آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
یکشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۳۴ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
146
حالت :
ارسال ها :
650
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
465
دعوت شدگان :
19
اعتبار کاربر :
5448
پسند ها :
399
تشکر شده : 1546
|
با عرض معذرت پست حذف گردید.
ویرایش موضوع توسط : حانیه
در تاریخ : دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ۰۴:۲۲ بعد از ظهر
می پسندم 3 2 1 تعداد آنلایک ها ( 2 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
مدعیان اخلاق مداری
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۴۸ قبل از ظهر
[1]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2697
حالت :
ارسال ها :
263
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
195
اعتبار کاربر :
2765
پسند ها :
280
تشکر شده : 143
|
نوشته شده توسط : مرضیه »
‹‹..کسانی که ادعا میکنند اخلاقمدار یا دینمدارند، میزان حساسیّتی که از خود در برابر نقض این ارزشها نشان میدهند باید با میزان اهمّیّت ارزش نقض شده متناسب باشد.
یعنی اگر در برابر نقض یک ارزش درجه چندم از خود واکنش شدیدی نشان دهند، امّا در برابر نقض یک ارزش درجه اول سکوت کنند و هیچ واکنشی از خود نشان ندهند، این نشان میدهد که انگیزه آنان در دفاع از ارزشهای اخلاقی یا دینی انگیزهای سیاسی یا اقتصادی است، نه انگیزهای دینی یا اخلاقی. همچنین است اگر در برابر نقض یک ارزش خاص در دورهای سکوت کنند و در دورهای دیگر به آن اعتراض کنند. بنابراین، روشن است که تعهد دینی و تعهد اخلاقی اقتضا میکند که ما برای همه ارزشها درجه یکسانی از اهمیت قائل نشویم، و دربرابر نقض آنها حساسیت و واکنش یکسانی از خود نشان ندهیم. مثلاً حق الناس مهمتر از حق الله است، و حرمت دروغ و تزویر و ریا و ریختن آبروی مردم بیشتر از حرمت شرابخواری است. بنابراین، میزان پایبندی یک دیندار واقعی به ارزشهای درجه چندم نمیتواند به همان میزان پایبندی باشد که او باید نسبت به ارزشهای درجه اول داشته باشد. همچنین حساسیت و واکنش عاطفی و عملی او در برابر نقض این ارزشها باید با درجه اهمیت ارزش نقض شده متناسب باشد. برای مثال کسی که نسبت به بدحجابی حساس است، و حاضر است برای مبارزه با بدحجابی کفن بپوشد و تظاهرات کند، امّا نسبت به رواج دروغ و ریا و اختلاس و غارت بیت المال و فقر در جامعه خود بیتفاوت است، معلوم میشود که حساسیتهای او دینی و اخلاقی نیست، بلکه سیاسی و اقتصادی است. متأسفانه در جامعۀ ما هستند کسانی که نسبت به بدحجابی واکنش تند و شدید نشان میدهند، امّا اگر در طول روز صدها کودک خردسال را مشاهده کنند که در اثر فقر به جای رفتن به مدرسه مجبورند در سر چهارراهها یا پیادهروها جنس بفروشند یا شیشه اتومبیلها را تمیز کنند، و دیدن این صحنهها هیچ واکنشی را در آنان برنمیانگیزد. درواقع مشکلی که ما داریم این است که نظام ارزشی اخلاقی و دینی در جامعه ما کاملاً وارونه شده، و ارزشهای درجه چندم جای ارزشهای درجۀ اوّل را گرفتهاند. و این خود یکی از نشانههای یک جامعۀ بد اخلاق است. اتفاقاً هم اولیای دین و هم متفکران بزرگ ما نسبت به وارونه شدن نظام ارزشی بسیار حساس بودهاند. برای مثال، حضرت علی(ع) در آنجا که میفرماید: اسلام پوستین وارونه بر تن خواهد کرد، مرادشان همین است. یکی از نقدهای اصلی حافظ به جامعه دینی روزگار خود نیز همین است که در این جامعه نظام ارزشها وارونه شده و ارزشهای درجۀ دوّم یا چندم جای ارزشهای درجۀ اوّل را گرفتهاند. مثلاً آنجا که میگوید: «در میخانه ببستند خدایا مپسند .. . که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند»، دقیقاً به همین نکته اشاره دارد که اگر کسی حساسیّت و دغدغۀدینی و اخلاقی درستی داشته باشد و نظام ارزشی مورد قبول او وارونه نباشد، به بازبودن در خانۀ تزویر و ریا باید بیشتر حساسیّت داشته باشد تا باز بودن در میخانه. بهعلاوه، نکتۀ اخلاقی مهّم دیگری که در این بیت نهفته است این است که سلب آزادی مردم و تحمیل ارزشهای درجۀ دوّم دینی و اخلاقی بر آنها با استفاده از زور موجب شیوع و رواج تزویر و ریا در جامعه میشود و این به معنای دفع فاسد به افسد است. غزالی نیز وقتی علم اخلاق را فقه باطن مینامد و آن را برتر از فقه ظاهر مینشاند و از احیای علوم دین سخن میگوید، درواقع در صدد اصلاح این وارونگی است. مقصود او از احیای علوم دین احیای علوم باطنی مانند اخلاق و عرفان است، وگرنه میدانیم که در زمان او علوم ظاهری مانند فقه و کلام پررونق بودند..›› برگرفته از گفتوگویی با استاد ابوالقاسم فنایی با عنوان اخلاق دینی و اخلاق فرادینی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب...با تشکر از متن ارسالی لازم شد چند نکته رو در مورد آنچه بنده دیدم عرض کنم...
اولا این که مواردی رو که به عنوان متغییر رفتار بر شمردید کامل و جامع نیست و به نظر بنده درست نیست که ما به کسی که دغدغه ی حجاب داره(هر چند تند و شدید-البته قبول دارم اشتباهه-)برچسب اقتصادی یا سیاسی بزنیم...
ثانیا کلمه ی مقابل ارزش ضد ارزش هست، و نه ارزش درجه ی دو و سه...در واقع وارونگی ارزش در صورتی اتفاق میوفته که تمام ارزش ها به ضد خودش تبدیل بشه نه این که ارزش درجه ی دو پر رنگ تر از ارزش درجه ی یک بشه(هر چند از نظر جامعه شناختی میشه دلیل این پر رنگی رو پیدا کرد و این امر لزوما به معنی وارونگی ارزش ها نیست )هر چند لازمه ی حاکمیت ضد ارزش رواج ارزش های درجه ی دو و سه هست ولی توجه داشته باشیم که ارزش درجه ی دو فی نفسه ضد ارزش نیست و ربطی به وارونگی نداره... ثالثا همانطور که در مثال حافظ بیان کردید جمله ی در میخانه ببستند رو به روی جمله ی باز شدن در تزویر و ریا قرار گرفته و در واقع این دو نقیض هم هستند ولی آیا به نظر شما مبارزه با بی حجابی رو به روی کمک کردن به کودکان فقیر قرار میگیره؟...پس مثال و نتیجه گیریتون منتفی هست... مثال ها و نقل های خوبی بیان شده اما نتیجه گیری مناسبی صورت نگرفته... و لذا به این امر توجه کنیم که باید به افراد دلسوزی که اهمیت و الویت موضوعات براشون مبهم هست روشن سازی کرد تا ارزش ها به ضد خودش تبدیل نشه ،چرا که هر کس به اندازه ی فهم خودش از دین دست به اقدام میزنه... با تشکر می پسندم 3 2 1 تعداد آنلایک ها ( 2 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
مدعیان اخلاق مداری
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۰۱ قبل از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
146
حالت :
ارسال ها :
650
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
465
دعوت شدگان :
19
اعتبار کاربر :
5448
پسند ها :
399
تشکر شده : 1546
|
ویرایش ارسال توسط : حانیه
در تاریخ : دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ۰۴:۲۳ بعد از ظهر می پسندم 2 1 1 تعداد آنلایک ها ( 1 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
مدعیان اخلاق مداری
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ۱۰:۵۲ قبل از ظهر
[3]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2697
حالت :
ارسال ها :
263
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
195
اعتبار کاربر :
2765
پسند ها :
280
تشکر شده : 143
|
نوشته شده توسط : مرضیه » نوشته شده توسط : متین23 »
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب...با تشکر از متن ارسالی لازم شد چند نکته رو در مورد آنچه بنده دیدم عرض کنم...
اولا این که مواردی رو که به عنوان متغییر رفتار بر شمردید کامل و جامع نیست و به نظر بنده درست نیست که ما به کسی که دغدغه ی حجاب داره(هر چند تند و شدید-البته قبول دارم اشتباهه-)برچسب اقتصادی یا سیاسی بزنیم...
ثانیا کلمه ی مقابل ارزش ضد ارزش هست، و نه ارزش درجه ی دو و سه...در واقع وارونگی ارزش در صورتی اتفاق میوفته که تمام ارزش ها به ضد خودش تبدیل بشه نه این که ارزش درجه ی دو پر رنگ تر از ارزش درجه ی یک بشه(هر چند از نظر جامعه شناختی میشه دلیل این پر رنگی رو پیدا کرد و این امر لزوما به معنی وارونگی ارزش ها نیست )هر چند لازمه ی حاکمیت ضد ارزش رواج ارزش های درجه ی دو و سه هست ولی توجه داشته باشیم که ارزش درجه ی دو فی نفسه ضد ارزش نیست و ربطی به وارونگی نداره... ثالثا همانطور که در مثال حافظ بیان کردید جمله ی در میخانه ببستند رو به روی جمله ی باز شدن در تزویر و ریا قرار گرفته و در واقع این دو نقیض هم هستند ولی آیا به نظر شما مبارزه با بی حجابی رو به روی کمک کردن به کودکان فقیر قرار میگیره؟...پس مثال و نتیجه گیریتون منتفی هست... مثال ها و نقل های خوبی بیان شده اما نتیجه گیری مناسبی صورت نگرفته... و لذا به این امر توجه کنیم که باید به افراد دلسوزی که اهمیت و الویت موضوعات براشون مبهم هست روشن سازی کرد تا ارزش ها به ضد خودش تبدیل نشه ،چرا که هر کس به اندازه ی فهم خودش از دین دست به اقدام میزنه... با تشکر گفته ی هر بزرگواری باشه این متن از نظر بنده قابل نقده و جبهه گیری تیزی علیه به قول خودتون ارزش های درجه ی دو گرفته شده(باید مراقب باشیم پازل دشمن تکمیل نشه).خب اگه ارزشهای درجه ی دو و سه دارن خیلی پررنگ میشن دلیل بر اهمیت موضوع در نگاه عوام هست(هر چند شرایط و مراتب امر به معروف رو ندونن و تند برخورد کنن)بنده قبول دارم که این موارد تا حدودی به دین هم ضربه میزنه و نباید زیاد بهش دامن زد اما نوع مقابله ی این استاد بزرگوار که این موارد رو رو به روی ارزش قرار دادن کم لطفی محسوب میشه در برابر کسانی که دارن خالصانه در این زمینه زحمت میکش(بازم میگم هر چند کارشون دچار مشکل باشه).نقل قول از خودتون"برای مثال کسی که نسبت به بدحجابی حساس است، و حاضر است برای مبارزه با بدحجابی کفن بپوشد و تظاهرات کند، امّا نسبت به رواج دروغ و ریا و اختلاس و غارت بیت المال و فقر در جامعه خود بیتفاوت است، معلوم میشود که حساسیتهای او دینی و اخلاقی نیست، بلکه سیاسی و اقتصادی است." این برداشت تحت هر شرایطی ناقصه و رای متقن دادن در این زمینه نوعی اجحاف محسوب میشه... و در مثال دوم درواقع مشکلی که ما داریم این است که نظام ارزشی اخلاقی و دینی در جامعه ما کاملاً وارونه شده، و ارزشهای درجه چندم جای ارزشهای درجۀ اوّل را گرفتهاند. خب اگه نظام ارزشی وارونه شده باید نظام ضد ارزشی حاکم بشه نه نظام ارزش درجه ی دو.و اگر منظور از وارونگی، وارونگی ارزش درجه ی اول با درجه ی دوم و سوم هست که دیگه به این موضوع کلمه ی وارونگی اطلاق نمیشه و باید یه لفظ دیگه به کار برده بشه...از فردی که عنوان استادی رو یدک میکشه این جنس مثال ها و برداشت ها بعیده زده بشه مثال حافظ هیچ ربطی به موضوعاتی که قبل و بعد از مثال بدان اشاره کرده شده ندارد چرا که عرض کردم در مثال حافظ دو جمله رو به روی هم قرار گرفته اند .میتوان گفت منظور حافظ اینگونه بوده است که خدایا با بسته شدن یک منکر کمک کن منکر دیگری(منکری بزرگتر) باز نشود و در حالی که موضوعاتی که این استاد مطرح کرده اند(مبارزه با بد حجابی و فقر کودکان خیابانی و مبارزه با ریا و مبارزه با دروغ و ...)نمیتواند مرتبط باشد چرا که رو به روی هم نیستند.به طور ساده میتوان گفت در مثال اول بستن میخانه میشه کار خوب و باز شدن در تزویر میشه کار بد و در مثال مرتبط با حجاب میتوان گفت مبارزه با بی حجابی کار خوب و مبارزه با دروغ و ریا و تزویر کار خوبتر...دیدیم که این دو مورد رو به روی هم یا عین هم نیستند و قابل ربط دادن به هم نیستند می پسندم 2 2 0 تعداد آنلایک ها ( 2 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
مدعیان ، مداری ، اخلاق ، |
|