آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴ ۰۹:۱۶ قبل از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1103
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
قصه قشنگیه حتما بخونید روزی جوانی پیش پدرش آمدو گفت:دختری رادیده ام ومیخواهم بااوازدواج کنم .من شیفته زیبایی این دختر وجادوی چشمانش شده ام . پدرباخوشحالی گفت :بگواین دخترکجاست تابرایت خواستگاری کنم وبه اتفاق رفتند تادخترراببینند اماپدربه محض دیدن دختر دلباخته اوشدوبه پسرش گفت: ببین پسرم این دخترهم ترازتونیست وتونمیتوانی اوراخوشبخت کنی اورابایدمردی مثل من که تجربه زیادی درزندگی داردسرپرستی کند تابتواندبه اوتکیه کند پسر حیرت زده جواب داد :امکان نداردپدرکسی که بااین دخترازدواج میکند من هستم نه شما..... پدروپسرباهم درگیرشدند وکارشان به اداره پلیس کشید ماجرارابراب افسرپلیس تعریف کردند.افسردستورداددختررااحضارکنندتاازخوداوبپرسندکه میخواهد با کدامیک ازاین دوازدواج کندافسرپلیس بادیدن دخترشیفته جمال ومحودلربایی اوشد وگفت :این دختر مناسب شمانیست بلکه شایسته ی شخص صاحب منصبی چون من است واین بارسه نفری باهم درگیرشدند وبرای حل مشکل نزدوزیررفتند وزیربادیدن دخترگفت :اوباید باوزیری مثل من ازدواج کند .....و.....قضیه ادامه پیداکرد تا رسید با شخص امیر امیرنیز مانند بقیه گفت:این دخترفقط بامن ازدواج میکند... بحث ومشاجره بالاگرفت تااینکه دخترجلوآمدوگفت :راه حل مسئله نزدمن است .من میدوم وشما نیز پشت سرمن بدوید اولین کسی که بتواند مرابگیرد بااوازدواج خواهم کرد. .....وبلافاصله شروع به دویدن کردوپنج نفری :پدر؛ پسر؛ افسرپلیس ؛ وزیر وامیر بدنبال او......... ناگهان ...هرپنج نفر باهم به داخل چاله عمیقی سقو ط کردند دخترازبالای گودال به آنهانگاهی کردوگفت:آیا میدانید من کیستم ؟!! من دنیا هستم !! من کسی هستم که مردم بدنبالم میدوندوبرای بدست آوردنم باهم رقابت میکنند ودرراه رسیدن به من ازدینشان غافل میشوندتازمانیکه درقبر گذاشته میشوند درحالی که هرگز به من نمیرسند
می پسندم 3 0 3 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
عشق کور
جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴ ۱۰:۳۵ قبل از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2275
حالت :
ارسال ها :
658
محل سکونت : :
shomal
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
71
اعتبار کاربر :
16029
پسند ها :
357
تشکر شده : 192
|
داستان جالبی بود ممنون ولی چقدر نفسشون سست بوده ا در جا شیفته شدند همینجوری تا فردا صبح کار نداشتی معاذالله ملتو دنبال این دنیا میکشوند با این وضع هه
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عشق کور
جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴ ۱۱:۳۱ قبل از ظهر
[2]
|
|||
نوشته شده توسط : جوادالائمه69 » داستان جالبی بود ممنون ولی چقدر نفسشون سست بوده ا در جا شیفته شدند همینجوری تا فردا صبح کار نداشتی معاذالله ملتو دنبال این دنیا میکشوند با این وضع هه
مسلمانان سرای عمر، در گیتی دو در دارد که خاص و عام و نیک و بد بدین هر دو گذر دارد دو در دارد حیات و مرگ کاندر اول و آخر یکی قفل از قضا دارد، یکی بند از قدر دارد چو هنگام بقا باشد قضا این قفل بگشاید چو هنگام فنا آید قدر این بند بردارد اجل در بند تو دائم تو در بند امل آری اجل کار دگر دارد، امل کار دگر دارد هر آن عالم که در دنیا به این معنی بیندیشد جهان را پر خطر بیند روان را پر خطر دارد هر آنکس کو گرفتارست، اندر منزل دنیا نه درمان اجل دارد نه سامان حذر دارد کمر گیرد اجل آنرا که در شاهی و جباری زحل، مهر نگین دارد قمر طرف کمر دارد اگر طبع تو از فرهنگ دارد فر کیخسرو وگر شخص تو اندر جنگ زور زال زر دارد اگر تو فیالمثل ماهی و از گردون سپر داری بسر عمر ترا لابد زمانه پی سپر دارد ایا، سرگشتهٔ دنیا مشو غره به مهر او که بس سرکش که اندر گور خشتی زیر سر دارد طمع در سیم و زر چندین مکن گردین و دل خواهی که دین و دل تبه کرد آن که دل در سیم و زر دارد جهان پر آتش آزست و بیچاره دل آنکس که او اندر صمیم دل از آن آتش شرر دارد چه نوشی شربت نوشین و آخر ضربت هجران همه رنجت هبا گردد همه کارت هدر دارد تو اندر وقت بخشیدن جهانی مختصر داری جهان از روی بخشیدن ترا هم مختصر دارد سنایی را مسلم شد که گوید زهد پرمعنی
نداند قیمت نظمش، هر آن کو گوش کر دارد می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
عشق کور
جمعه ۸ آبان ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶ قبل از ظهر
[3]
|
|||
واقعا حیفم اومد این شعرارو نذارم خیلی زیبا گفته شده :
از مثنوی معنوی می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
عشق ، کور ، |
|