| آخرین ارسال ها |
| نوار پیام ها |
|
مدیریت پیام ها |
| امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
| اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ ۱۰:۴۹ قبل از ظهر
|
|||||
|
بانو
شماره عضویت :
1977
حالت :
ارسال ها :
473
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
176
اعتبار کاربر :
10712
پسند ها :
241
تشکر شده : 625
|
 مادربزرگ همیشه می گفت : قلب که بی نظم زد ، بدون که عاشق ... اشک که بی اختیار سرازیر شد ، بدون که دلتنگ ... شب که بی خواب گذشت ، بدون که نگران ... روز که بی شوق آغاز شد ، بدون که نا امید ... سینه که بی جاه آه کشید ، بدون که پر حسرت ... دل که بی دلیل گرفت ، بدون که تنهای ... امروز تو نیستی مادربزرگ ، اما... اما به همه ی اون حرفا رسیدن ! ای کاش قبل رفتنت ، چاره ی این وقتایی که پیش بینی کردی رو هم می گفتی ..!!!!!  کوروش کبیر در این دنیا از سه اهنگ میترسم صدای کودکی از بی مادری صدای عاشقی از جدایی و صدای مجرمی از بی گناهی
سه زﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﻨﺪ:
ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ...!!!
دیشب خواب دید که مرده بود ...
روز اول یه فرشته اومد گفت:
چی میخوای؟
بهش گفت:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفت دید یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خورد
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
باز گفت: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خورد .....
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفت آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خورد....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان
گفت : آب ...
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دید قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشت و به فرشته گفت :
چرا اینطوری شده؟؟؟...
گفت : روز اول ، همه دوستا ، فامیلا ، و مادر برات اشک ریختند ، روز سوم فقط یارت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ... روزهفتم فقط رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که اشک می ریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست...
وقتی بیدار شد پای مادرش بوسید وفهمید عشق فقط مادر است و بس.....
فدای همه مادران
در انتهای زمستان و ابتدای بهار مرور می‌کنمت! تو را چو شاخه یک گل نه خشک ... تازه و سبز! درست در صفحه‌ی خوب آرزوهای کتاب زندگی دخیل می‌بندم خدا کند که بدانی چقدر دلتنگ خدا کند که ببینی چقدر دلگیر در این مسیر بلند چه فرصت خوبی‌ست دوباره رد شدنت چه عیدی خوبی‌ست دوباره آمدنت ! قصه این است روبروی هزار آیینه هم که بایستم تصویر تو را می بینم. ترجیع بند دلم شده ای نازنین! می روم و می آیم و از تو می نویسم گرچه فاصله ی بین ما اندک نیست و دست دلم به تو نمی رسد هر بار که ماه را ببینم آرام می شوم دلخوش به اینکه خدای منی اگر نباشی پیشم نباشی این وقت چه فرقی می کند روز باشد یا شب؟ بهار باشد یا پاییز؟ قصه این است که در گذر همه ی فصل ها من، دلم فقط تو را می خواهد می پسندم 3 0 3 
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||||
|
|
|||||
| اطلاعات نویسنده |
سه زﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﻨﺪ: ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﻭ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺵ..!!
پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۵ ۰۲:۲۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
|
ببخشید مادر زن و همسر هم از جمله بهترین هستند یا خیر ؟
می پسندم 0
|
||||
|
|
|
|||
| امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|
برچسب ها
|
| سه ، زﻥ ، ﺩﺭ ، ﺩﻧﯿﺎ ، ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﻨﺪ: ، ﻣﺎﺩﺭ، ، ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ، ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ، ﺩﺭ ، ﺁﯾﻨﻪ ، ﺳﺎﯾﻪ ، ﺍﺵ..!! ، |
|
|
دانلود محتوای موضوع
پرینت موضوع
ارسال این موضوع به یک دوست
