آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۱۸ بعد از ظهر
|
|||||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
هرکــدوم از مـا کتاب هایی کــم و بیــش خوندیم ؛
گـاهی بعضی از قسمت هـای نوشته شده ی یک کــتاب،خیــــــلی عمیق تونســتن روی مـا اثر بـزارند و بـاعث بشند دقـایقی بیشـر روشون تفکر کنیم .حتی شـاید دست به قلم هم شده باشید تا دور اون مــتن رو علامـت گذاری کنید . شـاید جالب و مفیــد باشه که هرکـدومون تو این تـاپیک گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف که به دلــمون نشسته همراه ذکر عنوان و نویسنده ی کتـاب،جمع آوری کنیم . می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۱۹ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
اگر ثروتمند نيستي مهم نيست،بسياري از مردم ثروتمند نيستند
اگر جوان نيستي ،همه با چهره ي پيري مواجه مي شوند
اگر تحصيلات عالي نداري با كمي سواد هم مي توان زندگي كرد اگر سالم نيستي ، هستند افرادي كه با معلوليت و بيماري زندگي مي كنند اما اگر عزت نفس نداري ، برو بمــير كه هيــچ نداري .. ! می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۲۱ بعد از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم. چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم موری به طور تمام وقت روی صندلی چرخدار می نشست. و با این حال پر از فکر بکر و نکته بود. مطالبش را روی هر چه به دستش می رسید یادداشت می کرد. باورهایش را به رشته تحریر در می آورد. درباره زندگی در سایه مرگ می نوشت : «آن چه را می توانید انجام دهید و آن چه را نمی توانید بپذیرید» «بپذیرید که گذشته هر چه بوده گذشته، گذشته را انکار نکنید» «بیاموزید تا خود و دیگران را ببخشایید» «هرگز خیال نکنید فرصتی از دست رفته است» می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
* همیشه داشتن و از دست دادن به مراتب آدم را بیشتر ناراحت میکند تا این که از اول نداشته باشد . * فقط یک گناه وجود دارد و آن دزدی است .. دروغ که بگویی حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. * ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است . * او گفت : خیلی می ترسم و من گفتم : چرا؟ و او گفت : چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول . خوشحالی این شکلی وحشتناک است . ازش پرسیدم : چرا؟ و او گفت : وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد ، می گذارد این طور خوشحال باشی. * بعضی از قصه ها نیازی به گفتن ندارند . می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۲۷ بعد از ظهر
[4]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
اگر از چيزهايي كه در زندگي اهميت دارند نگه داري كنيم
اگر با كساني كه دوستشان داريم درست و مطابق با ايمانمان رفتار كنيم زندگي مان از لرزش دردناك كارهاي ناتمام مصيبت نمي بيند. می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۳۰ بعد از ظهر
[5]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
صحیفه سجادیه♥
به نظرم از احساسی ترین کتابهایی است که خوانده ام و پنجاه و چهار مناجات از حضرت سجاد علیه السلام در آنست . گزیده ای ازآخرین مناجاتایشان با خدا در جهت زدودن غم و اندوه: 🍀 ای زداینده اندوه و برطرف کننده غم و رحمت آورنده در دو دنیا بر محمد و آلش درود فرستو اندوه مرا برطرف ساز.خداوندا از تو میخواهم همچون کسیکه نیازش سخت و نیرویش سست است و گناهانش افزایش یافته ... از تو درخواست عملی را دارم که هر که آنرا بجا آرد دوستش داری ... و جان مرا در حال استواری بگیر و نیازم را از دنیا قطع کن... از تو بهترین سرنوشت گذشته را می خواهم و از بدترین سرنوشت گذشته به تو پناه میبرم. شوق مرا در گداییم (نیاز از خدا) مانند عاشقانت در گداییشان قرار ده... پس من روز کردم درحالیکه در همه کارها اعتماد و امیدم تویی پس برایم برنامه ای مقرر فرما که پایان آن از همه فرخنده تر باشد 🍀 می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۳۲ بعد از ظهر
[6]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
مهم نيست كه به چه چيز معتقد هستيم
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۳۴ بعد از ظهر
[7]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
آدم هر قدر بیشتر بفهمد، تنهاتر می شود. یک عمر با ترس هایمان زندگی کردیم، با ترس هایی که توی مغزمان فرو کرده اند. این تنها چیزی است که یاد گرفته ایم.
اگر از بچگی می گذاشتند وقتی دلمان می خواهد فریاد بزنیم و آن را توی گلویمان خفه نکنیم، وضعمان بهتر از این بود... " روزی که هزار بار عاشق شدم __ روح انگیز شریفیان / انتشارات مروارید " می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۴۲ بعد از ظهر
[8]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند ... ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاینرو مجبور بودند برگزینند: یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد... دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۴۵ بعد از ظهر
[9]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
اینجا، بعضی ها زندگی نمی کنند، مسابقه ی دو گذاشته اند ،
می خواهند به هدفی که در افق دور دست است برسند؛ و در حالیکه نفسشان به شماره افتاده، می دوند و زیبایی های اطراف خود را نمی بینند ؛ آن وقت روزی می رسد که پیر و فرسوده هستند، و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بی تفاوت است ... کتاب : بابا لنگ دراز / نویسنده : جین وبستر می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۴۷ بعد از ظهر
[10]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
روحیه ی خوب ازآن کسانی است که برداشت مثبت و خوب از پیش آمد ها می کنند
اگر از یک مسئله کسی برداشت و تحلیل منفی می کند این فکر منفی آزارش میدهد انرژی اش را می گیرد روحیه اش را خراب می کند و نمی داند که موهبت از دل رویداد ها زودتر بیرون می آید علت اینکه بعضی ها رنجشان بیشتر می شود شکستشان بیشتر می شود این است که اینان از خود سوالات منفی می پرسند: چرا هرچی سنگه مال پای لنگه؟ چرا بد بختم؟ چرا اینجوری شد؟ چرا فقط من؟ و هزاران چرای دیگر... بعضی ها از خودشان سوالات مثبت می پرسند: چطور می توانم وضعیتم را عوض کنم؟ چه راه حل هایی باید پیش بگیرم؟...
انسان خاصیت جذب انرژی دارد و از رویدادی که برایش پیش می آید باید تحلیل مثبت کند تا سطح انرژی اش بالا رود و لیاقتش برای جذب موهبت ها بیشتر و بیشتر شود.
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۵۱ بعد از ظهر
[11]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
می گویند:روزی مولانا ،شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه ی مولانا رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید:آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟! شمس پاسخ داد:بلی. مولانا:ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم!! ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن. ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟! ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند. - با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت. - پس خودت برو و شراب خریداری کن. - در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟! ـ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم ،نه صحبت کنم و نه بخوابم. مولوی به دلیل ارادتی که به شمس دارد خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد. تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شد و شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن از میکده خارج شد. هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:"ای مردم!شیخ جلاالدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است." آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد. مرد ادامه داد:"این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد!" سپس بر صورت مولانا آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و چه بسا به قتلش رسانند.در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد:"ای مردم بی حیا!شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید،این شیشه که میبینید حاوی سرکه است زیرا که هرروز با غذای خود تناول میکند." رقیب مولوی فریاد زد:"این سرکه نیست بلکه شراب است." شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه ی مردم از جمله آن رقیب قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست. رقیب مولانا بر سر خود کوبید و خود را به پای مولانا انداخت ،دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.آنگاه مولانا از شمس پرسید:برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟ شمس گفت:برای این که بدانی آنچه که به آن مینازی جز یک سراب نیست،تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی،با تصور یک شیشه شراب همه ی آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند.این سرمایه ی تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت. پس به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
گلچینی از بهـترین قسمـت هـای کتاب هـای مختلف
شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۸ قبل از ظهر
[12]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1883
حالت :
ارسال ها :
1670
محل سکونت : :
خیلیا می دونن کجام...
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
173
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
23379
پسند ها :
1359
تشکر شده : 2161
|
شازده کوچولو پرسید:
پس آدمها کجا هستند؟ در صحرا آدم احساس تنهایی میکند! مار گفت: با آدمها هم احساس تنهایی میکنی...! آنتوان دو سنتاگزوپری - شازده کوچولو می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
قسمـت ، هـای ، کتاب ، هـای ، مختلف ، بهـترین ، از ، گلچینی ، |
|