداست. امام حسین(ع) از شما چه میخواهد؟ امام حسین(ع) هدف داشته است. عقلایی نیست که یک نفر آدم که میداند که کشته میشود خودش برود که کشته شود و خانوادهاش اسیر شوند. فقط همین!؟ آیا این آزادمرد است؟ این عقلایی نیست. او میگوید خدا فرموده من در خونم بغلتم. از اسب روی زمین افتاده بود و صورتش را روی خاک داغ کربلا گذاشته بود، قلب شکافته، بدن غرق در جراحت شده، دل از داغ عزیزان سوخته، جگرش از سوز عطش گداخته شده است، فریاد العطش بچهها به گوش میرسد و جانش را میسوزاند در همین حال با خدا راز و نیاز میکند. اولین لحظه گفت خدا، آخرین لحظه هم گفت خدا، راضیم به قضای تو، صابرم در بلای تو، سراپا تسلیم امر تو هستم. پی نوشت ها [1]. آل عمران/14 [2]. انفال/48 [3]. کهف/7 [4]. انبیاء/42 [5]. قصص/71 [6]. بقره/171 [7]. فجر/21 و 22 [8]. فجر/24 [9]. نبأ /21 و 22 و 23 منبع : خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) , ضیاءآبادی، سیدمحمد
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
حسینشناس نیستیم، چون خداشناس نیستیم
چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴ ۰۵:۵۹ قبل از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1101
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
این قرآن است مگر نمیگویند از قرآن درس بگیرید. جهنم در کمین شماست، ولو مسلمان باشی و شیعه باشی چون گناه کردهای باید مدتی در جهنم باشی تا بعد مشمول شفاعت شوی، اینطور نیست که گناه کنی و شفاعتت کنند. امام حسین(ع) که در مقابل خدا دکان باز نکرده که بی حساب شفاعت کند. خداوند میفرماید من حساب دارم کیفر و پاداش دارم، امام حسین(ع) که نمیگوید نخیر من نمیگذارم این جهنم برود این برای من گریه کرده و اشک ریخته است. اصلاً اینطور نیست. امام حسین(ع) از اول داد خدا زد. ما حسین شناس نیستیم چون خداشناس نیستیم. حسین شناسی وقتی است که خداشناس باشیم.
مطلبتون بسیار عالی بود ممنون خواهر خوبم می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حسینشناس نیستیم، چون خداشناس نیستیم
چهارشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۳ قبل از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1042
حالت :
ارسال ها :
2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
395
اعتبار کاربر :
19494
پسند ها :
2065
تشکر شده : 1034
|
عبادت تفکر در راه خداست
حسین شناس نیستیم چون حق شناس نیستیم و این از تاریخی که می نویسیم مشخص است ما در سرنوشت دخیل هستیم همانقدر که خواست خداوند در طول خواست ماست به ما اختیار داده تا راه را خودمان انتخاب کنیم همانقدر که قطع به یقین به قضا و قدر الهی معتقدیم و باید تسلیم ورضا به قضا و قدر الهی باشیم باید از اختیاری که خداوند به ما داده سود بجوییم و راه درست را انتخاب کنیم . چرا یاران امام حسین علیهم السلام در کربلا انقدر کم بود پس انهمه مدعی دعوت امام علیه السلام به کوفه چه شدند ؟ چرا امام حسن علیه السلام مجبور به صلح بودند ؟ چرا حضرت علی علیه السلام را خانه نشین کردند ؟ چرا پهلوی نازنین حضرت زهرا سلام الله علیها را شکستند و صدایی از کسی در نیامد ؟ پیامبری که رحمت للعالمین بودنش برای هیچ کس پوشیده نبود هم او که فاطمه اش را چونان پاره تن خویش دوست می داشت و می فرمود: فاطمةُ بضعت منّی من اذاه فقد اذانی و من اذانی فقد اذاللّه و اما چه کردند آن کور دلان و پاره تن پیامبر را بین در و دیوار… چرا یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید 313 تن باشند ؟ چرا امام نمی اید ؟ مگر ما مدعیان منتظر نیستیم ؟چرا فکر میکنیم که امام علیه السلام از احوال ما اگاه نیست ؟چرا؟ خدایا عاقبت ما را ختم به خیر کن . خدایا ما به راه راست هدایت کن. دستمان را بگیر. از ما غافل نشو که اگر لحظه ای از ما غفلت کنی گمراه خواهیم شد . صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آبَائِكَ الطَّاهِرِينَ الطَّيِّبِينَ الْمُنْتَجَبِينَ وَ عَلَى ذَرَارِيَّهُمْ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ. می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
حسینشناس نیستیم، چون خداشناس نیستیم
یکشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۴ ۰۳:۳۱ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1310
حالت :
ارسال ها :
3265
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
431
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
74079
پسند ها :
5100
تشکر شده : 6163
|
اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف رسولک اللهم عرفني رسولک
فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني ترجمه: خدايا خود را به من بشناسان، زيرا اگر خود را به من نشناساني من پيامبرت را نشناسم. خدايا پيامبرت را به من بشناسان، زيرا اگر پيامبرت را به من نشناساني حجتت را نشناسم. خدايا حجتت را به من بشناسان، زيرا اگر حجتت را نشناسم، از دين خود منحرف و گمراه گردم. می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
حسینشناس ، نیستیم، ، چون ، خداشناس ، نیستیم ، |
|