آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۲:۴۲ بعد از ظهر
|
|||||||
عضو
شماره عضویت :
353
حالت :
ارسال ها :
128
محل سکونت : :
ماه
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
64
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
458
پسند ها :
124
تشکر شده : 151
|
بسم الله
آخر ذی الحجه، علم و کتل های «تکیه» را بر پا می کنیم. آب و جارو، آماده کردن ظرفها برای ده شب عزاداری. چند روز مانده به محرم باید شروع کنیم به تمرین تعزیه ای که هر ساله از شب اول اجرا می شود. مشکل هم درست از همین نقطه آغاز می شود. از همین لحظه ی انتخاب«نقش».
در تعزیه ی کربلا، سیاهی لشکر یا نقش های میانی اصلا وجود ندارد. فقط دو جور نقش:«شبیه حسین و شبیه یزید». اگر این نشدی یعنی آن یکی هستی...
یک دایره است آن وسط. همه هم ایستاده اند به تماشا دور تا دور. در تعزیه همه چیز شفاف می شود. پشت صحنه ای نیست. پشت سبزها هم نمی شود قایم شد. ..
حالا انگارکن مثل«زهیر» هی را قافله ات را کج کنی و از بیراهه ها بروی تا به کاروان امام حسین علیه السلام برخورد نکنی. بالاخره چی؟ بیابان مگر چقدر جای فرار دارد؟
بالاخره می فرستند دنبالت:« زهیر تصمیم ات رابگیر»**
انگار کن بروی لا سیاه یزید و توی خیمه ها قایم شوی، صدایت می کنند:« حر! تصمیمت را بگیر»**
بدتر از همه آن شب که چراغها را خاموش می کنند و در دل تاریکی شب می گویند:« این شب و این بیابان، تصمیم ات رابگیر»
کتاب خدا خانه دارد..فاطمه شهیدی به قول پیر می فروش:عاشق کعبه نباش...عاشق خدای کعبه باش...
می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||||||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|