آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۱۹ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
فاطمیه قصه گوی رنجهاست بهترین تفسیر سوز مرتضی است فاطمیه شعر داغ لاله است قصه زهرای هجده ساله است فاطمیه آتش افروز دل است احتجاجش یک کتاب کامل است فاطمیه سینه چاک دردهاست شاهد نامردی نامردهاست فاطمیه سوز دل را ساز کرد دفتر داغ علی را باز کرد فاطمیه ماه گل افشردن است فتح باب تازیانه خوردن است فاطمیه قفل غم را شد کلید
چونکه دارد هم شهیده هم شهید
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۲۴ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
شبی کاندر هجوم تیغ بیداد سرت را سینه زهرا سپر بود زمان بر سینه خود سنگ می کوفت زمین از داغ زهرا شعله ور بود عطش نوشان کوفی آتشین اند که حتی کوثر آنجا بی اثر بود شراب کوفیان خون حسین است شراب فاطمه خون جگر بود تو می دیدی ولی لب بسته بودی که آیین محمد (ص) در خطر بود ندانستم که در چشم حقیقت کدامین مصلحت مد نظر بود گلویت استخوانی آتشین داشت که فریادت فقط در چشم تر بود چرا ابلیس را رسوا نکردی؟ عقاب تیغ تو بی بال و پر بود؟ فدای تیغ عریان تو گردم کسی آیا ز تو مظلوم تر بود؟
ویرایش ارسال توسط : sadaf
در تاریخ : شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۲۶ بعد از ظهر می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۲۸ بعد از ظهر
[2]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
مه خورشید طلعت کیست؟ زهرا چراغ شعله خلعت کیست ؟ زهرا نمایان شد ز خط آتش و دود که جرم فاطمه حب علی بود پس از زهرا علی بی همزبان شد اسیر امتی نامهربان شد علی تنهاست در یک قوم گمراه زبانش را که می فهمد به جز چاه پس از او کیسه نان و رطب کو ؟ صدای ناله های نیمه شب کو ؟ خدایا کاش آن شب بی سحر بود که تیغ ابن ملجم شعله ور بود اذان گفتند و ما در خواب بودیم علی تنها به مسجد رهسپر بود در آن شب تا قمر در عقرب افتاد غم عالم به دوش زینب افتاد فدک شد پایمال نانجیبان علی لرزید و در تاب و تب افتاد یقین دارم به جرم فتح خیبر فدک در دست ال مرحب افتاد می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۳۱ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
مرغ دل یک بام دارد دو هوا گه مدینه میرود گه نینوا این اسیر بند قاف و شین و عین گاه می گوید حسن گاهی حسین میپرد گاهی به گلزار بقیع می نشیند پشت دیوار بقیع می نهد سر بر سر زانوی دین اشک ریزان در غم بانوی دین عرضه میدارد که ای شهر رسول در کجا مخفی بود قبر بتول از تمام نخلها پرسیده ام آری اما پاسخی نشنیده ام یا امیر المؤمنین روحی فداک آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟ آه را در دل نهان کردی چرا ؟ ماه را در گل نهان کردی چرا ؟ یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟ یادگار غربت زهرا کجاست ؟ تا ز نورش دیده را روشن کنم بر مزارش شعله ها بر تن کنم آه از آن ساعت که آتش در گرفت جام را از ساقی کوثر گرفت یاد پهلویش نمازم را شکست فرصت راز و نیازم را شکست آه زهرا تا ابد جاری بود دست مولا تشنه یاری بود چون علی شد بی کس و بی همنفس گفت یا زینب به فریادم برس می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۳۴ بعد از ظهر
[4]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
پس برایت بمیرم كه مصیبت شما، بس گران است و اندوهتان بیكران كه خود گفتی: می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۱۶ بعد از ظهر
[5]
|
|||
عضو
شماره عضویت :
2695
حالت :
ارسال ها :
31
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
75
اعتبار کاربر :
541
پسند ها :
16
تشکر شده : 84
|
پيامبر اكرم (ص): «چون به دخترم فاطمه مینگرم بياد مى آورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانه اش ذلّت وارد گرديده، از وى هتك حرمت شده، حقش غضب، و ارثش منع شده، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمىآورد « يا محمداه ».... پس او اولين كسى از اهلبيتم مىباشد كه به من ملحق مىگردد، پس بر من وارد مىشود، محزون، مكروب، مغموم، مقتول... ».
دیگر آن خندهی زیبا به لب مولا نیست
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست
قطرهی اشک علی تا به ته چاه رسید
چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست
می پسندم 0
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۰۹ بعد از ظهر
[6]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
غم بود و داغ بود و وداع سپیده بود خورشید هم ز شرم به مغرب خمیده بود رد می شدند مادر و طفلی سیاه موی از کوچه ای که وقت غروبش رسیده بود مثل همیشه بر سر این راه جبرئیل از رد پای خاکی شان بوسه چیده بود آئینه ای که طاقت آهی نداشت آه این چند روز زخم ترک را چشیده بود حالا غریبه ها سر راه عبور او یک دست را به نیت سیلی، کشیده بود نامحرمی که کینه ی این خانواده داشت حالا دوباره نام علی را شنیده بود کودک دوید تا نگذارد ولی چه سود دستی حرام بر رخ مادر رسیده بود دیوارهای سنگی این کوچه شاهدند افتاده بود مادر ، دیگر بریده بود ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد در هر دو گونه جای کبودی کشیده بود برخواست روی پا و زمین خورد و ناله کرد خطی ز خون ز گوشه ی چشمش چکیده بود رد می شدند مادری و طفلی سفید موی از کوچه ای که قامتشان را ندیده بود می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۲۵ بعد از ظهر
[7]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
338
حالت :
ارسال ها :
1296
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
599
اعتبار کاربر :
18023
پسند ها :
1309
تشکر شده : 2426
|
. پشت در میزدند مادر را
بی خبر میزدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما . . .
چهل نفر میزدند مادر را
کوچه ی ما پر از اراذل شد
در گذر میزدند مادر را
عده ای با قلاف ، با کینه
انقدر میزدند مادر را
تا که دستش به مرتضی نرسد
بیشتر میزدند مادر را
هر که از ره رسید او را زد
رهگذر میزدند مادر را
مرد جنگی یقین سپر دارد
بی سپر میزدند مادر را
پیش رویم زدند آقا را
پشت سر میزدند مادر را
می پسندم 0
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
فاطمیه ، قصه ، گوی ، رنجهاست ، |
|