انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » اوقات فراغت » طنز » اعتراف میکنم که



اعتراف میکنم که

اعتراف می کنم رفتم مغازه سیگار بگیرم مغازه دار گفت : لایت باشه ؟ برگشتم دیدم بابام پشت سرمه ! اعتراف می کنم با رفیقم وایستاده بودیم سر خیابون یکی رد شد به دوستم سلام داد گفت : دامادومونه !!! نزدیکای مقصد به جای اینکه بگم ممنون پیاده می شم بلند گفتم : خسته نباشید !!!   اعتراف می کنم وقتی خیلی کوچیک بودم موقع دستشویی رفتن بخاطر ترس در و تا آخر باز می ذاشتم   یه لحظه برگشتم دیدم نصف مدرسه به اضافه ناظم جمع شدن جلوی دستشویی دارن بهم می خندن  
hujvht ld;kl ;i


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد

اطلاعات نویسنده
چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۴۸ بعد از ظهر
بانو
rating
شماره عضویت : 20
حالت :
ارسال ها : 2177
محل سکونت : : دنیای بیکسی
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 240
دعوت شدگان : 5
اعتبار کاربر : 10422
پسند ها : 730
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 3139


عضو غایب دلم گرفته وبی حوصله ام

مدال ها:5
مدال 3 سالگی عضویت
مدال 3 سالگی عضویت
کاربران برتر
کاربران برتر
ستارهء انجمن
ستارهء انجمن
بهترین ارسال کننده
بهترین ارسال کننده
کاربر با ارزش
کاربر با ارزش

|

اعتراف می کنم رفتم مغازه سیگار بگیرم


مغازه دار گفت : لایت باشه ؟


برگشتم دیدم بابام پشت سرمه !


اعتراف می کنم با رفیقم وایستاده بودیم سر خیابون یکی رد شد به دوستم سلام داد


گفت : دامادومونه !!!



نزدیکای مقصد به جای اینکه بگم ممنون پیاده می شم بلند گفتم : خسته نباشید !!!


 


اعتراف می کنم وقتی خیلی کوچیک بودم موقع دستشویی رفتن بخاطر ترس در و تا آخر باز می ذاشتم


 

یه لحظه برگشتم دیدم نصف مدرسه به اضافه ناظم جمع شدن جلوی دستشویی دارن بهم می خندن
 



ویرایش موضوع توسط : programmer
در تاریخ : پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۹۴ ۱۰:۱۸ قبل از ظهر
















2 تشکر شده از کاربر یسنا برای ارسال مفید :
mohadeseh , ,



  می پسندم        0 
















امضای کاربر : یسنا
خدایا؛
همیشه و هر لحظه یادم بنداز که؛
نامحرم، نامحرم است؛
چه در دنیای حقیقی، چه در دنیای مجازی؛
یادم بنداز فاطمه «س» را که؛
از نابینا رو می پوشاند ...


تاریخ ز تکرار خودش گریان است
با نوح بگو که نوبت طوفان است

از مرقد حجربن عدی فهمیدم
از چیست مزار فاطمه
«س» پنهان است!
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
شنبه ۱۹ امرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۱۲ قبل از ظهر نمایش پست [1]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815



چندتا اعتراف باحال و خنده دار (آخرشه) 
سلام به همه ی دوستان
امروز به یه مطلب جالب برخوردم که گفتم واسه شما هم بذارمش
چندتا اعتراف باحال و خنده دار (آخرشه)
من که از خوندنش خیلی حال کردم و کلی خندیدم
شما هم اعتراف خودتون رو در قسمت پاسخ  بنویسید
فکر کنم هممون کلی اعتراف خنده دار داشته باشیم
 
اعتراف میکنم بچه که بودم یه بار با آجر زدم تو سر یکی از بچه های اقوام , تا ببینم دور سرش از اون ستاره ها و پرنده ها می چرخه یا نه!!!!!
تازه هی چند بارم پشت سر هم این کار و کردم , چون هر چی می زدم اتفاقی نمی افتاد!!!!
.
.
.
اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟
دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید
اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!
مامان گفت نوید کیه؟
گفتم: پسر آقای …
گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده
.
.
.
چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود … بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
.
.
.
چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم حول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار خاموش موند تو دستم
.
.
.
اعتراف میکنم دوران راهنمایی روز معلم همه تخم مرغ آورده بودن که توش پر گل بود منم یه تخم مرغ خام آورده بودم که بزنم بخندیم! معلم اومد داخل همه سرو صدا کردن و شادی کردن تخم مرغارو میزدن به تخته منم این وسط تخم مرغو زدم به تخته ! ترکید رو تخته پاشید همه جا ، رو لباس معلمم ریخت ! سریع گفت کی بود ؟!!؟ هیچکی هیچی نگفت با این که میدونستن کار منه خلاصه از ته کلاس ۴ – ۵ نفر شلوغو آورد بیرون  زدشون ولی نگفتن کار من بود ! چون شاگرد زرنگیم بودم معلمه شک نمیکرد بهم !
وقتی از کلاس اومدیم بیرون تا دو کیلومتر به صورت چهار نعل فرار کردم آخرم سر کوچه گرفتن زدنم !
.
.
.
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده …ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم
.
.
.
اعتراف می‌کنم سر فینال جام جهانی‌ تا لحظه‌ای که اسپانیا گل زد فکر می‌کردم اسپانیا نارنجیه، هلند آبی‌، گل هم که زد کلی‌ لعنت فرستادم به هلند، بعد گل رو صفحه نوشت اسپانیا ۱ – هلند ۰ ، تازه فهمیدم کل بازی داشتم اشتباه فحش میدادم
.
.
.
اعتراف می کنم وقتی داداشم دو ماهش بود خندون رفتم تو آشپزخونه، مامانم گفت نارنگیتو خوردی؟ گفتم آره، تازه به آرشم دادم!
بیچاره مامانم بدو بدو رفت نارنگی رو از حلقش کشید بیرون!
.
.
.

اعتراف می کنم کلاس اول دبستان بودم تحت تاثیر این حرفا که نباید به غریبه آدرس خونتون رو بدید، روز اول به راننده سرویس آدرس اشتباهی دادم و از یه مسیری الکی تا خونه پیاده رفتم و تازه فرداش موقعی که سرویس دنبالم نیومد تازه شاهکارم معلوم شد برای خانواده
.
.
.
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم
.
همین الان در قسمت نظرات اعتراف کن…زووود…می خوایم بخندیم !!

 



  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
شنبه ۱۹ امرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۰۹ قبل از ظهر نمایش پست [2]
مدیر انجمن چهارده معصوم
rating
شماره عضویت : 4
حالت :
ارسال ها : 568
محل سکونت : : استان قزوین(مینودر) محضر خدا
جنسیت :
تاریخ تولد : 1-9-1975
تعداد بازدیدکنندگان : 518
دعوت شدگان : 5
اعتبار کاربر : 6949
پسند ها : 622
حالت من :  Bachemosbat.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (13).jpg
تشکر شده : 376



سلام ریحانه خانم ممنون جالب بود
اعتراف میکنم وقتی بچه بودم سر بازی با داداش بزرگم دعوام شد
مظلوم نمایی کردم بابام داداشما دعوا کرد بنده خدا برا اینکه زیاد
کتک نخوره بابت یه کم کتکی که به من زده بود در رفت تو کوچه

بابام بی خیالش شد به همون تنبیه اولیه کفایت کرد
داداشم تا چند ساعت
وقتی میخواست یواشکی  بیاد تو خونه
الکی به اتاق خالی نگاه میکردم 
میگفتم بابا ایناهاش داره میاد تو خونه بیچاره داداشم دوباره
پابه فرار میزاشت منم تو دلم میخندیدم زورم بهش نمیرسید
اینجوری انتقام میگرفتم



  می پسندم 6     1  5 
 
 
تعداد پسند های ( 6 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 1 ) از این کاربر

















امضای کاربر : غم هجران
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عين ابداً

خدايا مرا (به اندازه ) چشم بر هم زدنی به خودم وا مگذار
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
یکشنبه ۲۰ امرداد ۱۳۹۲ ۰۶:۰۳ بعد از ظهر نمایش پست [3]
عضو
rating
شماره عضویت : 37
حالت :
ارسال ها : 379
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 282
اعتبار کاربر : 2945
پسند ها : 475
حالت من :  Mokhlesim.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/02.jpg
تشکر شده : 736
وبسایت من : وبسایت من



سلام ریحانه خانم
خیلی جالب بود
موفق باشید


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : محمد313
خدایا مراببخش
به خاطر تمام لحظه هایی که تو با من بودی و من فکر می کردم تنها هستم.
به خاطر تمام درهایی که کوبیدم و هیچ کدام خانه ی تو نبود.

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
دوشنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۰۶ قبل از ظهر نمایش پست [4]
عضو
rating
شماره عضویت : 16
حالت :
ارسال ها : 649
محل سکونت : : تـهـرآنـ
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 321
اعتبار کاربر : 6846
پسند ها : 960
حالت من :  Ghamgin.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (24).jpg
تشکر شده : 1587
وبسایت من : وبسایت من


عضو غایب


عتراف میکنم که لباسای اعضای خانواده رو من اتو میکنم
میگی چ جوری؟
خب میان میزارن روی صندلی کامپیوتر بعد منم فقط میشینم پشت سیستم
صبح میزاری ظهر اتو شده می بری ظهر میزاری غروب - غروب شب - شب هم صبح- اینا شیفت کاری من بودن
به جان همین انجمن قسم ی جورررر اتووووو میکنم هیچ خشکشویی صنعتی نمیتونه بکنهههههه والآ


  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : عـلـی۲۰


گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
دوشنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۵۵ قبل از ظهر نمایش پست [5]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815



نوشته شده توسط : عـلـی۲۰ »
عتراف میکنم که لباسای اعضای خانواده رو من اتو میکنم
میگی چ جوری؟
خب میان میزارن روی صندلی کامپیوتر بعد منم فقط میشینم پشت سیستم
صبح میزاری ظهر اتو شده می بری ظهر میزاری غروب - غروب شب - شب هم صبح- اینا شیفت کاری من بودن
به جان همین انجمن قسم ی جورررر اتووووو میکنم هیچ خشکشویی صنعتی نمیتونه بکنهههههه والآ

 
  علي  از دست تو از اين من بعد بهت ميگي علي اتو كش 




  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
دوشنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۰۸ قبل از ظهر نمایش پست [6]
عضو
rating
شماره عضویت : 26
حالت :
ارسال ها : 2229
محل سکونت : : همدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 256
دعوت شدگان : 2
اعتبار کاربر : 5894
پسند ها : 746
تشکر شده : 2625




اعتراف میکنم اصلا هواسم نبود کی این مطالبو نوشته بعد خوندن و خندیدن دیدم که اقا محمد 313 گفته ممنون ریحانه خانم خیلی جالب بود تازه فهمیدم اینارو ریحانه نوشتن



  می پسندم 6     0  6 
 
 
تعداد پسند های ( 6 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : بهار
دلم  گرفته  ، برایم  "بهار" بفرستید
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
دوشنبه ۲۱ امرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۵۵ بعد از ظهر نمایش پست [7]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815



نوشته شده توسط : بهار »
اعتراف میکنم اصلا هواسم نبود کی این مطالبو نوشته بعد خوندن و خندیدن دیدم که اقا محمد 313 گفته ممنون ریحانه خانم خیلی جالب بود تازه فهمیدم اینارو ریحانه نوشتن

 
  عجب اعترافي دمت گرم بهار




  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۰:۱۲ قبل از ظهر نمایش پست [8]
بانو
rating
شماره عضویت : 106
حالت :
ارسال ها : 2493
محل سکونت : : جهرم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 428
دعوت شدگان : 7
اعتبار کاربر : 8183
پسند ها : 1684
حالت من :  Konjkav.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (10).jpg
تشکر شده : 2732



اعتراف میکنم توتاکسی نشسته بودم نزدیکای مقصدبه جایی که بگم ممنون پیاده میشم بلندگفتم: خسته نباشی!!!
اینقدرتابلوبودکه دیگه نتونستم کاری کنم جزاینکه سریع پیاده بشم!!!!


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : maryam20

 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۰:۲۱ قبل از ظهر نمایش پست [9]
بانو
rating
شماره عضویت : 106
حالت :
ارسال ها : 2493
محل سکونت : : جهرم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 428
دعوت شدگان : 7
اعتبار کاربر : 8183
پسند ها : 1684
حالت من :  Konjkav.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (10).jpg
تشکر شده : 2732



رفتم بودم دیدن یکی ازفامیلامون که تازه فارغ شده بود
بچه روبغل کردم میخاستم بگم انشالله زنده باشه.گفتم انشالله زنده میمونه


  می پسندم        0 
















امضای کاربر : maryam20

 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
اعتراف میکنم که
چهارشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۲ ۱۲:۱۸ بعد از ظهر نمایش پست [10]
مدیر انجمن
rating
شماره عضویت : 6
حالت :
ارسال ها : 1845
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 451
دعوت شدگان : 9
اعتبار کاربر : 12915
پسند ها : 1948
حالت من :  Mashkookam.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 2815



دمت گرم  .


  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : پونه

کاش ....
وقتی خدا در حشر بگوید : چه داشتی؟

سر بکند حسین .... بگوید : حساب شد....

گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد


برچسب ها
اعتراف ، میکنم ، ۹۲ ، اعتراف ، میکنم ، که ،

« ایا میدانید | تا حالا دقت کردین »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 06:46 بعداز ظهر