آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ۰۱:۱۳ بعد از ظهر
|
|||||
مدیر انجمن
شماره عضویت :
6
حالت :
ارسال ها :
1845
محل سکونت : :
تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
451
دعوت شدگان :
9
اعتبار کاربر :
12915
پسند ها :
1948
تشکر شده : 2815
|
یه بار هم ۶ساله بودم رفته بودم قصابی ، دم عید بود و خیلی هم شلوغ …قصابه هم گوشت هرکی آماده میشد اینجوری صداش میزد : گوساله کی بود ؟؟؟ گوسفند بیا اینجا …خلاصه نوبت من شد و ساتورِش رو آورد بالا گفت : تو گوسفندی ؟ منم ترسیدم زدم زیر گریه گفتم نه عمو به خدا من گاوم!!! جاتون خالی چند نفر در اثر زدن هلیکوپتری زیاد پره هاشون شکست ؛ قصاب که داشت واسه خودش رقص چاقو میزد… یه بار موقع خون گرفتن خودمو زدم غش و ضعف که اون دوتا پرستار خوشگلا زیر بغلمو بگیرن بلندم کنن ، نامردا رفتن توالت شور بیمارستانو صدا کردن اومد ؛ یارو هم تیِ رو گذاشت اونور اومد شکل گوسفند بغلم کرد انداختم رو تخت بعد با همون دستش بیسکویت باز کرد درآورد گذاشت دهنم گفت بخور فشارت افتاده…
ویرایش موضوع توسط : پونه
در تاریخ : یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲ ۰۸:۳۸ قبل از ظهر می پسندم 3 1 2 تعداد آنلایک ها ( 1 ) از این کاربر
|
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطرات شيرين
شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ۰۲:۰۲ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
106
حالت :
ارسال ها :
2493
محل سکونت : :
جهرم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
428
دعوت شدگان :
7
اعتبار کاربر :
8183
پسند ها :
1684
تشکر شده : 2732
|
اااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییییییییییییییی
می پسندم 4 1 3 تعداد آنلایک ها ( 1 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
خاطرات شيرين
شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ۰۹:۱۰ بعد از ظهر
[2]
|
|||
از دست تو ريحانه
می پسندم 2 1 1 تعداد آنلایک ها ( 1 ) از این کاربر
|
||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
خاطرات ، شيرين ، |
|