انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » رهبری و مراجع تقلید » بزرگان دینی » آیت الله حاج آقا رحيم ارباب



آیت الله حاج آقا رحيم ارباب

آیت الله حاج آقا رحيم ارباب به نام خدا ولادت در سال 1297 هـ . ق. در قريه «چرمهين» اصفهان و در خانة حاج علي پناه (ارباب حاج آقا) پسري به دنيا آمد كه نام او را «رحيم» برگزيدند. خاندان پدر آقا رحيم، حاج علي پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علي پناه فرزند ملا عبدالله شيراني بود. «آقا رحيم در خانواده‌اي رشد كرد كه افرادي باسواد، اهل شعر و ادب وتاريخ بودند. پدر ايشان در شعر، تخلّص «لنگر» داشت و سال‌ها با عمان ساماني و
Hdj hggi ph[ Hrh vpXl hvfhf


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۲:۴۶ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6235
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1187
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92888
پسند ها : 4935
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14912
وبسایت من : وبسایت من


مدال ها:6
بهترین ارسال کننده
بهترین ارسال کننده
مدال 2 سالگی عضویت
مدال 2 سالگی عضویت
نفر اول مسابقه
نفر اول مسابقه
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
کاربران برتر
کاربران برتر

|

آیت الله حاج آقا رحيم ارباب

به نام خدا
ولادت
در سال 1297 هـ . ق. در قريه «چرمهين» اصفهان و در خانة حاج علي پناه (ارباب حاج آقا) پسري به دنيا آمد كه نام او را «رحيم» برگزيدند.
خاندان
پدر آقا رحيم، حاج علي پناه، مشهور به ارباب حاج آقا (فرزند عبدالله مشهور به ارباب آقا) فرزند حاج علي پناه فرزند ملا عبدالله شيراني بود.
«آقا رحيم در خانواده‌اي رشد كرد كه افرادي باسواد، اهل شعر و ادب وتاريخ بودند. پدر ايشان در شعر، تخلّص «لنگر» داشت و سال‌ها با عمان ساماني و دهقان ساماني و ملا محمد همامي و ديگر شعراي معاصرش جلسات شعر داشت. آقا رحيم نيز بيش‌تر اشعار فارسي حافظ و مولانا وشعراي عرب را كه حفظ داشت، ‌از دورة كودكي خود و از طريق شنيدن از زبان پدر و عمويش بوده است.»
آقا رحيم ارباب بزرگ‌ترين فرزند خانواده‌اش بود. وي دو برادر و يك خواهر داشت. يكي از برادرانش، عبدالله ارباب (1298 ـ 1379 هـ . ق) استاد بزرگ خط نسخ بود و قرآن و كتاب‌هاي دعا را با اين خط مي‌نوشت.
دومين برادر وي، حاج عبدالعلي ارباب (1304 ـ 1384 هـ . ق) بود. او مردي باسواد و اهل كمال بود كه مخارج خانواده به همت وي تأمين مي‌شد.
هر دو برادر آقا رحيم از وي كوچك‌تر بودند، و پيش از او وفات يافتند.[1]
اجداد آقا رحيم ارباب «از اعيان دهاقين و مشاهير نجبا و بزرگ زادگان قرية چرمهين از قراي معروف روستاي لنجان اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدين سبب به لقب ارباب خوانده مي‌شود.»[2]
پدر و عمويش (ارباب حاج حسن) از ستم «بختياري‌ها گريخته ... به شهر آمدند كه تظلم كنند؛ امّا چه نتيجه كه حاكم، خود فاسدتر از آن‌ها (بختياري‌ها) بود و به ناچار براي هميشه در اصفهان و ـ در محلة‌ باغ همايون سابق و باغ تختي امروزي ـ ساكن شدند و محل سكونت آن‌ها چهار خانة تو در تو بود كه چهار طرف اين خانه‌ها اتاق وجود داشت، ‌و هشت خانوار كه حدود شصت نفر بودند در صلح و صفا و ‌آرامش مي‌زيستند ...»[3]
تحصيلات
آقا رحيم ارباب، ادبيات فارسي و بخشي از صرف و نحو را در كودكي، نزد ملا محمد همامي،[4] در «چرمهين» خواند. وي در اصفهان، بقية مقدمات و سطوح را نزد حاج ميرزا بديع (متوفا: 1318 هـ . ق.)، قوانين اصول را نزد علامه آيت الله آقا سيد محمدباقر درچه‌اي (متوفا: 1342 هـ . ق.) و خارج اصول فقه را نزد سيد ابوالقاسم دهكردي و حاج آقا منير احمدآبادي (متوفا: 1342 هـ . ق.) آموخت. فلسفه، هيئت و رياضيات را نزد جهانگير خان قشقايي و ‌آخوند ملا محمد كاشي فراگرفت.[5]
وي 4 سال به فراگيري اسفار نزد حاجي ملا اسماعيل درب كوشكي پرداخت. او براي ادامة تحصيلات، به عراق رفت و در درس ميرزا محمد حسن شيرازي شركت كرد، تا به مقام اجتهاد نائل آمد.
او شوق فراواني نسبت به فراگيري دانش داشت. خودش در اين باره مي‌گويد:
«از اول شب آمادة مطالعة كتاب‌هاي علمي مي‌شدم و مطالعه طول مي‌كشيد تا شام حاضر مي‌شد و لذت مطالعة كتاب، ‌مهلت به صرف شام نمي‌داد و غذا سرد مي‌شد و گاهي مطالعه طول مي‌كشيد تا صبح مي‌شد و بعد از تناول غذاي شب و اداي فريضة صبح، در مجلس درس حاضر مي‌شدم و با شوقِ علم آموزي اعتنا به كمبود خواب نداشتم.»[6]
آقا رحيم ارباب «از حيث تبحّر در ادبيات، در زمان خود كم نظير بودند. تمام اشعار سيوطي را در سن نود و چند سالگي از حفظ داشتند و نيز كتاب شرح منظومة ملا هادي سبزواري را، همين ملاهادي كتابي دارد در فقه به نام «نبراس» كه هم نظم است و هم نثر و موضوع آن فلسفة احكام است.»[7]
استادان
استادان حاج آقا رحيم در اصفهان و نجف به شرح ذيل است:
1. حجت الاسلام و المسلمين ابوالمعالي كلباسي.
2. آخوند ملا محمد كاشي.
3. آيت الله سيد محمد تقي مدرس.
4. آيت الله حاج سيد محمد باقر درچه‌اي.
5. جهانگير خان قشقايي.[8]
6. آيت الله سيد ابوالقاسم دهكردي (1272 ـ 1353 هـ . ق.)
7. ميرزا بديع درب امامي (متوفا: 1318 هـ . ق.).[9]
8. حاج آقا منير احمد آبادي (1269 ـ 1342 هـ . ق.).
9. آقا سيد محمود كليشادي (متوفا: 1324 هـ . ق).[10]
احترام به استادان
ارادت و عشق آقا رحيم به استادانش، به خصوص جهانگيرخان قشقايي و آخوند كاشي به حدّي بود كه نظيرش در كم‌تر كسي ديده شده است. وي در خدمت آن دو بزرگوار مي‌ايستاد تا بگويند: آقا رحيم، بنشين! آن وقت با ادب در حضور آنان مي‌نشست. «نكتة مهمي كه در زندگي ايشان قابل توجه است و به عنوان اسوه پذيري از آيت الله ارباب مي‌توان نام برد، ‌اين است كه در مورد خدمت به استادش، جهانگيرخان اين گونه بود كه كليّة وسايل زندگي و خوراك ايشان را تهيه و غذاي ايشان را آماده مي‌كرد و حتي لباس‌هاي ايشان را با نهايت احتياطي كه طبيعت او بود، مي‌شست؛ آن گاه اگر اجازه مي‌داد از خدمتش مرخص مي‌شد.»[11]
تدريس
او شرح لمعه تدريس مي‌كردند. درس شرح لمعه ايشان «آن قدر تطبيقي بود و شرح و بسط داشت كه مطالب را استدلالي براي شاگردانشان مي‌گفتند. آن كساني كه مي‌رفتند درس ايشان و آن را يادداشت مي‌كردند، از شرح لمعه آيت الله ارباب بيشتر از درس خارج ديگران استفاده مي‌كردند؛ به طوري كه كسي شش يا هفت سال به درس خارج حاج آقا رحيم ارباب مي‌رفت، ادعاي اجتهادش مقرون به دليل مي‌شد. چون در هر بحث فقهي، ايشان رواياتش را از بحار الانوار و يا كتب مشهور روايي كه مستند فقه است، نقل مي‌نمودند و يا نظر استادان فقه را با دلايل آن مي‌گفتند. كتاب وسايل الشيعه از كتاب‌هاي جامع اخبار فقهي است، كانّهُ ايشان آن روايات را حاضر الذهن داشتند و اقوال مختلف فقها را نقل مي‌كردند، با شرح لمعه تمام اقوال را با شواهد روايي و شواهد آيات قرآن كريم، تفسير، لغت، رجال، درايه آن كاملا بررسي مي‌كردند. مصداق آن چه كه به آن مي‌گويند درس خارج.»
حاج آقا رحيم ارباب، ابتدا در مسجد حكيم و سپس در مسجد «كرك يراق» تدريس مي‌كردند.[12] وي «فقه را از روي جواهر مي‌گفتند و جواهر هم جلوي ايشان بود. در خارج فقه استنباطشان از روي جواهر آشيخ محمد حسين نجفي بود. فقه را از جواهر مي‌گفتند و اصول را هم از فرائد.»[13] او پس از آن كه بيماري‌اش شدت يافت، در منزل تدريس مي‌كردند. وي به تدريس، بيش‌تر از هر چيز ديگر اهميت مي‌دادند، «در طول پنجاه سال كمتر مسافرت رفتند، حتي براي سفرهاي زيارتي عتبات مقدس كربلا، نجف، مشهد و حج هم همان يك حج واجب را ايشان رفتند. ايشان درس را تعطيل نمي‌كردند و در احياي حوزه و تربيت شاگرداني كه هر كدام از علماي اين شهر (اصفهان) هستند، نهايت جديت و كوشش را مي‌نمودند.»[14]
آيت الله ارباب در سال 1320 جواهر و شرح تجريد علامه را در مسجد حكيم تدريس مي‌كردند.[15]
وي معتقد بود «تنها تدريس كافي نيست، علما و مجتهدين بر اريكة منبر بنشينند و به بيان مسائل شرعيه و اخلاقيات براي مردم بپردازند.»[16]
يكي از شاگردان وي‌ مي‌گويد: «در زمينة فلسفه، در حدّ اعلي بودند و به «حكيم» شهرت داشتند.»[17]
آيت الله ارباب آخرين فروغ‌هاي فلسفه در اصفهان بودند. وي مدت‌ها درس فلسفه مي‌گفتند، لكن بعداً تبديل كردند به كلام. مانند«شرح تجريد» و هنگامي كه به ايشان پيشنهاد مي‌شود كه شرح منظومه تدريس كنند، قبول نمي‌كنند و مي‌فرمايد: حاضرم شرايع الاسلام (فقه) بگويم. حكمت ايشان «متمايل به حكمت مشاء و حرف‌هاي ملاصدرا بود؛ به مطالب صدر المتألهين خيلي اهميت مي‌دادند. هر وقت حرف از حكمت بود، ‌معمولاً سخنان ملاصدرا يا محي الدين عربي اندلسي را مطرح مي‌فرمودند، زيرا اينها استوانه‌هاي علمي ايشان بودند در حكمت و عرفان.»[18]
شاگردان
1. ملا محمد علي معلم حبيب آبادي (نويسندة مكارم الآثار) مي‌گويد:
«من هيئت را خدمت آيت الله ارباب مي‌خواندم و مثل اين كه ايشان در كُرات سير كرده بودند، با وجود نداشتن ابزار و وسايل در آن زمان، چنان براي ما علم هيئت را ترسيم مي‌نمودند كه گويا مي‌ديديم و براي ما عينيّت پيدا مي‌كرد.»[19]
2. سيد حسين مدرس هاشمي (متولد: 1290 هـ . ق.). وي هيئت را نزد آيت الله ارباب فرا گرفت.[20]
او دربارة استادش مي‌گويد: «خيلي به ادبيات بها مي‌داد و اگر طلبه‌اي عبارتي را اشتباه مي‌خواند، خيلي ناراحت مي‌شد و برعكس، وقتي عبارت عربي را از نظر ادبي خوب مي‌خواند، او را مورد تشويق قرار مي‌داد.»[21]
3. سيد مصطفي بهشتي نژاد.
4. سيد محمد حسيني قهدريجاني.
5. شهيد سيد محمد حسيني بهشتي.
6. شهيد محمد مفتح.
7. حاج سيد محمدرضا خراساني.
8. حاج ميرزا علي آقا هسته‌اي.
9. سيد محمد مباركه‌اي.
10. حاج ملا رمضان املايي.
11. حجت الاسلام مقتدايي.
12. حاج آقا رضا بهشتي نژاد.
13. ملا هاشم جنتي (پدر آيت الله جنتي).
14. حاج آقا هدايت (اهل شهرضا).
15. حاج آقا مهدي امام (امام جمعة شهرضا).
16. آخوند نوري (اهل رهنان).
17. حاج آقا ميرزا امام دهكردي.
18. حاج آقا مصطفي امام دهكردي.
19. آقاي حسين علي راشد (سخنران معروف).
20. شيخ مرتضي شمس اردكاني.
21. حاج آقا كلباسي.
22. آيت الله ناصري اصفهاني.[22]
23. جلال الدين همايي.
وي «هر وقت به اصفهان مي‌آمد، فوراً به خدمت آقاي ارباب مي‌شتافت و ايشان نيز به وي علاقه داشتند. آقا همايي «فقه» آيت الله ارباب را تماماً مي‌دانست.»[23] آقاي همايي در اين خصوص نوشته است: «اين بندة ‌حقير افتخار دارد كه ساليان دراز با ارادت صادق در خدمت ايشان آمد و رفت داشتم و مدت مديد از درس فقه، كلام، هيئت و نجوم از محضر مباركشان بهره‌مند شده‌ام. آنچه دربارة ايشان مي‌نويسم مبتني بر درايت است، نه روايت؛ از قبيل مشاهدات و امور يقيني است نه مسموعات و قضاياي حدسي و تخميني.»[24]
24. شهيد مرتضي مطهري
آيت الله شيخ احمد فياض مي‌گويد: «مرحوم مطهري پيش حاج ميرزا علي شيرازي و مرحوم ارباب ـ كه در جنبه‌هاي حكمت و رياضي و ... قوي بودند و جامع ـ رفت و آمد مي‌كردند و از ايشان استفاده‌ها مي‌بردند، مرحوم ارباب به ايشان احترام مي‌گذاشتند.»[25]
شهيد مطهري دربارة حاج آقا رحيم ارباب گفت:
«خدا حفظ كند آقاي حاج آقا رحيم ارباب اصفهاني را، ايشان از علماي طراز اول ما در فقه و اصول و فلسفه و ادبيات عرب و قسمتي از رياضيات قديم مي‌باشند؛ شاگرد حكيم معروف مرحوم جهانگير خان قشقايي بوده‌اند و مثل مرحوم جهانگير خان هنوز هم كلاه پوستي به سر مي‌گذارند.»[26]
ويژگي‌هاي اخلاقي
در خصوص ويژگي‌هاي اخلاقي حاج آقا رحيم ارباب بايد گفت كه وي مردي بود كه جذبة معنوي‌اش، كوچك و بزرگ را به تكريم و تعظيم وامي‌داشت و سخنان كوتاه و پرلطفش هر كسي را به قبول و اطاعت ترغيب مي‌كرد. هميشه با طمأنينه راه مي‌رفت و چشم به سوي زمين داشت. ابتدا، از طريق صدا ديگران را مي‌شناخت و بعد آنها را مي‌ديد. به اندك غذايي قانع بود، غذاي اصلي او را لبنيات تشكيل مي‌داد. اگر به مهماني مي‌رفت ساده‌ترين غذا را مي‌خورد. عادت او، خوردن چند استكان چاي بود.
هرگز با هيچ كس، بچه و بزرگ، با لحن تند و خشن سخن نمي‌گفت و همه را با لفظ آقا يا خانم صدا مي‌زد.
او با بچه‌هايي كه شلوغ مي‌كردند، درشتي نمي‌كرد و با مهرباني برخورد مي‌نمود.
هر كس به ملاقات او مي‌رفت، تا آن جا كه توان داشت در تكريم و تعظيم او مي‌كوشيد و در مقابل او به پا مي‌خاست. كم‌تر كسي ديده شده است كه هنگام سخن گفتن از استادان خود و بزرگان گذشته و حال، تا آن حدّ احترام آميز سخن گويد. «وقتي از جهانگير خان و آخوند كاشي حرفي به ميان مي‌آورد، درست مثل آن بود كه هنوز در برابر آنان ايستاده است. آنها را عاشقانه مي‌ستود. يك بار مرد ناپخته‌اي به ايشان گفت: حاج آقا! شنيده‌ام كه مرحوم آخوند كاشي گاهي عصباني كه مي‌شدند الفاظ تند و درشت بر زبان مي‌آوردند. در پاسخ گفتند: از اين بابت چيزي نمي‌دانم؛ ولي شما آيا از بزرگي مقام و علم آخوند چيزي نشنيده‌اي؟ گفت: چرا. گفتند: پس از آنها حرف بزنيد.[27]
جنبة علمي
مرحوم ارباب، از نظر علمي فوق العاده بود. «مرحوم ارباب رفته بودند تهران براي معالجه. آقايي از علماي تهران، همراه پسرش به عيادت آن مرحوم مي‌روند. همان جا، مشكل فلسفي را كه سال‌ها دنبال حلّ آن بوده؛ ولي موفق به حلّ آن نشده بود، از مرحوم ارباب سؤال مي‌كند. ايشان با همان حال مريضي و با آن كهولت سن، پاسخ وي را مي‌دهد و سپس اشعاري را از منظومه، از حفظ مي‌خواند. آن آقا به پسرش مي‌گويد: «اين چنين بايد درس خواند كه هنوز اشعار منظومه از يادش نرفته است و مشكل مرا هم به آساني حلّ كرد.»[28]
تأليفات
حاج آقا رحيم ارباب جزوه‌اي در علم هيئت نوشته بودند. از جمله آثار ايشان، حاشيه نويسي بر كتب مختلف علمي ـ فلسفي بود ـ به طوري كه مطالب خلاف خود را در سطوري يادداشت و نظر خودشان را نيز مي‌نوشتند.[29]
ايشان در اين زمينه همانند مرحوم ابوالحسن شعراني بودند كه بر آثار ديگران حاشيه مي‌زدند.
آيت الله ارباب همراه آيت الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي، در تصحيح «تبيان» سعي فراواني نمود. «مرحوم حاج ميرزا علي آقا شيرازي در جلسات متعددي كه در هر هفته با حاج آقا رحيم داشتند؛ آن دو با هم گفت و گو مي‌كردند و بقيه سراپا گوش بودند، ‌خوب به ياد دارم كه مدت‌هاي مديد، به هنگامي كه مشغول تصحيح تبيان بودند، از بعداز ظهر تا غروب، دو نفري مشغول بودند و گاهي سيد ديگري نيز بود كه متأسفانه ايشان را به ياد نمي‌آورم. به هر حال، تبيان را صفحه به صفحه تصحيح كرده و به پيش مي‌رفتند؛ تا پايان پذيرفت.»[30]اين تفسير شامل 76 جزء بود «كه در كتابخانه مرحوم آقا محسن اراكي بوده است كه به دستور حاج ميرزا علي آقا شيرازي از آن‌جا توسط استاد حسين عمادزاده به اصفهان ـ براي تصحيح و مقابله ـ برده مي‌شود.»[31]
از ديگر آثار اين عالم فرهيخته، تعليقات رياضي در حواشي كتاب «منهاج معادن التجنيس» است كه در نسخة عكسي كتابخانة مركزي دانشگاه تهران موجود است.[32]
توجه به فقرا و مستمندان
«دكتر محمد باقر كتابي مي‌گويد: وقتي كه عازم سفر بيت الله بودم و جهت خداحافظي منزل آقاي ارباب رفتم، به ايشان عرض كردم: آقا! آمده‌ام خداحافظي كنم،‌ ضمناً يك مقدار پول در ذمّة من هست كه آمده‌ام خدمت شما بدهم. آقا دست در جيبشان كردند، مقداري پول درآورده و به من داده، فرمودند:‌ آقا، چرا از فلان همسايه‌تان غافليد؟! اين پول‌ها را با پو‌ل‌هاي خودتان روي هم گذاشته و بدهيد به او.»
«عوام و خواص به عدالت ايشان معترفند و كلية طبقات مردم از بازاري، اداري،‌ مقدسين و مجتهدين به ايشان ارادت دارند و اطلاق نائب امام براي ايشان صحيح است. هيچ گاه تا كنون از سهم امام اعاشه نكرده‌اند، اصلاً سهم امام نمي‌گيرند، به مردم مي‌گويد: خود شما برويد به مستحقين و طلاب سهم امام بدهيد؛ چه لازم است كه من بگيرم و به آنها بدهم.»[33]
وفات
آيت الله ارباب نزديك به يك قرن زيست. اين حكيم فرزانه در خصوص راز طولاني بودن عمر خود گفته است: «من هيچ وقت بدخواه كسي نبودم.»[34]
وي در 18 ذي الحجه 1396 هـ . ق. مصادف با 19 آذر ماه 1355 هـ. ش. و در روز عيد غدير دارفاني را وداع گفت. بدن مطهرش را در تخت فولاد اصفهان، حوالي تكيه ملك به خاك سپردند.


[1] . ارباب معرفت، ص 77.
[2] . همان، ص 125.
[3] . ارباب معرفت، ص 67 و 68 (با تغيير اندك).
[4] . وي مردي فاضل، اديب و شاعر بوده است.
[5] . ارباب معرفت، ص 74.
[6] . همان، ص 43.
[7] . همان، ص 42.
[8] . گنجينه دانشمندان، ج 8، ص 86.
[9] . دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 505.
[10] . همان.
[11] . ارباب معرفت، ص 74.
[12] . همان، ص 40.
[13] . همان، ص 48.
[14] . همان، ص 40.
[15] . همان، ص 57.
[16] . همان، ص 10 (با تغيير اندك).
[17] . همان، ص 57.
[18] . همان، ص 50 و 51.
[19] . ارباب معرفت، ص 40.
[20] . مجله حوزه، شماره 47، ص 33.
[21] . همان، ص 40 و 41.
[22] . به نقل از حسن ابراهيم زاده (يكي از پژوهشگران حوزه علميه قم).
[23] . ارباب معرفت، ص 57.
[24] . مجله جاويدان خرد، شماره اول، سال سوم، ص 8.
[25] . مجله حوزه، شماره 18، ص 32.
[26] . ارباب معرفت، (پشت جلد).
[27] . همان، ص 63 و 64.
[28] . مجله حوزه، شماره 53، ص 54 و 55.
[29] . همان، ص 45.
[30] . همان، ص 69.
[31] . همان، ص 44 (با تغيير اندك ).
[32]. همان، ص 127.
[33]. علوم و عقايد، ابراهيم جواهري، چ 1333، ص 7.
[34] . ارباب معرفت، ص 20.
سيد عباس رفيعي پور علوي تلخيص از كتاب گلشن ابرار، ج 3، ص 347
http://www.andisheqom.com


















  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر


    * پاسخ با بیشترین پسند
  1. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  2. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید
  3. پسندها :1 برای اطلاع از پاسخ با بیشترین پسند ،دراین موضوع کلیک کنید

















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیت الله حاج آقا رحيم ارباب
یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۰۴ بعد از ظهر نمایش پست [1]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6235
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1187
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92888
پسند ها : 4935
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14912
وبسایت من : وبسایت من



حکایاتی از آیت الله ارباب


مردم داری
 

 زمانى كه آيت‏ اللّه ارباب به طرف منزل برادرشان در حركت بودند. يكى از آقايانى كه الان در قيد حيات است، آيت‏ اللّه ارباب را ديده بود كه با وجود كهولت سن و خميدگى قامت، پياده اين مسير را طى مى‏ كنند وى خطاب به آقاى ارباب گفته بود آقا شما چرا سوار ماشين نمى‏ شويد. آيت‏اللّه ارباب به ايشان فرمودند: آقا خدا عمرتان بدهد، اگر سوار ماشين شده بودم حالا همديگر را ملاقات نمى‏ كرديم كه سلامى به شما بكنم.

سالى بود كه در اصفهان بارندگى بسيار شد و خانه ‏هاى زيادى خراب و يا در شرف خراب شدن بود. آقا همسايه‏ اى داشتند كه آنقدر هم مذهبى نبود و چند بچه داشت، آقا به عيالشان فرموده بودند برويد در خانه همسايه و ببينيد در چه وضعى هستند، همسرشان آمده و ديده بود كه زن و بچه همسايه گريه مى‏ كنند و اتاق آنها مشرف به خراب شدن بود و موضوع را براى آقا نقل كرده بود. آيت‏ اللّه ارباب فوراً آنها را به منزل خود برده بودند نكته‏ اى كه جالب توجه است اينكه آقا يك اتاق و پس‏ اتاق بيشتر نداشتند و فرموده بودند شما در اتاق زندگى كنيد، من و همسرم در پس‏ اتاق. پس از قطع بارندگى و مرمت خانه، همسايه قصد رفتن به منزل خود را نمود در آن حال آقا فرموده بودند من بايد ببينم اتاق قابل زندگى هست يا نه و بعد از آن برويد، پس از تحقيق ديده بودند كه منزل او قابل سكونت است سپس فرموده بودند حالا مختاريد مى‏ خواهيد بمانيد يا برويد اختيار با شماست، نظاير اين طور رفتار و صفات فراوان داشتند كه ما به همه آنها واقف نيستيم.


مایه کیسه
 

روز عيدى بود علاقمندان بسيارى در خدمت آيت‏ اللّه ارباب بودند. يكى از افراد حاضر در مجلس پس از زيارت آقا اجازه گرفت مرخص شود در همان حال از آقا طلب عيدى نمود آيت اللّه ارباب يك عدد دو ريالى به آن فرد دادند وى پس از اظهار امتنان اظهار داشت قصدم اين است كه اين دو ريال را ذخيره كنم آقا فرمودند برگرد بيا.  پس حاج‏ آقا رحيم رو به او كرده و فرمودند: مايه كيسه اين نيست اين اشتباهى است كه مردم دارند. آن خيرى كه مى‏ تواند ذخيره باشد براى هميشه اين است كه شما از منزل ما كه بيرون رفتيد آن پول را به اول فقيرى كه در راه ديديد بدهيد، اين براى شما مى‏ ماند زيرا ذخيره و مايه كيسه اين نيست كه آن را جهت خود نگهدارى.


دین خدا متین است
 

يك روز هنگام عصر رفتم منزل آيت‏ اللّه ارباب، ظاهراً ايشان خواب بودند لكن اهل خانه مرا به اطاق راهنمايى كردند، زيرا درب منزل ايشان هميشه بر روى مردم باز بود، پس از اينكه حاج‏ آقا رحيم از خواب برخاستند آمدند نشستند و احوالپرسى نمودند، من در آن روز سئوالاتى را مطرح كردم و به ايشان گفتم آقا شما يك مطالبى را مى‏ گوييد كه ما نمى‏ توانيم قبول كنيم و در آن تشكيك داريم. ايشان خنده مليحى نموده و فرمودند: آن چه موضوعاتى است.

 من به ايشان دو سه تا مطلب را گفتم كه از جمله آنها معراج جسمانى، معاد جسمانى و از اين قبيل مطالب بود. ايشان طبق عادت معمول كه هميشه با متانت برخورد مى‏ نموده و لبخند مى‏ زدند برخاستند از صندوقخانه چيزى آورده تعارف نمودند نمى‏ دانم گز بود يا خرما و من نيز مطلب را ادامه دادم، در آن حال ايشان يك كلمه جواب ندادند تا اينكه قصد كردم از منزلشان خارج شوم، ايشان نيز همراهى نمودند در وسط اتاق دستشان را روى شانه من گذاشتند و چند مرتبه فرمودند آقاى كتابى دين خدا متين است در آن شك نكنيد، اين قدر اين دو تا كلمه براى من گرمى آورد مثل اين كه در پاسخ حرفهاى  من صد تا دليل آورده‏ اند. راستى وجود ايشان هم دليل بود و من نيز هنگامى كه از منزل ايشان خارج شدم احساس كردم ديگر هيچ شك و شبهه‏ اى برايم باقى نمانده است.


غرق در ولایت
 

يكى از خصوصيات ايشان اين بود كه جلوتر از سادات مطلقاً راه نمى‏ رفتند حتى اگر كسانى عنوان شاگردى داشتند و سيد بودند حتماً بايد آن سيد جلو برود.

 در هنگام گفتن اقامه بعد از «اشهد ان علياً ولى‏ اللّه» مى‏ فرمودند: «صلّى على علّىٍ اميرالمؤمنين و ذريته»، ديگر اينكه هر وقت سوره انا اعطيناك الكوثر را در نماز مى‏ خواندند بلافاصله مى‏ گفتند الحمدللّه و اين كثرت را كه خدا به پيغمبر صلى‏ اللّه عليه و آله داده‏ است را حمد مى‏ گفتند، يكى ديگر هم اين كه شب عيد غدير فوت ايشان واقع شد، تمام اين ها دلالت بر ولايت ايشان مى‏ كند، اصلاً غرق ولايت بودند.


مقام عرفانی حاج آقا رحیم
 

حجّت الاسلام والمسلمين آقاى سيد موسى موسوى اصفهانى فرمود: پدر من از خواص مرحوم حاج‏ آقا رحيم ارباب بودند. مرحوم آقاى حاج رحيم ارباب - به قول مرحوم علامه طباطبائى رضوان‏ اللّه تعالى عليه - در شمار عارفان بود. سنّت ايشان در احترام به سادات زبانزد است. هم ايشان وصيت كرده بودند كه، مرا در گوشه‏ اى از قبرستان تخت‏ فولاد در جايى كه نام و نشانى ندارد دفن كنيد تا مردم به خاطر شهرت من به سوى قبر روى نياورند.

 مطابق اين وصيت، ايشان را در محلى مناسب با رعايت اين وصيت در تخت ‏فولاد به خاك مى‏ سپارند. جالب اين كه، چيزى نمى‏ گذرد كه آن منطقه محل دفن شهدا مى‏ شود به گونه ‏اى كه هم‏ اكنون قبر ايشان مورد توجه بيشتر خاص و عام قرار مى‏ گيرد.
http://rooyeshnews.com


هدیه به روح مطهرش صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم واحشرنا معهم واهلک اعدائهم اجمعین


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیت الله حاج آقا رحيم ارباب
یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۲۸ بعد از ظهر نمایش پست [2]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6235
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1187
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92888
پسند ها : 4935
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14912
وبسایت من : وبسایت من







  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
آیت الله حاج آقا رحيم ارباب
یکشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۳۹ بعد از ظهر نمایش پست [3]
بانو
rating
شماره عضویت : 47
حالت :
ارسال ها : 6235
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 1187
دعوت شدگان : 16
اعتبار کاربر : 92888
پسند ها : 4935
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 14912
وبسایت من : وبسایت من



خدایا از جانب من از حضرت زهرا علیها السّلام عذر خواهی کن

 

به نام خدا

شخصی می گفت ما جهت طلاق دادن یک "خانم علویه"  که شوهرش دیوانه شده بود پ

محضر مرحم حاج آقا رحیم ارباب رحمه الله رفتیم، هوا خیلی سرد بود و به آن علویه گفتیم

که شما درِ خانه بایستید تا ما برویم ببینیم آقا نظرشان چیست؟

وقتی قضیه راخدمت آقای ارباب عرض کردیم ایشان فرموند: من برای کار معذورم و ما را

راهنمایی کردند که خدمت آیة الله شمس آبادی رحمة الله برویم.

وقتی که می خواستیم مرخص شویم، ایشان فرمودند: حالا آن علویه کجاست؟ گفتیم: آقا! خانم

علویه جلوی در ایستاده تا این را گفتیم ایشان دستهایشان را بلند کردند و گفتند:

خدایا از جانب من از حضرت زهرا علیها السّلام عذرخواهی کن که ما در اتاق گرم کنار

بخاری نشستیم و یک علویه این مدت در سرما زیر برف ایستاد.

مرحوم ارباب این جمله را سه بار فرموند و از خدا خواست تا از حضرت زهرا علیه السّلام

حلالیت بگیرد.1

 

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم

محتاج عطا و کرم فاطمه ایم

یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است

دلسوخته عمر کم فاطمه ایم

1-داستانهایی از مردان خدا: ص105

http://masteeshghet.blogfa.com



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : قمرخانم

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
آیت ، الله ، حاج ، آقا ، رحيم ، ارباب ،

« غفلت از مرگ در کلام آیت الله بهجت(ره) | عارفي كه قلب زن رقاصه و اشرار را از شیطان تخلیه کرد »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 04:28 بعداز ظهر