من شیخ علی اکبرتهرانی از شما سوال می کنم که کجای قرآن نوشته است موسیقی حلال است؟ 1) اولاً قرآن همه اش رمز است. بیش از صد جای قرآن داریم که برپا دارید نماز را، اما نداریم که نماز ظهر چند رکعت است و با چه وضعی است، و یا نماز صبح چه جور؟ شکافنده اش و آنکه باید آن را پیاده کند رسول الله (ص) است. 2) اما هر کجای قرآن که دم از لهو و لعب می زند اولش همین موسیقی است. تمام امام ها و علمای اهل
uni hd ld ',dkn ;[hd rvHk k,aji ;i l,sdrd pvhl hsj?
من شیخ علی اکبرتهرانی از شما سوال می کنم که کجای قرآن نوشته است موسیقی حلال است؟
1) اولاً قرآن همه اش رمز است. بیش از صد جای قرآن داریم که برپا دارید نماز را، اما نداریم که نماز ظهر چند رکعت است و با چه وضعی است، و یا نماز صبح چه جور؟ شکافنده اش و آنکه باید آن را پیاده کند رسول الله (ص) است.
2) اما هر کجای قرآن که دم از لهو و لعب می زند اولش همین موسیقی است. تمام امام ها و علمای اهل عمل هم می دانند که همین است. مثلاً نمونه اش در سوره جمعه می فرماید که شما به دنبال لهو و لعب می روید، منظور همان موسیقی است.
3) هر کجای قرآن که می فرماید اجتناب کنید از قول زور، تمام امام ها و علمای اهل عمل می دانند که "قول زور" همین موسیقی است.
4) سوره لقمان آیه 6 و 7 مستقیم مسئله دربارۀ همین است:
آیه 6: و بعضی از مردم کسانی هستند که می خرند سخنان بیهوده را و نشر می دهند تا آنکه گمراه کنند مردم را از راه خدا پرستی و عبادت، و مشغولشان می نمایند به سخنان بیهوده و جهالت، و راه خدا را مسخره می کند. آن گروه برای ایشان عذابی خوارکننده است.
پیش از پرداختن به این موضوع لازم است نکاتی را متذکر شویم تا در بهره مندی بهتر از مطالب تاثیر گذار باشد
1. منابع فقه شیعه عبارتند از: قرآن كریم، سنت و روایات، عقل واجماع؛ به گونه ای كه هر یك از اینها به تنهایی می تواند برای مستند بودن حكم فقهی، دارای ارزش و اعتبار باشد.
2. از این رو لازم نیست همه احكام، به طور صریح، درقرآن كریم آمده باشد، بلكه چه بسا ارزشهای كلی در قرآن مطرح شده، ولی بیان جزئیات و تفصیل و تطبیق آنها توسط معصومین(ع) صورت گرفته باشد.
3. در قرآن كریم آیه ای صریح در مورد شنیدن موسیقی نداریم، ولی روایات معصومین(ع)، كه تفسیر كننده آیات الهی است شنیدن موسیقی ای كه مطرب بوده و انسان را از یاد خداوند غافل می كند را نهی كرده اند.
4. بنابر این طبق روایات، آن موسیقی كه مطرب و متناسب با مجالس لهو و لعب باشد، و در انسانها، به طور غالب، موجب تغییر حالات و دوری از یاد خدا شود، ممنوع شناخته شده است.
5. البته آیات نهی از لهو و لعب همگی پشتوانه ارزشی این تشریع الهی است كه در قرآن امده و توسط پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت او این چنین تطبیق شده است. آیات نهی از لهو هم كه در قرآن ریاد است، که با مراجعه به "المعجم المفهرس" می توان به آنها دست یافت.
6. از جمله آیاتی که مفسران، موسیقی را یکی از مصادیق آن آیات شمرده اند عبارتند از:
«وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون: و آنان كه از [هر گفتار و كردارِ] بيهوده روىگردانند » (مؤمنون: 3)
«وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّور: آنان كه تن به شهادت ناحق نمىدهند و در مجالس باطل حاضر نمىشوند » (فرقان: 72)
«وَ اجْتَنِبُواْ قَوْلَ الزُّور: از گفتار باطل [چون دروغ، افترا، غيبت و شهادت ناحق] دورى گزينيد» (حج: 30)
«وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْترَىِ لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ...: برخى از مردماند كه سخنان باطل و سرگرمكننده را مىخرند تا از روى نادانى [مردم را] از راه خدا گمراه كنند ...» (لقمان: 6)
« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً ... : برخى از مردماند كه سخنان باطل و سرگرمكننده را مىخرند تا از روى نادانى [مردم را] از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره بگيرند ؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود »
كلمه" لهو" به معناى هر چيزى است كه آدمى را از مهمش باز بدارد، و لهو الحديث آن سخنى است كه آدمى را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد، مانند حكايات خرافى، و داستانهايى كه آدمى را به فساد و فجور مىكشاند، و يا از قبيل سرگرمى به شعر و موسيقى و مزمار و ساير آلات لهو كه همه اينها مصاديق لهو الحديث هستند. (ترجمه الميزان، ج16، ص 313)
" لَهْوَ الْحَدِيثِ"، مفهوم وسيع و گستردهاى دارد كه هر گونه سخنان يا آهنگ هاى سرگرم كننده و غفلتزا را كه انسان را به بيهودگى يا گمراهى مىكشاند در بر مىگيرد، خواه از قبيل" غنا" و الحان و آهنگهاى شهوتانگيز و هوسآلود باشد، و خواه سخنانى كه نه از طريق آهنگ، بلكه از طريق محتوى انسان را به بيهودگى و فساد، سوق مىدهد.
و اگر در روايات اسلامى و سخنان مفسرين روى يكى از اينها انگشت گذارده شده است هرگز دليل بر انحصار و محدوديت مفهوم آيه نيست.
در احاديثى كه از طرق اهلبيت (ع) به ما رسيده تعبيرهايى ديده مىشود كه بيانگر همين وسعت مفهوم اين كلمه است.
تعبير به "لَهْوَ الْحَدِيثِ" بجاى "الحديث اللهو" گويا اشاره به اين است كه هدف اصلى آنها همان لهو و بيهودگى است، و سخن، وسيلهاى براى رسيدن به آن است.( تفسير نمونه، ج17، ص 15)
بنابر این هر آن چه که مصداق لهو محسوب شود، از نظر قرآن ممنوع و مورد نهی قرار گرفته است.