آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۱۵ بعد از ظهر
|
|||
عضو
شماره عضویت :
1535
حالت :
ارسال ها :
1343
محل سکونت : :
زنجان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
249
اعتبار کاربر :
9930
پسند ها :
507
تشکر شده : 1638
|
شعر زیر بسیار زیبا و دلنشین ِ که توسط ذاکر با اخلاص اهـل بیت (ع)"زنده یاد سید جـواد ذاکـر (ره)" اجرا شده و به شما دوستــان عزیزم توصیه میکنم که از ابتدا تا انتهای این شعرُ بخونیدودرآخـر هم یه فاتحه وصلوات برای سید بزرگوار بفرستید
با کمال تشکر از همه شما عزیزان خواب دیدم خــواب اینکه مُرده ام / خــواب دیدم خسته و افسرده ام روی من خــروارها از خاک بود / وای قبر من چـه وحشتنـاک بود نــه شفیقی نه رفیقی نه کسی / تــرس بود ُ وحشت ُ دلـــــــــواپسی آمدند از راه نـــــزدم دو ملک / تـیره شد در پیش چشمـــــانم فلک یک ملک گفتا بگو نام تو چیست / آن یکی فریاد زد رب تو کیست ای گنه کــــــار سیه دل بسته پر / نـــام اربابـــان خـود یک یک ببر در میان عمر خود کن جستجو / کـــــــارهای نیک و زشتت را بگو گفتنم عمـر خــــــــودت کردی تباه / نــامه اعمـال تو گشته سـیــــاه دیگر آنجــا عذرخواهی دیر بود / دست و پـایم بسته درزنجیـر بود نــــــاگهان الطـاف حـق آغاز شد / از جنان درهای رحمت باز شد مردی آمد از تبار آسمــــــان / نـــــــور پیشــــانیش فوق کهکشان چشمهـایش زندگــــانی می سرود / درد را از قلب آدم می زدود خاک پایش حسرت عرش برین / طره ای از گیسویش حبل المتین دو ملک سررا به زیر انداختند / بال خود را فرش راهش ساختند آن یکی گفتــــــــا به ترس و واهمه / آمده اینجــــا حسین فـــاطمه صــــــــاحب روز قیــامت آمده / گوئیـــــا بهر شِفـــــــاعت آمده سوی من آمد مـــرا شرمنده کرد / مهربـــانانه به رویم خنده کرد گفت آزادش کنید این بنده را / خــــانه آبـــــادش کنید این بنده را این که اینجا این چنین تنها شده / کام او بــــــا تربت من وا شده مـــــادرش او را به عشقم زاده است / گریه کرده بعد شیرش داده است بـــــارها بر من محبت کرده است / سینه اش را وقف هیئت کرده است این که می بینید در شور است و شین / ذکــــر لالاییش بوده یــا حسین دیــــران غرق خوشی ُ هلهله / دیــــــــدم او را غرق شور و هروله بــا ادب در مجلس ما می نشست / او به عشق من سر خــــود را شکست سینه چــــــاک آل زهرا بوده است / چـــــــای ریز مجلس ما بوده است خـــویش را درسوز عشقم آب کرد / عکس من را در دل خود قاب کرد اسم من راز و نیــــازش بوده است / خـــاک من مهر نمازش بوده است پــرچم من را به دوشش میکشید / پــــا برهنه در عزایم می دوید اقتـدا بر خـــواهرم زینب نمود / گـاه می شد صورتش بهرم کبود بــارها لعن امیه کرده است / خـــــویش را نـذر رقیه کرده است او که در پیش شما گردیده بد / جسم و جانش بوی روضه می دهد تــا که دنیـــا بوده از من دم زده / او غــذای روضه ام را هم زده حرمت من را به دنیــا پاس داشت / ارتباطی تنگ با عباس داشت گریه کرده چون برای اکبـرم / بــا خود او را نزد زهــــرا میبرم در قیــامت عطر و بویش میدهم / پیش مردم آبــــرویش می دهم باز بالاتر به روز سرنــوشت / می شود همسایه من در بهشت
آری آری هر که پا بست من است / نامه اعمال او در دست من است
ویرایش موضوع توسط : وحید زنجانی
در تاریخ : پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۲۳ بعد از ظهر می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|