بسمالله الرحمن الرحیم مهمترین وصیت من آن است كه دوستان و عزیزان و سروران من، كسانی كه بهترین ساعات زندگی من با آنان و یاد آنان سپری شده است، مرا ببخشند و بحل كنند و این وظیفه را به عهده بگیرند كه مرا از زیر بار حقوقالناس رها و آزاد نمایند. ممكن است خود من نتوانم از همه كسانی كه ذكر سوءشان بر زبان رفته و یا بدگوئیشان را از كسی شنیدهام، حلیت بطلبم، این كار مهم و ضروری را باید دوستان و رفقای من برای من انجام دهند. دارائی
,wdj khli vifvd
مهمترین وصیت من آن است كه دوستان و عزیزان و سروران من، كسانی كه بهترین ساعات زندگی من با آنان و یاد آنان سپری شده است، مرا ببخشند و بحل كنند و این وظیفه را به عهده بگیرند كه مرا از زیر بار حقوقالناس رها و آزاد نمایند. ممكن است خود من نتوانم از همه كسانی كه ذكر سوءشان بر زبان رفته و یا بدگوئیشان را از كسی شنیدهام، حلیت بطلبم، این كار مهم و ضروری را باید دوستان و رفقای من برای من انجام دهند.
دارائی مالی من در كم هیچ است،ولی كفاف قرضهای مرا میدهد. تفصیل قروض خود را در صفحه جداگانه یادداشت میكنم كه از فروش كتب مختصر و ناچیز من ادا شود. هر كسی هم كه مدعی طلبی از من شود، هر چند اسمش در آن صفحه نباشد، قبول كنند و ادا نمایند،... پنج شش سال نماز هر چه زودتر ادا و مرا از رنج این دین الهی راحت كنند (البته یقیناً آن قدر مقروض نبودم، ولی احتیاط كردم) مبلغی به عنوان رد مظالم بابت قروض جزئی از یاد رفته به فقرا بدهند.
از همه اعلام و مراجع و طلاب و دوست و آشناها و اقوام و منسوبین من استحلال شود. (چون آن روزها نق و نوق علیه آقایان در جلسات زیاد بود كه چرا فلانی اقدام نكرده، فلانی چرا این حرف را زده و این مطلب را گفته است، لذا خواستم از آقایان اعلام و مراجع حلیت طلب كنند).
و گمان میكنم بهترین راه این كار آن است كه عین وصیتنامه مرا در مجلسی عمومی كه آشنایان من باشند، قرائت كنند. پدر و مادرم در مرگ من از همه بیشتر عزادار هستند، به مفاد حدیث شریف اذا بكیت علی شیء فابك علی الحسین، به یاد مصائب اجدادمان از من فراموش خواهند كرد، انشاءالله تعالی.
گویا دیگر كاری ندارم.
(حالا صورت قرضهایم ):
«حدود 100 تومان، مقدسزاده بزاز (مشهد)
كمتر از 30 تومان، خیاط گنگ (مشهد)
2 یا 3 تومان، عرب خیاط (قم)
مطابق دفتر دین، آقا شیخ حسن بقال كوچه حجتیه (قم) (چون مرتب با او سر و كار داشتیم و نمیدانستیم چقدر به او بدهكاریم)
گویا چند تومانی آقای شیح حسن صانعی (قم)
32 تومان تقریباً حاج شیخ اكبر هاشمی رفسنجانی (قم) (بیشترین پولی را كه من آن زمان مقروض بودم، به آقای هاشمی بود. چون وضعش نسبتاً خوب بود، از او قرض میكردیم.)
مطابق دفتر دین، آقای مروارید كتابفروش (قم)
مطابق دفتر دین، آقای مصطفوی كتابفروش (قم)
10 تومان آقای علی حجتی كرمانی
شاید 5 تومان، محمد آقا نانوا نزدیك منزل (مشهد)
العبد علی الحسینی الخامنهای
آینده
توجه:وصیتنامه در سال 1342 و روز بعد از حادثه فیضیه نوشته شده است و متن با حاشیه کامل را در لینک منبع بخوانید.
1 تشکر شده از کاربر حسنعلی ابراهیمی سعید برای ارسال مفید :
روزنامه کیهان وصیتنامه رهبر معظم انقلاب در سال 1342 را به نقل از دفتر نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای منتشر کرده است.
متن این وصیت نامه زیبا، صمیمی و خواندنی به شرح زیر است:
ازآنجا که ما در شرایط بحرانی و غیرعادی به سر می بردیم و هر لحظه ممکن بود خطری برای ما پیش بیاید، فردای آن روز نشستم و وصیت نامه خود را نوشتم. تا چند هفته پیش، از این وصیت نامه خبری نداشتم، لیکن آقاسیدجعفر آن را برایم آوردند و گفتند که پسرشان در لابلای کاغذهای قدیمی پیدا کرده است. این اصل وصیت نامه است که در بالای آن نوشته ام:
«وصیت نامه سیدعلی خامنه ای مرقومه لیله یکشنبه 27شوال 1382» (فروردین 1342 شمسی) یعنی فردا شب حادثه مدرسه فیضیه نوشته ام. متن وصیت نامه این است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«عبدالله علی بن جوادالحسینی الخامنه ای غفرالله لهما یشهد ان لااله الاالله وحده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و خاتم الانبیاء و ان ابن عمه علی بن ابیطالب علیه السلام وصیه سیدالاوصیاء و ان الاحد عشر من اولاده المعصومین صلوت الله علیهم الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمدو علی و الحسن و الحجه اوصیائه و خلفائه و امناءالله علی خلقه و ان الموت حق و المعاد حق و الصراط حق و الجنه و النار حق و ان کل ما جاء به النبی صلی الله علیه و آله حق. اللهم هذا ایمانی و هو ودیعتی عندک اسئلک ان تردها الی و تلقیها ایای یوم حاجتی الیها بفضلک و کرمک.
مهم ترین وصیت من آن است که دوستان و عزیزان و سروران من، کسانی که بهترین ساعات زندگی من با آنان و یاد آنان سپری شده است، مرا ببخشند و بحل کنند و این وظیفه را به عهده بگیرند که مرا از زیر بار حقوق الناس رها و آزاد نمایند. ممکن است خود من نتوانم از همه کسانی که ذکر سوءشان بر زبانم رفته و یا بدگوئیشان را از کسی شنیده ام، حلیت بطلبم. این کار مهم و ضروری را باید دوستان و رفقای من برای من انجام دهند.
دارایی مالی من در کم هیچ است، ولی کفاف قرض های مرا می دهد. تفصیل قروض خود را در صفحه جداگانه یادداشت می کنم که از فروش کتب مختصر و ناچیز من ادا شود. هر کسی هم که مدعی طلبی از من شود، هر چند اسمش در آن صفحه نباشد، قبول کنند و ادا نمایند،... پنج شش سال نماز هر چه زودتر ادا و مرا از رنج این دین الهی راحت کنند (البته یقیناً آن قدر مقروض نبودم، ولی احتیاط کردم. (مبلغی به عنوان رد مظالم بابت قروض جزئی از یاد رفته به فقرا بدهند.
از همه اعلام و مراجع و طلاب و دوست و آشناها و اقوام و منسوبین من استحلال شود. (چون آن روزها نق و نوق علیه آقایان در جلسات زیاد بود که چرا فلانی اقدام نکرده، فلانی چرا این حرف را زده و این مطلب را گفته است، لذا خواستم از آقایان اعلام و مراجع حلیت طلب کنند.)
و گمان می کنم بهترین راه این کار آن است که عین وصیت نامه مرا در مجلسی عمومی که آشنایان من باشند، قرائت کنند. پدر و مادرم که در مرگ من از همه بیشتر عزادار هستند، به مفاد حدیث شریف اذا بکیت علی شیء فابک علی الحسین، به یاد مصائب اجدادمان از من فراموش نخواهند کرد ان شاءالله تعالی.
گویا دیگر کاری ندارم. اللهم اجعل الموت اول راحتی و آخر مصیبتی و اغفرلی و ارحمنی بمحمد و آله الاطهار.
العبد علی الحسینی الخامنه ای
(حالا صورت قرض هایم را که در صفحه جداگانه ای نوشته ام برایتان می خوانم):
حدود 100تومان، مقدس زاده بزاز (مشهد)
کمتر از 30تومان، خیاط گنگ (مشهد) 2یا 3تومان، عرب خیاط(قم)
مطابق دفتر دین، آقا شیخ حسن بقال کوچه حجتیه (قم) چون مرتب با او سر و کار داشتیم و نمی دانستیم چقدر به او بدهکاریم (گویا چند تومانی
آقای شیخ حسن صانعی (قم) 32تومان تقریباً
حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی (قم) (بیشترین پولی را که من آن زمان مقروض بودم، به آقای هاشمی بود. چون وضعش نسبتاً خوب بود، از او قرض می کردیم.)
مطابق دفتر دین، آقای مروارید کتاب فروش (قم)
مطابق دفتر دین، آقای مصطفوی کتاب فروش (قم)
10 تومان آقای علی حجتی کرمانی
شاید 5تومان، محمد آقانانوا نزدیک منزل (مشهد)