آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۲ ۰۵:۳۲ بعد از ظهر
|
|||||
عضو
شماره عضویت :
94
حالت :
ارسال ها :
252
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
127
اعتبار کاربر :
2770
پسند ها :
149
تشکر شده : 620
|
رویدادهاى زمان احتضار 1. رسيدن جان به گلو:
يكى از حالت هاى زمان احتضار كه شدت آن را نيز بيان مى كند، رسيدن جان به گلو است. قرآن، از چنين تعبيرى براى بيان وحشت زياد در غير احتضار نيز بهره جسته و آن، هنگامِ غالب شدن هراس ناشى از هجوم دشمنان در عرصه كارزار است. (احزاب/33، 9 ـ 11) نظير همين تعبير در مورد حشر انسان ها در معاد نيز آمده است. (غافر/40،18) رسيدن جان محتضر به گلو، در دو جاى قرآن ذكر شده: خداوند در سوره قيامت، ضمن منع انسان ها از برگزيدن دنيا بر آخرت، آن ها را متوجه اين لحظه حساس كرده است: «كَلاّ اِذا بَلَغَتِ التَّراقى». (قيامت/75، 26) فاعل «بَلَغت» نفس است[15] و «تَراقِى» جمع ترقوة، به معناى استخوانى كه گلو را از چپ و راست دربرگرفته،[16] يا به معناى جلو حلق و بالاى سينه است.[17] در آيات 83 ـ 87 واقعه/56 رسيدن جان به گلو، دليلى بر قدرت الهى و عجز انسان ها از رويارويى با پديده هاى گوناگون و از جمله مرگ دانسته شده: «فَلَولا اِذا بَلَغَتِ الحُلقوم * و اَنتُم حينَئِذ تَنظُرون * و نَحنُ اَقرَبُ اِلَيهِ مِنكُم و لـكِن لاتُبصِرون * فَلَولا اِن كُنتُم غَيرَ مَدينين * تَرجِعونَها اِن كُنتُم صـدِقين». گفته شده: مراد از آيه 87 اين است كه اگر در ادّعاى خود صادقيد، چرا روح محتضر را از هر طريقى كه مى توانيد (مانند تدابير طبّى، تعويذهاى كاهنانه و طلسم هاى نجومى) حتى به صورت نادر و اتفاقى باز نمى گردانيد.[18]
2. نااميدى از شفاى محتضر: در زمان احتضار، خويشاوندان و دوستان محتضر كه در اطراف وى هستند، از روى نااميدى مى گويند: چه كسى مى تواند او را شفا دهد؟[20] «و قيِل مَن رَاق». (قيامت/75، 27) براساس روايتى از امام باقر(عليه السلام)گوينده اين سخن (من راق) خود محتضر است.[21] برخى گفته اند: «راق» به معناى بالابرنده است نه شفا دهنده و گوينده اين سخن، فرشتگانند كه مى پرسند: چه كسى روح او را بالا مى برد: فرشتگان رحمت يا فرشتگان عذاب؟[22] و نيز روايت شده كه فرشتگان، از نزديك شدن به كافر كراهت دارند و ملك الموت مى گويد: چه كسى روح اين كافر را بالا خواهد برد؟[23]
3. يقين محتضر به جدايى: انسان در لحظات احتضار، به جدايى يقين پيدا مى كند: «و ظَنَّ اَنَّهُ الفِراق». (قيامت/75، 28) مراد از «ظنّ» در اين آيه، علم و يقين است; زيرا انسان در حالت احتضار، به جدايى از دنيا، مال، اهل و فرزندان يقين مى يابد.[24] گفته شده: مراد از ظنّ، گمان است و ممكن است كاربرد ظنّ در مورد او براى استهزا باشد.[25]
4. جمع شدن ساق ها:
هنگام احتضار، دو ساق پاى انسان كنار هم جمع مى شوند: «والتَفَّتِ السّاقُ بِالسّاق». (قيامت/75، 29) فعل «التفّ»از مصدر «التفاف»به معناى جمع شدن و به هم پيچيدن[26] و معناى آيه اين است كه در حال احتضار، به دليل زوال نيروى حياتى كه در بدن جريان داشته، ساق ها كنار هم جمع مى شوند.[27]در تفسير آيه پيشين، آراى ديگرى نيز وجود دارد: الف. مراد از ساق، امر شديد است; زيرا انسان در سختى ها ساق خود را بالا مى زند و آيه، حاكى از وقوع شدايد و سختى هاى حالت احتضار است.[28] ب. اتصال امر دنيا به آخرت[29] ج. مقصود از ساق، ساق پاى محتضر است كه هنگام جان كندن، آن را به هم مى زند.[30] د. مراد از ساق ها، پاهاى بستگان محتضر است كه وى را پس از مرگ تشييع مى كنند.[31] هـ . مردم بدن او و فرشتگان روحش را تجهيز مى كنند.[32] و مراد، دو ساق او است كه در كفن پيچيده مى شود.[33]
5. ظهور فرشتگان در زمان احتضار:
يكى از حوادث مهمّ زمان احتضار، ظهور فرشتگان و گرفتن جان محتضر (توفّى) به وسيله آن ها است; حتى گفته شده: يكى از ادلّه نام گذارى زمان قبل از مرگ به «احتضار»، حضور فرشتگان در آن زمان است.[35]
شدايد احتضار:
از آياتى مانند 26 ـ 30 قيامت/83 ـ 87 واقعه/93 انعام/6 و تعبير تزهق از ريشه زُهوق به معناى خروج چيزى با سختى[50]: «... و تَزهَقَ اَنفُسُهُم و هُم كـفِرون» (توبه/9، 55) و تعبير آمدن سكرات مرگ و اشاره به قصد گريز انسان از آن: «و جاءَت سَكرَةُ المَوتِ بِالحَقِّ ذلِكَ ما كُنتَ مِنهُ تَحيد» (ق/50، 19) مى توان به شدايد احتضار پى برد. «سكرة» به معناى مستى و مقصود از سكره مرگ، حالتى است كه هنگام جان كندن بر انسان عارض مى شود و همانند مستى كه نمى داند چه مى گويد و با او چه گفته مى شود، به خويشتن مشغول و از مردم منقطع مى گردد.
احتضار پايان مهلت پذيرش توبه:
انسان تا قبل از زمان احتضار، فرصت توبه دارد; ولى با فرا رسيدن حالت احتضار و ظاهر شدن علايم قطعى مرگ، ديگر توبه او پذيرفته نشده،[54] هيچ سودى براى وى نخواهد داشت: «و لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذينَ يَعمَلونَ السَّيِّـاتِ حَتّى اِذا حَضَرَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ اِنّى تُبتُ الــنَ ...». (نساء/4، 18) گفته شده: مراد از گنه كاران (الّذين يعملون السيّئات) در اين آيه مسلمانانند; زيرا در ادامه آيه به عدم پذيرش توبه كافران تصريح شده است.[55] در لحظه احتضار، حقايق براى انسان آشكار مى شود; ولى اثرى بر آن مترتّب نمى گردد; زيرا نمى توان ايمان آورد.[56] فرعون هنگام گرفتارى در غرقاب نابودى توبه و اظهار ايمان كرد; ولى از وى پذيرفته نشد: «... حَتّى اِذا اَدرَكَهُ الغَرَقُ قالَ ءامَنتُ اَنَّهُ لا اِلـهَ اِلاَّ الَّذى ءامَنَت بِهِ بَنوا اِسرءيلَ و اَنا مِنَ المُسلِمين * ءالــنَ و قَد عَصَيتَ قَبلُ و كُنتَ مِنَ المُفسِدين». (يونس/10، 90 ـ 91)
درخواست تأخير مرگ و بازگشت به دنيا:
بسيارى از انسان ها در زندگى دنيا دچار غفلت بوده، براى هجرت از دنيا آمادگى ندارند; به همين دليل، هنگام رويارويى با مرگ، با استغاثه فراوان درخواست تأخير مرگ و بازگشت به دنيا را دارند. قرآن كريم از ابراز چنين تقاضايى چه هنگام فرا رسيدن مرگ بر اثر فرود آمدن عذاب الهى بر اقوامى خاص (ابراهيم/14، 44) و چه هنگام فرا رسيدن مرگ به معناى عام خبر داده است: «حَتّى اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِّ ارجِعون * لَعَلّى اَعمَلُ صــلِحـًا فيما تَرَكتُ كَلاّ اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها». (مؤمنون/23، 99 ـ 100) طبق اين آيه، مشركان همواره به خدا شرك ورزيده، خدا را به آن چه از آن منزه است، وصف مى كنند و به اموال و فرزندانى كه به آن ها داده شده، مغرورند تا زمانى كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد[59] و غفلت و لجاجت را در وى از بين ببرد. در اين هنگام، از روى ندامت و حسرت بر كوتاهى هاى خويش درخواست مى كند كه به دنيا بازگردد[60] كه البته چنين درخواستى پذيرفته نمى شود. در حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)درباره اين آيه آمده است: هنگامى كه مرگ انسان فرا مى رسد، هر آن چه گرد آورده و از اداى حق آن خوددارى كرده، در برابرش جمع مى شوند و در آن هنگام است كه مى گويد: «رَبِّ ارجِعون ...».[61]بر اساس روايت ديگرى از آن حضرت، جمله «رَبِّ ارجِعون ...» در آيات 99 ـ 100 مؤمنون/23 به كافر اختصاص دارد; امّا مؤمن هنگامى كه ملائكه را مى بيند و آنان از وى درباره بازگشت به دنيا مى پرسند، دنيا را خانه غم ها خوانده، اشتياق خود را براى رفتن به سوى خدا اعلام مى دارد.[62] در عين حال، آياتى ديگر به درخواست تأخير اجل از سوى مؤمنان اشاره دارد; مانند آياتى كه در آن ها به مؤمنان امر شده از ياد خدا غافل نشوند و از آن چه روزيشان شده انفاق كنند; زيرا در غير اين صورت، هنگامى كه مرگ يكى از آن ها فرا رسد، از خداوند مى خواهد مرگ او را به تأخير اندازد تا بتواند از اموال خويش انفاق كند: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتُلهِكُم اَمولُكُم و لا اَولـدُكُم عَن ذِكرِ اللّهِ... * و اَنفِقوا مِن ما رَزَقنـكُم مِن قَبلِ اَن يَأتِىَ اَحَدَكُمُ المَوتُ فَيَقولَ رَبِّ لَولا اَخَّرتَنى اِلى اَجَل قَريب فَاَصَّدَّقَ و اَكُن مِنَ الصّــلِحين * و لَن يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفسـًا اِذا جاءَ اَجَلُها ...». (منافقون/63، 9 ـ 11)
اعتراف ستم گران بر ضد خويشتن: قرآن كريم، از اقرار برخى ستم گران (در لحظه احتضار) به كفر خويش سخن گفته و اين اعتراف، حاكى از عمق يقين انسان در آن لحظه به عاقبت خويش است: «فَمَن اَظلَمُ مِمَّنِ افتَرى عَلَى اللّهِ كَذِبـًا اَو كَذَّبَ بِـايـتِهِ اُولـئِكَ يَنالُهُم نَصيبُهُم مِنَ الكِتـبِ حَتّى اِذا جاءَتهُم رُسُلُنا يَتَوَفَّونَهُم قالوا اَينَ ما كُنتُم تَدعونَ مِن دونِ اللّهِ قالوا ضَلّوا عَنّا و شَهِدوا عَلى اَنفُسِهِم اَنَّهُم كانوا كـفِرين». (اعراف/7، 37)
اتّصال احتضار به عذاب يا آسايش پس از مرگ: احتضار انسان هاى مؤمن و موحّد، به بهشت و آسايش در عالم برزخ متّصل مى شود: «قيلَ ادخُلِ الجَنَّةَ ...» (يس/36، 26)[64] و احتضار ستمگران و كافران، به جهنّم و عذاب برزخى متصل مى گردد; چنان كه قوم نوح با غرق شدن، داخل آتش شدند: «مِمّا خَطيــتِهِم اُغرِقوا فَاُدخِلوا نارًا» (نوح/71، 25)[65] و قوم فرعون در آتش برزخى به سر مى برند:«اَلنّارُ يُعرَضونَ عَلَيها غُدُوًّاوعَشيـًّا...». (غافر/40،46)[66]
می پسندم 1 0 1 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر |
|||||
|
اطلاعات نویسنده |
رویدادهاى زمان احتضار(لحظه جان دادن )
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۵:۱۰ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
70
حالت :
ارسال ها :
5183
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
می پسندم 5 0 5 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
اطلاعات نویسنده |
رویدادهاى زمان احتضار(لحظه جان دادن )
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۶:۱۲ بعد از ظهر
[2]
|
|||
الهم اجعل عواقب امورنا خیرا می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
||||
|
اطلاعات نویسنده |
رویدادهاى زمان احتضار(لحظه جان دادن )
یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۷:۲۳ بعد از ظهر
[3]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
499
حالت :
ارسال ها :
4733
محل سکونت : :
حریم قدس
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
1103
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
74582
پسند ها :
4202
تشکر شده : 5426
|
الهی مرگمان را آسان قرار بده
می پسندم 4 0 4 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
رویدادهاى ، زمان ، احتضار(لحظه ، جان ، دادن ، |
|