آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۲ ۰۹:۳۱ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
![]()
شماره عضویت :
38
حالت :
![]()
ارسال ها :
848
محل سکونت : :
همونجا
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
605
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
5903
پسند ها :
869
تشکر شده : 520
|
![]() دود بود و دو دبود و دودب ود گل میان آتش نمرود بود شعله مي پيچيد برگرد بهار خون دل مي خورد تيغ ذوالفقار يك طرف گلبرگ اما بي سپر يك طرف ديوار بود و ميخ در ميخ ياد صحبت جبريل بود شاهد هر رخصت جبريل بود قلب آهن را محبت نرم كرد ميخ از چشمان زينب شرم كرد شعله تا از داغ غربت سرخ شد ميخ كم كم از خجالت سرخ شد گفت با در رحم كن سويش مرو غنچه دارد سوي پهلويش مرو حمله طوفان سوي دود شمع كرد هرچه قوت داشت دشمن جمع كرد روز رنگ تيره ي شب را گرفت مجتبي چشمان زينب را گرفت پاي ليلي چشم مجنون مي گريست ميخ بر سر مي زد و خون مي گريست جوي خون نه تا به مسجد رود بود دود بود ودود بود و دود بود ![]()
می پسندم 0
|
|||||||
![]() ![]() |
|
اطلاعات نویسنده |
![]()
شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۳۰ بعد از ظهر
![]() |
|||
بانو
![]()
شماره عضویت :
12
حالت :
![]()
ارسال ها :
3166
جنسیت :
![]()
تعداد بازدیدکنندگان :
356
دعوت شدگان :
1
اعتبار کاربر :
13846
پسند ها :
3168
تشکر شده : 2569
|
می پسندم 0
|
|||
![]() ![]() |
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
ميخ ، بر ، سر ، مي ، زد ، خون ، مي ، گريست ، |
|