آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۰۷ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
... آری، درود بر تو، ای بانوی شجاعت و ای زینت پدر! ای آبروی روی علی، عشق فاطمه! آری! درود بر تو و بر دست های تو بر خاک پای تو. دیدگان خویش را که گشودی، زهره و ناهید در اندرون آبی حیدر و زهرای پاک درخشید و الماس های سیرت و صورت آن دو تابناک، بی دریغ بر همگان تابید. خوش آمدی، ای امید حیدر و آرزوی مادر! ... و باز امیرالمؤمنین علی علیه السلام، در انتظار پیام آور خورشید ماند؛ برای نامگذاری افلاکی این فرشته آدمیزاده. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که آمد، دختر ماه را به آغوش پرنیانی اش سپردند و باز پیامبر خورشید، در انتظار امین وحی خدا، جبرائیل... . اهالی آسمان غرق در شور و شعور و پای کوبی اند و به تنزیه و تقدیس پروردگار یاس و آب و آیینه، آسیمه. جبراییل که بر پیامبر لبخند نازل شد، عرض کرد: نام این زیور حبل المتین را «زینب» بگذار! زینبی که زینت پدر، بهشت مادر، آبی بی کرانِ حسن و شریک غم های حسین است. پس رسول رحمت خداوند فرمود: «همگان، دختر اقیانوس آرام را رعایت کنند و آبیِ زلال این خدیجه ثانی را بپایند، که او مرهم زخم های خورشید حسین است و آبی عنّابی کربلا». خوش آمدی ای بانوی آیینه، ای سرو سپید، ای پرستار! تو که آمدی، دل اندوهگین بشیر رحمت، از اندوه زخم های حسین، سرخ بود، امّا آبی شد. تو که آمدی، عبداللّه جعفر طیّار، در طواف ضریح چشم های تو شفا گرفت. تو که آمدی، ای تهلیل گوی خداوند ابرها! علی در شگفت ماند؛ آن جا که به تو عدد می آموخت: بگو یک! گفتی: یک؛ بگو دو! و تو، از زلالِ جانت کوثر حقیقت جوشید که «پدر جان! کسی که گفت «یک» چگونه می تواند بگوید «دو». که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الاّ هو و خورشید تو را بوسید و به سینه چسبانید و فدای تو شد. خوش آمدی ای زبان یکتا گوی خدای بی همتا! ای سرو پاکباز! عالم فدای تو که غرق عنایتی. ای «عالمه غیر معلَّمه»، استادِ بی استاد، آموخته به علم لدنّی که «سجّاد» معرفت و «زین العابدین» عشق، درّ و یاقوت سخن فرو هشت و به سینه روزگار سپرد که: عمه جان زینب! بحمداللّه دانش تو دانشی الهی است نه آموختنی و قابل وصف و چشمه فهمی که در قلب شریف تو جاری است از منبع فیاض الهی است، «اَنْتِ بِحَمْدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ وَ فَهِمَةٌ غَیْرَ مُفَهَّمَةٍ» نازک خیال علی! تو نازنین گلی، که شهد وصال را از لعل انگبینی پیام آور عرش و از سفره رنگین کمان مادر توحید و از جاری همیشه مهتاب امیرالمؤمنین حیدر، در کشیدی و بر جا نماز بانوی ذوالفقار، «عارفه» شدی. در عصر زعامت آفتاب و درخشش مهتاب، برای زنان کوفه تفسیر نور داشتی و قندیل بلور در دلشان می گذاشتی. ای مفسّر قرآن و معلّم عرفان! مصر نجابتی و خلف یوسف عفاف که همسایه خاکی ات حتّی، یک بار تو را ندید و صدایی از تو نشنید؛ شگفتا از تو و اللّه اکبر. همراهِ آن بی اندازه فلک پرواز، قربانی عظیم خداوند، آن لاله لاله پرور و آن مه جبین سپهر نشین، به سفر آسمان تن سپردی و پروانه شمع برادر به آتش نینوا می غنودی! مرحبا و مریزاد! در کشتی شکسته توفان کربلا، چه نیک پرستاری کردی از معجزه بی دریغ حضرت سبحان و امانت ارجمند حسین؛ یعنی سلامت خلف امامت؛ آن هم در خیمه نیم گداخته آذرین. از آن ترسم که آتش برفروزد میان خیمه بیمارم بسوزد خوش آمدی، ای بهورز ساقه های شکسته کربلا! بیا تا شفق گرفته آسمان، یتیمان جگر سوخته را گِرد آوری و خار مغیلان از دامن و پایشان بچینی و دست ناز به نیاز سرو رویشان کشی و زنان مویه کُن موی کَن را دل آرام گردی و سنگ صبور. ای عزیز خاندان هاشم، «عقیله» بانو! ای مرهم مهر، پر شکیب! ایّوب زخم از بردباری تو در شگفت است. ای سرپرستِ اسارت! چه بودی که سیاه دلان خون ریز کوفه در کویر عقل و عاطفه، از زمرّد احساس و درّ نجف بلاغت و عقیق عشق و فیروزه آرامشت، در جاری کربلا و چهل منزل کوفه و شام، انگشت به دهان ماند و مبهوت شد؛ «فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ»! صاحب کرامتی، ای صاعقه قهر خداوند بر پیر زن ناصبی شام! صاحب کرامتی، ای لاجوردی پوش حیات و شفا بر لاعلاج کور، ای بانوی صبور! صاحب کرامتی از آبی زلال اطلسی ات، از سرخ فام مهرت و از عطر یاسِ انفاس قدسی ات، سرشارمان کن! شب میلاد دختر زهراست/ هر کجا بنگری شعف برپاست
خانه مصطفی شده گلشن/ دیده مرتضی شده روشن
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۱۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
در سکوت جاری لحظه ها، غنچه ای رو به آسمان عشق می شکفد و خانه کوچک و گلین باغبان عشق را سرشار از عطر خوش ملکوت می کند. بوی گل یاس، دوباره در کوچه های مدینه می پیچد و دل های عاشق را به وجد می آورد. صدای همهمه ای در گوش شهر می پیچد؛ طوبای رسالت دوباره به بر نشسته و ستاره ای دیگر بر خانه وحی فرود آمده است. لبخند بر لبان علی و زهرا شکوفاست و گرمیِ بوسه هایشان گونه های طفل را گلگون کرده است. قلب کوچک حسین غرق در شادی است؛ التهاب درونش را نمی تواند مخفی کند. چشم ها به غنچه لبانِ علی علیه السلام دوخته شده تا بشکفد و نامی برای کودک برگزیند، امّا علی فرزندِ ادب است؛ او در انتظار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است و در این کار بر او پیشی نمی گیرد. چون پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از سفر باز می گردد و خبر را می شنود، شتابان به خانه علی علیه السلام می آید؛ دیدگانش که به نوزاد می افتد، اشک در چشمانش حلقه می زند و او را در آغوش می کشد؛ گویی رازی بزرگ در سینه رسولِ وحی سنگینی می کند! نام او زینب است؛ این صدای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود که در فضای عطر آگین خانه علی پیچید و تشنگان را سیراب کرد. پیامبرِ وحی چه زیبا بر او نام نهاد! «زینب»، زینت پدر؛ زینتی برای علی علیه السلام که خود، آئینه تمام نمای زیبایی هاست و این نام در کربلا تفسیر شد. کربلا از آغاز تا انجام، صحنه تجلی زینب بود. می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ بعد از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
چه کسی را میتوان یافت که در هنگام توهین، در هایوهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچههای تهمت و تحقیر، در خندههای شوم پلیدان، آرام و بیهراس اینگونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن را بر قلبهای سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند. می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۱۸ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
زینت مولود کعبه در دامن میوه ی بهشت خدا در حال درخشش است . در دامن دو دریای به هم پیوسته ی نبوت و امامت دختری متولد می شود که گوهر امامت در حفظ خویش انتظارش را میکشد . در خانه ی علی و فاطمه دختری طلوع می کند که از تلاقی لبخند و اشگ، شادی و حزن، تصویری شگفت می آفریند تصویری که 56 سال بعد کربلا آن را تفسیر می کند انتظار فراق به لبخند وصال چهره ی زهرا را زهرایی میکند پیامبر از سفر باز آمده است گویا تمام خستگی راه را با دیدن چهره ی نوزاد فاطمه فراموش می کند و خطاب به زهرا می فرماید نامش را زینب بگذارید یعنی درخت پر ثمری که خلق و خوی دو دریای وجود علی و فاطمه را در خود جمع کرده است پیامبر در آیینه ی علم لدنی صبری را در او می نگرد که تداعی کننده ی اعجاز و کرامت است زینب مگو حیدری کلام و فاطمی کمال . زینب مگو نگاه بان گوهر یکدانه ی امامت. زینب مگو کوه صبر و استقامت . تولد زینب نیست تولد صبرهمه ی برگزیدگان خداست. تولد ذوالفقار دیگر علی در کربلا و کوفه و شام است. تولد زبان علی در حنجره ی خشمگین و غمبار زهرایی دیگر است آری تولد زینب است زینب زینب است همانگونه که فاطمه فاطمه است سلام بر صبر و سلام بر زینب سلام بر درایت و کیاست و سلام بر زینب سلام بر عبادت و سلام بر زینب سلام بر شجاعت و ابهت و حیا و عفت ، و سلام بر زینب .سلام بر فصاحت و بلاغت و سلام بر زینب . سلام بر ظلم ستیزی و سلام بر زینب . تولد زینب حسین را حسینی تر میکند . چگونه می توان شاد مانی حسین را در ولادت خواهری چون زینب در قالب الفاظ ریخت آری تمام وجود حسین آن کودک سه ساله ی فاطمه زینبی شده است آنگونه که زینب حسینی شد علی جان تبریک به خاطر تولد دختری که صبر را در کنار بدن های بی سر و عبادت را در تنهایی اسارت و ابهت و حیا و عفت را در حلقه های زنجیر و شجاعت را با شمشیر فصاحت و بلاغت به نمایش گذاشته است فاطمه جان تبریک به خاطر تولد دختری که در اوج عطش و گرسنگی و داغ مصیبت و رنج اسارت, فقط حجاب و دوری از در معرض نامحرم بودن را تنها خواسته ی خویش از دشمن می داند حسین جان تبریک به خاطر تولد قاموس عاشورا از شجاعت و حیا و ابهت و فصاحت و بلاغت گرفته تا عبادت و شب زنده داری و ایثار و حمایت از حریم امامت حسین جان تبریک . ببین چه زیباست مائده ی بهشتی و هدیه ی آسمانی خدا زینب ؟! حیات جاودانه ی کربلای تو، دست آسمانی زینب را می بوسد حرارت این عشق ماورایی بین تو و زینب ، حرارت هجران و عطش و داغ و اسارت و صبرو استقامت و خطابه های آتشین و ستم ستیزی است که در روح بلند و ملکوتی زینب و در واژه ی الهی نامش تفسیر می شود فهم این عشق فقط در توان ما رأیت الا جمیلای زینب است سلام بر زینب زینبی که با زاهده بودنش دنیا را تحقیر و با عابده بودنش خدا را تعظیم و با عقیله بودنش قرآن را تفسیر و با عالمه ی غیر معلمه بودنش دشمنان اسلام را ذلیل و رسوا میکند میلادش مبارک می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۲۱ بعد از ظهر
[4]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
گاهِ کثرت برکت، در خانه است؛
همان خانه بی زوالی که ریشه در کوثر دارد و بر ستون های کسا، تکیه داده است. شب تکثیر رحمت، در خانه ای است که اهل آسمان برای ورود به آن، اذن می گیرند. شب لبخند فاطمه علیهاالسلام و علی علیه السلام است؛ می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۲۳ بعد از ظهر
[5]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
شب تبسم خدا و جبرئیل.
ولی مردم چه می دانند، این قنداقه کوچک، استقامت کوه ها را به سُخره خواهد گرفت و ارتفاع شکیبایی را به زانو درخواهد آورد؟ مرم چه می فهمند که خدا، کوثری از صبر را به اهل بیت عطا کرده است تا بار دیگر، ابتریت شیطان را در زمین امضا کرده باشد و معصومیت این خاندان را گواهی باشد! می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۲۶ بعد از ظهر
[6]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
زن مگو ، مرد آفرین روزگار زن مگو، بنت الجلال ، اخت الوقار زن مگو، کمتر کنیزش حورعین زن مگو، دخت امیر المومنین
ولادت قهرمان فصاحت و بلاغت، و مظهر مهربانی و عطوفت،
عقیله ی بنی هاشم زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد. می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۲۸ بعد از ظهر
[7]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
کسی که وقت سحر سخت کوش و بیدار است فرشته ایست که نام خوشش پرستار است کسی که همدم او غمزده های ناهید است کسی که همره بیمار در شب تار است چنین سروش که دیدست در طریقت عشق که بند بند وجودش شفای بیمار است تو را چه باک زبیماری وغم ایام چرا که با تو پرستار یار و غمخوار است تو ای نسیم سحر ساز کن ترانه عشق که روز عاشقی و رقص گل به گلزار است سلامتی وجودش بخواهم از یزدان یقین که حافظ او ذات پاک دادار است می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۳۹ بعد از ظهر
[8]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1103
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
گوهر رخشان ايمان زينب(س) است
اختر تابان عرفان زينب(س) است
قطرهاي کوثر ز آب رحمتش
بردباري شرمگين از همتّش
کيست زينب محرم بزم حضور
روي او تفسيري از «الله نور »
چون به دنيا آمد آن فرخنده زن
شد به گيتي نور حق پرتو فکن
خانه زاد وحي حق تارخ گشود
آبروي آفرينش را فزود
زينب آن پرورده دامان عشق
نام او سر لوحه ديوان عشق
جان او از عشق حق افروخته
وز شرار عشق، جانش سوخته
عقل گشته مات از ايثار او
عشق سرگردان شده در کار او
مرد و زن خدمتگزار درگهش
توتياي چشم جان، خاک رهش
زينب آن دردانه آل رسول
دختر والاي زهراي بتول
بود از آغاز همگام حسين
نقش بر لوح دلش نام حسين
بسته پيمان با خدا روز الست
تا به راهش بگذرد از هر چه هست
صبر را بخشيده معنايي شگرف
وصف صبر او برون از حدّ حرف
از قيام روز عاشورا حسين
کرد دين را زنده در دنيا حسين
شد قيام او به عالم بي قرين
بود چون زينب در آن نقش آفرين
گر نبودي نقش او در اين قيام
بود اين نهضت قيامي ناتمام
کيست زينب آن که در کرب بلا
شد خجل از صبر او کرب وبلا
رنج پيش او سپر انداخته
درد و محنت رنگ پيشش باخته
روز عاشورا به او چشم اميد
دوختند از پيرو برنا هر شهيد
جسم فرزندان او بر روي خاک
اوفتاده قطعه قطعه، چاک چاک
او حسيني بود و پروايي نداشت
جز خدا در خاطرش جايي نداشت
از برادر لحظهاي غافل نبود
هيچ مشکل پيش او مشکل نبود
شعلهها از عشق عالم سوز داشت
آتشي در جان، جهان افروز داشت
در حريم قدس، محرم زينب است
معني عشق مجسّم زينب است
آفرين بر صبر طاقت سوز او
و آن تجلّيهاي جان افروز او
داشت بار اين رسالت چون به دوش
بيشتر از پيشتر شد سخت کوش
با اسيران صبحدم تا شام رفت
گاه در کوفه گهي در شام رفت
داشت در راه سفر آن پاک جان
از سر پاک شهيدان سايبان
چون به شهر شام زينب گام زد
آتشي از خطبهاش در شام زد
غنچه لب چون که زينب باز کرد
در فصاحت چون علي(ع) اعجاز کرد
از بيان گرم آن شيرين سخن
شد چو شب در شام، روز اهرمن
جاودان ساز مُحرّم با پيام
زينب است آري الي يوم القيام
يا رب از عشقش دل ما زنده کن
همچو خورشيد فلک تابنده کن
عیدتون مبارک
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۷ بعد از ظهر
[9]
|
|||
سلام علیکم منم تبریک میگم ....
می پسندم 0
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
عمه ی سادات میلادت مبارک
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸ بعد از ظهر
[10]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
1042
حالت :
ارسال ها :
2763
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
395
اعتبار کاربر :
19494
پسند ها :
2065
تشکر شده : 1034
|
عیدتان مبارک
می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
عمه ، سادات ، میلادت ، مبارک ، |
|