زَحْربن قَیْس جُعْفی؛ از شهدای صفین یا از قاتلین شهدای کربلاء!
منابع تاریخی و رجالی در بیان گزارش های تاریخی درباره زَحْربن قَیْس جُعْفی دچار اشتباه شده اند. فردی به این نام از اصحاب امام علی(علیه السلام) است که در صفین شهید شده و فردی دیگر به این نام از قاتلین شهدای کربلاست.
بسم الله الرحمن الرحیم
زَحْربنقَیْس جُعْفی(از فرماندهان عمرسعد در کربلا) شخصیتی است که اخبار زندگانی وی بشدت با اخبار زندگانی فرد همنام خود زَحْربنقَیْس جُعْفی(شهید جنگ صفین) در هم آمیخته شده است[1] . از اینرو با نگاهی به گزارش های تاریخی و اخبار رجال با تعارض های جدی در این باره مواجه هستیم و بسیاری از منابع اخبار این دو را در هم آمیخته اند[2].
محمد تقی شوشتری در قاموس الرجال به صراحت به این تعارض اشاره کرده و بعد از چند نقل کوتاه درباره زحر بن قیس، می نویسد؛ وی براساس اقوال همان کسی باید باشد که مسئول بردن سر امام حسین(علیه السلام) به کوفه شد.[3]
در منابع تاریخی و رجالی، در نام زحر بن قيس(صرف نظر از زحر شهید در صفین یا حاضر در کربلا) اختلاف نظر وجود دارد چنانکه برخی «زحر» و در برخی منابع دیگر«زجر»آمده است، اما صيحح آن «زحر» است و «زجر» اشتباه مي باشد.
لازم است به این نکته توجه کنیم که اطلاعات منابع تاریخی و رجالی تا پایان جنگ صفین از فرد واحدی به نام زحر بن قیس است که از اصحاب حضرت بوده و چهره خوشنامی می باشد و اخباری از زحر دوم نیست. با شهادت زحر در صفین، گزارش ها از زحر باز ادامه پیدا می کند و تا جریان عاشورا تداوم دارد و این موضوع بیانگر آن است که تا زمان شهادت زحر بن قیس جعفی در جنگ صفین، منابع به این زحر بن قیس دوم توجه نکرده اند. از این رو، بعدها مورخان برای زحر بن قیس جعفی حاضر در کربلا، پیشینه زحر بن قیس جعفی به شهادت رسیده در صفین و از اصحاب وفادار امام علی(علیه السلام) را متصور شده اند[4].که کاملا اشتباه می باشد.
اخبار زحر بن قیس جعفی(دوم) از زمان خلافت معاویه بن ابوسفیان بصورت جدی قابل پیگیری است. وی هم از جمله شخصیت های است که در دوران خلافت معاویه بر ضد حجربنعدی شهادت داد.[5] با ورود عبیدالله بن زیاد به عنوان حاکم به کوفه، زحر بن قیس به عنوان فرماندۀ نگهبانان کوفه منصوب شد.[6] با ورود عمرسعد به کربلا، زحر بن قیس نیز در سپاه عمرسعد حضور یافت و یکی از برادران امام حسین(علیه السلام)، به نام ابوبکربنعلی«عبدالله» را به شهادت رساند.[7]
با پایان یافتن روز عاشورا و انتقال اسراء و سرهای شهدا به کوفه، بدستور عبیدالله بن زیاد، زحر بن قیس جعفی به همراه أبو بردة بن عوف الأزدی وطارق بن أبی ظبیان الأزدی[8] و جمعی از بزرگان کوفه مامور انتقال سر امام حسین(علیه السلام) به نزد یزید در شام شدند.[9]
البته لازم به ذکر است که منابع تاریخی از افرادی دیگری نیز سخن به میان آورده اند که مامور انتقال سر امام حسین(علیه السلام) به شام شدند از جمله؛ بلاذرى بر اين مطلب تصريح كرده، گويد؛عبيدالله بن زياد دستور داد تا كند و زنجير بر گردن على بن الحسين(علیه السلام) انداختند و زنان و كودكان حسين (علیه السلام) را آماده كرد و سپس همراه محفّز بن ثعلبه از قبيله عائذه قريش و شمر بن ذى الجوشن گسيل داشت[10].
این در حالی است که نظر اغلب مورخان، قول زحر بن قیس است. «چون زحر بن قيس بر یزید وارد شد يزيد به او گفت: «هان چه خبر آورده ای؟» گفت: «اى اميرمؤمنان مژده پیروزی و يارى خداوند! حسين بن على(علیه السلام) با هيجده نفر از خاندان و شصت تن از شيعيانش سوى ما آمدند كه به جنگشان رفتيم و از آنها خواستيم كه یا تسليم شوند و به حكم امير عبيداللَّه بن زياد گردن نهند، يا براى جنگ آماده شوند. آنان جنگ را بر تسليم ترجیح دادند؛ پس با طلوع خورشید بر آنان تاختيم و از همه سو آنان را در بر گرفتيم. چون شمشيرهایمان را بالای سرهاى خود دیدند فراریانی بىپناه شدند و از دست ما به تپه ها و گودالها مىگريختند، و همانند کبوترانی که از بیم باز شکاری به خدا پناه میبرد[آنان نیز در تلاشی بیفایده به این سو و آن سو میگریختند]!!!. اى اميرمؤمنان، به اندازه كشتن يك شتر يا خفتن نيمروز بيشتر طول نکشید كه همه را از پاى در آورديم. اينك تنهایشان برهنه، جامه هایشان خونين و چهره هاشان خاك آلود است. بدنهایشان در معرض تابش نور خورشيد است و باد بر آنها مىوزد؛ زيارتگرشان عقابان است و بازان به سرزمين خشك بيابان»[11]
با مرگ یزید بن معاویه و شروع نزاع درونی در خاندان اموی، زحر بن قیس جعفی به زبیریان پیوست. با شکست قیام مختار، این بار زحر بن قیس، مصعب بن زبیر را در نبرد با عبدالملک بن مروان همراهی کرد، ولی نیرنگ های عبدالمک بن مروان در فرماندهان ابن زبیر تاثیر گذاشت و زحر بن قیس را با پیشنهاد امارت اصفهان فریب داد و سپاه ابن زبیر را به شکست کشاند.[12]
با استقرار حکومت عبدالمک، زحر بن قیس این بار به خدمت حجاج بن یوسف ثقفی درآمد. در جریان شورشهای خوارج در عراق و برخی دیگر از مناطق اسلامی از جمله ایران، به دستور حجاج به جنگ شبیب بن یزید شیبانی رفت اما شکست خورد[13]. زحر در حالیکه در این جنگ زخمی شده بود به کوفه انتقال داده شد و حجاج بن یوسف با گرمی از وی استقبال کرد و بعد از مدتی درگذشت..[14]
پی نوشت ها:
[1] -منقری، ص15-16
[2] - طاووسی، ص37 و پی نوشت ص46 ش91
[3] - محمد تقی شوشتری، ج4، ص413
[4] -جالب است که اشاره کنیم زحر بن قیس(دوم) نیز چهار فرزند داشته که در اداوار مختلف کشته شده اند که خبر آنها را ابن حجر عسقلانی آورده است.(ر.ک: ج2،ص520)
[5] - طبری، ج5، ص270
[6] - بلاذری، ج3، ص179
[7] - اخطب خوارزم، ج2، ص33
[8] - بلاذری، ج3، ص212
[9] -دینوری، ص260
[10] -بلاذری، ج3،ص214
[11] - طبری، ج5، ص459
[12] - همان، ج6، ص156
[13] - بلاذری،ج8، ص23-29
[14] - طبری، ج6