آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ ۱۰:۴۲ بعد از ظهر
|
|||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
70
حالت :
![]()
ارسال ها :
5183
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
568
دعوت شدگان :
2
اعتبار کاربر :
34682
پسند ها :
6789
تشکر شده : 6057
|
خاطره ازفرزند شهید زمانی که هنوزیک بچه بودم یکی از رزمندگان به عیادت به منزل ما آمده بود آنها با هم مشغول صحبت بودند که پدرم رو به آن رزمنده بزرگوار آقای حیدری کرد وگفت ،علی جان شما دوست دارید چگونه وچطور شهید بشوید ؟علی جواب داد. دوست دارم درجبهه با گلوله مستقیم شهید شوم وگلوله مستقیماً به پیشانیم بخورد.پدرم پرسید ازاین همه جاچراپیشانیت ؟علی گفت. دوست دارم زودترپیش خدا بروم. ( علی حیدری درآن زمان 19سال داشت) بعد علی حیدری از پدرم سوال کرد شما دوست دارید چگونه وچطور شهید بشوید ؟ پدرم گفت، من دوست دارم درهنگام شهادت سرم ازتنم جدا شود وجنازه ام به دست خانواده ام نرسد ومفقود شوم علی حیدری از پدرم پرسید چرا ؟پدرم گفت چون ما فرزندان امام حسین (ع) هستیم ومن هم دوست دارم مانند پدرم امام حسین (ع)به شهادت برسم یک سال از این ملاقات گذشت . که درتاریخ 29/2/65 حادثه شهادت رخ دادعلی وپدرم هردودر منطقه ی حاج عمران به شهادت رسیدن جالب اینجاست که علی حیدری همان طور که آرزو داشت به شهادت رسید یعنی با گلوله مستقیم به پیشانی اواثابت کرده بود و پدرم که فرمانده بوداز ظهرهمان روز به فیض شهادت رسید ،ما هیچ خبری از او نداشتیم مفقود الاثرشد. تا اینکه بعد از 8سال بی خبری از این شهید عزیزبه وسیله عکس های از شهدای ایران که آنها به تمام کشور فرستاده شده بودند ،ماجرا را فهمیدیم یکی از عکس ها خیلی شبیه پدرم بود بعد از مدتی که کارشناسان روی عکسی که هنگام شهادت وعکسی از پدرم که درخانه وجود داشت تحقیق کردن ما فهمیدیم که عکس ، عکس پدرم است بعد به ما خبردادن که جسد پدرم در بهشت زهرا(س) تهران درقسمت شهدای گمنام قطعه 29 ردیف 18به خاک سپرده شده بود وباید بگویم آن عکس نشان می دادکه نصف سرپدرم با گلوله ی مستقیم ازبدنش جدا شده بود وهمان طور که آرزو داشت به لقاء دوست رسیده بود راوی _ فرزندشهیدشکارچی تاآخرین قطره ی خون از ناحیه پا،سرودیگر اعضا براثرترکش صدمه دیده بود دکتربه ایشان گفته بود 65 درصد نقص عضو هستی ودیگر نباید به جبهه بروی. اما ایشان درجواب دکتر گفته بود اگر5/99درصد ازبدنم هم ناقص باشد تا آخرین نفس وآخرین قطره خون باید درجبهه باشم.اوبا آن همه جراحت وبدن پاره پاره خم به ابرو نمی آورد ........ونهایت به لقاء محبوب مفتخرشد
. راوی :خانواده شهیدشکارچی
می پسندم 0
|
|||||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
|