آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲ ۰۳:۰۸ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
300
حالت :
ارسال ها :
107
محل سکونت : :
کرمان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
57
اعتبار کاربر :
574
پسند ها :
90
تشکر شده : 242
|
برگ برگِ دفتر زندگی ام با قلمی که از جوهر غم پر شده،نوشته شده است.
گیتار سرنوشت چه آهنگ ناراحت کننده ای را برایم می نوازد...
این صدا مرا می ترساند. عکسی را در دستم می گیرم؛تصویر من و غصه است که با هم عکس یادگاری گرفته ایم...
دلم سنگین است؛قلبم دیگر طاقت این همه ناراحتی را ندارد.
سبک بالی می خواهم؛می خواهم پرواز کنم،اوج بگیرم و دور شوم... دور شوم از سرزمین ماتم ولی مثل اینکه همه جا دنبالم می آید، سایه اش را احساس می کنم،در تعقیبم است.
به یاد جمله ای می افتم و آن را زمزمه می کنم:
«امشب خسته تر از هرشبم،کاش می شد گوشه ای نوشت:
خدایا!خسته ام فردا بیدارم نکن...»
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|